خاطرات سوتی‌ها

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع tamanna
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
پاسخ : سوتی‌ها

همین الان
میخاستم از دوستم بپرسم فیلم kings speech رو دیده یا نه؟ بعد نوشتم تا حالا keengs spicho دیدی؟ :دی
 
پاسخ : سوتی‌ها

تو کلاس زبان میخواستم بگم:go and take a shower
اشتباهی گفتم:go and shake a tower! :-"
معنی هم میداد! =))
 
پاسخ : سوتی‌ها

دختر همسایمون دبستانیه بعد من منتظر سرویس بودم ولی اون نبود بعدا بهم گفت اون روز باباش خواب مونده واسه همین از سرویس جا مونده ! بهش گفتم خب چرا نرفتی بابا تو بیدار کنی ؟ گفت آخه رو در اتاق مامانم اینا نوشته : ورود ممنوع ;D ;D ;D :)) :)) :))
 
پاسخ : سوتی‌ها

چه قد من با هوشم اصن!!! ;D :-"
دیروز نه پریروزم نه.. ولی یه روزی همین نزدیکی ها... ;D :-"تصمیم گرفتم که یه نیمرو بزارم!
رفتم قشنگ و خوشگل تو آشپزخونه!!!دارم احساس کد بانویی میکنم..... ;;)ماهیتابه رو گذاشتم رو گاز...قشنگ روغنم ریختم....بعد یه دونه هم تخم مرغ شیکوندم...
بعدم همون جوری ولش کردم...اومدم تو حال....
رفتم یه سر بزنم ببینم در چه حال این نیمروی من! :xدیدم عه!!!!!این که اصن فرقی نکرده...همونجوریه که اول شیکونده بودم...
با خو دم میگم((تف به ذات اینااا!!!!!حتمن تخم مرغ چینیه!!!!!!.......معلوم نیس چه بلایی سر این مرغای بیچاره آوردن که تخم مرغا این قد دیر پز شدن!!!! :-w :-w))
بعم اومدم دو باره تو حال.....بعد که از همون حال یه نیگا انداختم آشپزخونه..چشم خورد به ماهیتابه...دیدم #-o((عه!!!!!!یادم رفته زیر گازو روشن کنم!!!)) ;D :-" :))
اصن من چه قد توجه دارم...... ;D :-"ینی من نفیدم یادم رفته زیر گاز روشن کنم!!! :> ;;) ;))
 
پاسخ : سوتی‌ها

ی بار با داداشم رفتیم لباس بخریم بعد آخره شب داشتیم برمیگشتیم گم شدیم تو خیابون
بعدش داداشم گف من بفهمم حرم کجاس بقیشو بلدم
پلاک ماشینم ۱۲رومون نمیشد آدرس بپرسیم
بالاخره دیدیم ی وانتی وایساده گوشه خیابون
دو نفر توش بودن
بعد داداشم رف کنارش من گفتم آقا ببخشید حرم از کجاس؟
راننده هم با ی قیافه ای انگار نقشه مشهد جلوشه داش میگف به مشهد خوش اومدین زیارت قبول خب از اون ور ...
نه نه وایسا اینجوری سخته پش سره من بیاین
داداشم یکم رف جلو دید وانته نمیاد
برگشت گف آقا بیا دیگه
مرده گف ببخشید من حواسم نبود ۲ساعته اینجا وایسادیم بنزین نداشتیم
داداشم گف حالا آدرسو بده بریم
مرده گف نه من خودم زائرم بلد نیستم

تا خونه داشتیم میخندیدم این آقاهه خل وچل نبود احیانا؟
مست بود بخدا
 
پاسخ : سوتی‌ها

یکی از دوستان کلاس رانندگی رفته بود، خیلی با تعجب و جدیت از معلمه پرسیده این پرایده چرا همش چسبیده به بقلمون؟؟
//ماشین خودش بودش تو آینه بقل می دیده!! :))
 
پاسخ : سوتی‌ها

همین الان تو تاپیک رادیو نوشتم : رادیوی ایران، از "صدا" و سیماش خیلی بهتره :دی
 
پاسخ : سوتی‌ها

صبح جمعه کلاس المپیاد زیست داشتیم من زودتر اومده بودم دیدم در مدرسه یستس.زنگیدم به معاونمون صبح زود (7)گفتم سلام خانوم خسته نباشید!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!(صبح جمعه بود و قبلشم که 5شمبه و beeeeeeeeeeeeeep!)
 
پاسخ : سوتی‌ها

تو کلاس زبان می خواستم بگم club dj-ing از ده ی هفتاد(1960-1970) خیلی تغییر کرده، به جاش گفتم قرن 17 ، فکر کن، اون موقع dj داشتن،لابد با قابلمه و ملاقه! :))
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
راننده سرویسمون می خواست بگه نمیشه نزدیک سفارت پارک کرد ایراد می گیره، به جاش گفت سازمان ملل ایراد می گیره(با جدیت تمام)! :))
 
پاسخ : سوتی‌ها

سال اول از معلم شیمیمون پرسیدیم که چرا تو استراتوسفر با بالا رفتن هوا گرمتر میشه, گفت چون به خورشید نزدیک تر میشیم! :))
 
پاسخ : سوتی‌ها

داشتم در مورد یه حمومی تو کرمان مینوشتم .... حواسم نبود گنجعلی خانه ، نوشتم حموم وکیل :-"
 
پاسخ : سوتی‌ها

ما 2 سال ادبیات با ی معلم داشتیم که یه هو سال سوم معلم ما رو دادن به اون کلاسی ها و یکی جدید اومد برا. یه بار خانممون داشت سر کلاس میحرفید و اینکه دوست داره امسال معلم خوبی باشه( به قول خودش میخواست جایه معلم قبلی رو بگیره!) منم که میخواستم پاچه خواری کنم و دلشو از همین اول سال بدست بیارم گفتم: خانم بچه ها منظوری ندارن آخه ما دو سال با اون خانم بودیم و الان برامون سخته که ازشون جدا شدیم ولی شما هم خوبین حالا هرجور شده تحملتون میکنیم...(میخواستم بگم که دوریه اون خانمو تحمل میکنیم) چشمتون روز بد نبینه! معلمه همچین داغ کرده بود که گفتم الان میاد خفم میکنه! ;D ;D ;D ;D ;D
 
پاسخ : سوتی‌ها

یه بار با یه بنده خدایی (الان می‌خونه ضایع میشم!) از همدان داشتیم چت میکردیم

بعد من داشتم می‌گفتم که اوندفعه اومدم کجا‌ها رفتم

گفتم :

- آره دیگه حیف شد خیامو نرفتیم ... :-<

- منظورت بوعلیِ ؟ :-?

- نه دیگه ... خیامو بلدم از بوعلی تشخیص بدم :-w

- خیام که همدان نیست! :o

- ;D ... X_X
 
پاسخ : سوتی‌ها

بابای یکی از بچه ها کلی باهامون حرف زد که شماها بعد تحصیل حیفید استخدام شیدو..................
برید فرصت شغلی ایجاد کنید....................
.
.
.
یکی از دوستام که مهندسی معدن قبول شده تحت تاثیر قرار گرفت گفت اصن من میرم معدن میزنم شماها بیاید پیشم کار کنید....
 
پاسخ : سوتی‌ها

یه بار بعد هرگز خواستم مثلا یه تخم مرغ نیمرو کنم واسه خودم.
ظرفو دیدم تهش خیلی کثیفه.
گفتم با آب پاک نمیشه.بذارین با آب جوش پاکش کنم.
آب تا یکی دوسانت ریختم تهش و گذاشتمش رو گاز.
بعد یه چند دقیقه همه آبه تبخیر شد و بوووووو #-o #-o :-" :-" :-"
هم آبو سوزوندم هم ظرفو هم خونه تا 2روز بعدش بوی گند میداد. :)) :)) :)) :)) =)) =)) =)) =))
کلی هم دعوا شدم... . X_X X_X X_X
تا من باشم دیگه نرم سراغ آشپزی!!!!! ;D
 
پاسخ : سوتی‌ها

امروز سوار آژانس بودم، داشتم میرفتم کلاس موسیقی،
رانندهه ام آشنا، رودرواسی داشتیم و اینا...
رسیدیم نزدیک، خیابون شلوغ بود، هی ماشینا بوق میزدن، ما ام دنبال درِ کلاس میگشتیم
یهو من کلاسو دیدم، بارو ندید...
یهو داد زدم: شما برین...برین (منظور بروید بود:دی)
بعد تازه فهمیدم چی گفتم :-"
 
پاسخ : سوتی‌ها

قرار بود رشته ورزشی انتخاب کنیم.
من که دوس داشتم بسکتبال باشم.
نوبت من رسید.
منم به جای این که بگم می خوام برم بسکتبال گفتم می خوام بسکتبالیست بشم!!!!!
کلاسمون از خنده ترکیدن!!!! :)) :)) :)) :)) =))
منم که اینجوری: :-[ :-[ :-[ :-[ X_X X_X X_X X_X
 
پاسخ : سوتی‌ها

یه لوازم التحریری بود روش نوشته بود لوازم التحریر و کتابِ بامداد (bamdad )
بعد دوست من خوندش:لوازم التحریر و کتاب با مِداد...ینی فقط کتاب و مداد داره؟ ;))
 
پاسخ : سوتی‌ها

یه روز المپیاد دادیم ، بَد جواباش اومد

بد اونایی که قبول نشده بودن شُرو کردن به اعتراض و ای حرفا

شروع کردن به اشکال گرفتن از پاسخنامشون که چی رو براشون صحیح کرده چی ُ نکرده

بد دو نفر رفتن پدر و مادرشون ُ برداشتن بردن اداره ، که چی ، ما همه درصدامون مث همه یکی با همین درصدا قبول شده ما نشدیم .بَد مصن یه چل پنجا نفری جم می شن

ببینن قضیه چیه و اینا

بَد یارو تو اداره میگه ببینم کارنامه ها رو ؟

کارنامه ها رو می دن درصدا رو نشون می دن بَد یارو :-w نگاشون می کنه ...

" خانوما ، اینایی که شما نشون می دین میانگین ِ درصد ِ استانه "

ینی تو زندگیم فقط یه شانس اگه آوردم این بوده که جز اون دو نفر نبودم ... مگه روشون می شد دیگه بیان مدرسه ؟!



* چن روز پیش عروسی دختر خالم بود ، تو یه تالاری. بد اومدیم بیرون داداشم گف " شما کادو دادین ؟! تو عوارضی ؟"

مامانم X-( ... چی گفتی ؟؟!

داداشم :))

بَد خاله ( که مادر عروس باشه) نمی دونس بنده خدا کی کادو ها رو گرفته و ای حرفا ، اومد بما گف " شما کجا کادو دادین ؟ من هرچی می گردم ... "

داداشم : ها خاله .. عوارضی رو میــ...؟

خاله : :o X-(
 
Back
بالا