• اگر سمپادی هستی همین الان عضو شو :
    ثبت نام عضویت

خاطرات سوتی‌ها

YaYa

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
170
امتیاز
2,218
نام مرکز سمپاد
FRZ1
پاسخ : سوتی‌ها

فک کن اس برسه که:
خبر دست اول! به علت برودت و رطوبت(!) و لغزندگی معابر و ... فردا مد تعطیله!
\:D/
بعد دیگه تو پوست خودت نگنجی :-" خلاصه حرکات ناموزون و عربده های ناشی از هیجان و .... :-"
بعدش صرفا جهت اطلاع رسانی و تقسیم کردن شادیت با دوستان گوشی ِ مفلوک رو برداری و برا تکت تک کانتکتات فورواردش کنی... و در جواب:
"بابا دمت گرم شارژمون کردی!"
.. " خیلی میخامت!"
"دلمونو شاد کردی خیر ببینی"
و "یکی طلبت"
و چه میدونم " جنبه همچین خبری رو نداشتم سکته ناقص زدم" ....
"گردنم از ذوق گرفت!!"....
.. و "خوشحالی زد سیاتیکم" و .... :|

خلاصه دور همی، همه خوشال، /m\ مهربونی، صفا، صمیمیت \:D/ \:D/ \:D/ ....که از نفر اول ملعون یه اس دیگه برسه با این مضمون:
مشترک گرامی، خوب اسکول شدی. راضیم ازت! حالا برو زود بخواب فردا برا مدرسه خواب نمونی!
:O :O
X_X


اینجاست که خودت ترجیه میدی به صورت کاملا خودجوش و داوطلبانه بری گور خودتو گم کنی L-:
یه اس ِ "عمه ی پیری دارم، رحم کنید!" به دوستان.. [-o<. و بعد خیلی تمییز میری تو افق محو میشی! :-"

فک کن... ^-^

اصن یه لحظه مرگو به چشم دیدم #S-:
 

biogirl

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
207
امتیاز
718
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
تبریز
مدال المپیاد
:|
دانشگاه
علوم پزشکی تبریز
رشته دانشگاه
دندان پزشکی
پاسخ : سوتی‌ها

يه بار سر كلاس زيست داشتيم اشكالامونو رفع ميكرديم.سوال مربوط به ژنوتيپ كبوترا بود كه ماده ها از نظر كروموزوم جنسي هتروزيگوتن.بعد سوگي از من توضيح سوالو پرسيد ديدم با حالت نر حل كرده گفتم باهوش ماده است! ;))
در پاسخم ندا داد:مگه كبوترم نر و ماده داره؟!؟!
منو ميگي: =)) =)) =)) =)) =)) =)) =))
سوگي: :D X_X :-" :-" :-"
معلممون: X-( :-w L-:
 

Miraneh

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
813
امتیاز
3,959
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ۱
شهر
اهواز
سال فارغ التحصیلی
97
پاسخ : سوتی‌ها

زنگ میزنم خونه دوستم مامانش برمیداره.حالا منم کار مهم دارم با دوستم.مکالمه من و مادر دوستم:
من:سلام
مادر:سلام.بفرمایید
من:ببخشید فلانی هست؟
مادر:بله یه لحظه گوشی دستت...
بعد از چند لحظه دوباره مامانه میاد.
مادر:اسمت چیه عزیزم؟
من:مهرانه :)
مادر:آها مهرانه جون خوبی عزیزم؟چطوری؟
من:مرسی شما خوبین؟ :| :)
مادر:مرسی مامان بابا خوبن؟
من(حواسپرت):بله بله خوبن !
مادر:سلام برسونی حتما!
من:شما هم ب مامان بابا سلام برسونین!خدافظ! :>

و قطع کردم! ;;)
من یه همچین انسان حواسپرتیم.
 

رعنــا

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
185
امتیاز
1,686
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
ابهر
سال فارغ التحصیلی
93
مدال المپیاد
شیمی.
دانشگاه
صنعتی شریف
رشته دانشگاه
نرم افزار
اینستاگرام
پاسخ : سوتی‌ها

این سوتی چن تا از دوستامه! (البته این ماجرا مربوط میشه به چند سال پیش، یعنی اون موقع که آقای اژه ای هنوز نرفته بودن) تو کنگره سمپاد همیشه موقع غذا خوردن آقای اژه ای و همراهان! سر یه میز مینشستن. خلاصه یه بار دوستام خواسته بودن آقای اژه ای بشینه پیش اونا، واسه همین رفته بودن سر همون میزه نشسته بودن. بعد آقای اژه ای اومده بود دیده بود میزشون اشغال شده! رفته بودن سر یه میز دیگه. همون لحظه یکی از بچه ها ظرف سالادو میندازه زمین و کل زیر میز کثیف میشه. بچه ها هم صداشو در نیاوردن و خیلی ریلکس میزشونو عوض کردن! ولی از شانس ازونجایی که آقای اژه ای اینا خیلی به اون میزه علاقه داشتن! بر میگردن سر اون میز و خلاصه با اون صحنه مواجه میشن! بچه هامنم که کلا ذوب شدن!
 

Ромина

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
601
امتیاز
4,681
نام مرکز سمپاد
فرزانگانــــ یکـــــ
شهر
کرمان
سال فارغ التحصیلی
1394
پاسخ : سوتی‌ها

سوتي دوستمه
از زبون خودش مينويسم:
يه روز تو خونه نشسته بودم داشتم فيلم ميديدم
بعد مهديه(يكي از دوستان)زنگ زد خونمون كه با من حرف بزنه
منم گوشي رو برداشتم و مهديه شروع كرد به حرف زدن با من
يهو فيلم رسيد به جاي هيجانيش و كلا لحظه ي حساسي بود
مهديه هم همينطور داشت حرف ميزد با من
منم كه محو فيلم شده بودم و اصلا حواسم نبود كه داره باهام حرف ميزنه،گفتم:مهديه خداحافظ
و تق! گوشي رو كذاشتم
بعدش هم كه ١٠دقيقه گذشته بود ناگهان متوجه كاري كه كردم شدم :-w
من :O
مهديه :O
خودش ;;) ;))
بعله
چنين دوستهايي دارم من x:
 

NT

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
141
امتیاز
1,122
نام مرکز سمپاد
farzanegan
شهر
NEYSHABUR
سال فارغ التحصیلی
1394
دانشگاه
Amirkabir University of Technology
رشته دانشگاه
computer eng.
پاسخ : سوتی‌ها

یه زمانی یه سوتی خوندم ک طرف داشته تقلب میکرده اسم اون یکی رو رو برگش نوشته......من باورم نمیشد ک ادم میتونه این قدشوت باشه......
.
.
.
تا این ک امروز.......اسم دوستمو بالای برگه ی امتحانم نوشتم.......!!!! :D
ابروی چندین و چند ساله داشته به باد میرفت........شانس اوردم سریع پاکش کردم.....
 

prosur

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
114
امتیاز
1,015
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
نیشابور
پاسخ : سوتی‌ها

یکشنبه زنگ دوم تاریخ داشتیم ، معمولا دبیر تاریخمون نیم ساعت اولو وقت میده که بچه ها بخونن درسو بعد ازمون میپرسه. زنگ بعدش زبان داشتیم بعدشم زیست! اول ساعت هم ازمون خواهش کرد که کتابای غیر تاریخو جمع کنیم از رو میز!!!
منم مثل بقیه بچه ها کتاب تاریخمو گذاشتم رو میز شروع کردم به خوندن، بعد با خودم فک کردم که خب تو که دیشب تاریختو خوندی بشین درسای زنگ بعدتو مرور کن. کتاب زبانمو از کیفم دراوردم شروع کردم به خوندن، یه مروری کردم بعد باز با خودم گفتم که خب زبانم که چیزی نیس بشین زیست بخون دختر، خلاصه این که برگه های زیست رو هم گذاشتم روی میز اونارم یه مروری کردم... هر چی میگذشت من هی بیشتر در بحر درس مستغرق می شدم ... تا این که دبیر شروع کرد به درس پرسیدن و منم دقیقا در اون لحظات در نهایت تمرکز قرار داشتم جوری که داشتم سه تا درسو هم زمان با هم پوشش میدادم، در حین درس پرسیدن من چند خط زبان می خوندم بعد یه نگاه به کتاب تاریخ مینداختم بعد سرمو به منزله تایید حرفای دانش اموزی که داشت درس جواب میداد تکون میدادم بعد میرفتم تو نخ زیست :D ... چند دقیقه ای به همین منوال سپری شد که دبیر فهمید گفت : فلانی داری چی می خونی ؟؟؟ منم که اصن تو باغ نبودم وقتی فامیلمو شنیدنم هنگ کردم به معنای واقعی،سابقه نداش اصن :-\ :-\ :-\
حالا اومدم مثلا طبیعیش کنم کتاب تاریخمو بردم بالا به دبیرمون نشون دادم گفتم : خانوم باور کنین من از اول تا همین الان داشتم زبان می خوندم :D :D :)) :)) :))

خب از عکس العمل دوستام نگم که بعضیاشون به دلیل شدت و مدت خنده نفس کم اوردن و اخرشم تلفات دادیم =)) =)) =))

بعد باز دبیرمون خواست مثلا طبیعیش کنه گفت : دیدم سرت خیلی شلوغه دلم به حالت سوخت :| :|

هیچی دیگه منم که بعد از این قضیه به صورت رندوم میزدم زیر خنده :)) فک کنم دبیرای دیگمونم به عقلم شک کردن هـــــــــــــــــــــــــــــــی !!!
 

zeinab.n

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
286
امتیاز
2,846
نام مرکز سمپاد
دبیرستان فرزانگان 2 D:
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
1395
دانشگاه
فردوسی مشهد
رشته دانشگاه
روانشناسی
پاسخ : سوتی‌ها

در مدرسه بسته بود
بعد یکی از بچه ها پشت در بود میخواست بیاد تو
در مدرسمونم جوریه که فقط از تو دفتر باز میشه و آیفون تصویری داره
و فقط منو یکی از دوستام یاد داریم از پشت درو باز کنیم.
بعد من درو باز کردم دیدم معلم فیزیکمونم پشت دره(اونم از اون معلم خشنا!)
ینی رسما تا کلاسو فقط دوییدم که منو نبینه!
افتضاح بود.
 

sana Golaby

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
449
امتیاز
1,810
نام مرکز سمپاد
فرزانگان1
پاسخ : سوتی‌ها

یه سری داشتن شنا میکردن تو یه استخری بعد مجریه گفت دمای آب 6 درجه س
منم اشتباهی شنیدم 6-
من : بابا اینا رو ببین تو دمای6- شنا میکنن تو آب :O :O

بابام: ثنا ما آب 6- داریم؟ :-w نقطه انجماد آب چنده؟ :-w

من: :-" :-"
 

big_bang

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,105
امتیاز
5,516
نام مرکز سمپاد
فرزانگـا(&#39;) امیــ(&#39;)
شهر
نجف آباد
دانشگاه
اصفهان
رشته دانشگاه
اقتصاد
پاسخ : سوتی‌ها

دبیر دینیمون یه سوال غیر درسی پرسید یکی از دوستام جواب داد منم یه جواب دیگه ای دادم بعد همون دوست گرامم برگشت با یه حالت عاقل اندر سفیهانه گفت[اینطوری مثن : :-? ] آهان تو از اون لحاظ به این زاویه نگاه کردی. : )) :-گاز زدن نیمکت.
 

Luna H.

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
468
امتیاز
2,194
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
گنبدکاووس
سال فارغ التحصیلی
95
دانشگاه
علوم پزشکی مازندران
رشته دانشگاه
داروسازی
پاسخ : سوتی‌ها

دوستم : من خیلی با اینترنت توی گوشی رفتنُ دوست دارم :-" :D

ناگریز! :D
خیره ی شام (شیره ی خام :)) )
 

(:TABASSOM:)

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,813
امتیاز
41,054
نام مرکز سمپاد
FRZ
شهر
TBZ
سال فارغ التحصیلی
94
پاسخ : سوتی‌ها


اطلاعات معلم باید بزور باشه :>

حالا میگذرم از این که داییم اول دفتر فیزیکش نوشته :

چهارشنبه ، ساعت وسط آقای فلانی !
;))
 

pegah.nodet

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
465
امتیاز
8,107
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 1 تهران
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1390
دانشگاه
علامه طباطبایی
رشته دانشگاه
حسابداری - Finance
پاسخ : سوتی‌ها

امروز قرار بود برم آزمایش بدم ، اون وقت باید ناشتا بدم 10ساعت قبلش. منم از دیشب خودمو عملا بسته بودم ک نرم سرِ خوراکی :))
بعدا صبح داشتم لباس میپوشیدم دیدم گرسنمه،رفتم شیرکاکائو و کیک خوردم، و اصلا ب فکرم نرسید الان ناشتا نیستم دیگه.رسیدیم آزمایشگاه خیلی خوشال رفتم تو پرسیدم از دیشب ک چیزی نخوردی؟
منم گفتم نه فقط صبح ی شیرکاکائو ;;) اینو گفتم تازه خودم درک کردم چی شد!
فقط الکی چندساعت علاف شدیم
مواقعی ک گرسنم میشه دراین حد ضریب هوشیم اُفت میکنه ینی :))
 

کوروش ا

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
75
امتیاز
260
نام مرکز سمپاد
حلی ۳
شهر
تهران
پاسخ : سوتی‌ها

دیشب ساعت نه داشتم با اتوبوس میومدم.
سر ایستگاه پیرمرده سوار شد، بلند شدم گفتم حاجی بفرما.
بعد دیدم غیر از من و اون و راننده هیچکس تو اتوبوس نیست و همه صندلی ها خالین :|
 

nilofar banihashem

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,011
امتیاز
11,418
نام مرکز سمپاد
دبيرستان فرزانگان/فرهنگ
شهر
بجنورد
رشته دانشگاه
روان شناسی
پاسخ : سوتی‌ها

خواهرم كلاس رانندگي رفته بود ،خيلي با تعجب جديت أزمعلمه پرسيده أين پژوچرا همش چسبيده بهمون؟؟
ماشين خودش بودش تواينه بغل مي ديده :))
 

ail73

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
901
امتیاز
4,595
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی بیرجند
شهر
بیرجینیا(بیرجند)
مدال المپیاد
به قول بچه ها راهو باسه بقیه باز گذاشتیم
دانشگاه
شریف(ارشد)-شیراز(کارشناسی)
رشته دانشگاه
مهندسی شیمی-طراحی فرآیند
پاسخ : سوتی‌ها

آقا چشتون روز بد نبینه ! تو دانشکده بعده کلاس میخواستم با دوستم برم خوابگاه ، گفت من میرم دستشویی! بعده چند مین دیدیم نیومد رفتم دستشویی محکم زدم به در گفتم بیا گمشو بیرون دیگه خسته شدم.یهو دیدم یه استادی اومد بیرون ، من :-[ :-[ شروع کردم به عذر خواهی که آقای دکتر ببخشید من فک کردم یکی از بچه ها این تویه! فک کنم تو دستشویی بغلی رفته ، اقا دستشویی بغلی هم خالی بود :)) استاده : L-:

بعد فهمیدم رفته دستشویی دیده دستشویی پره رفته بلوک وسطی دانشکده دستشویی !

شانس آوردم این ترم باهاش درس ندارم #S-:
 

Antares

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
253
امتیاز
1,278
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
بناب
رشته دانشگاه
برق
پاسخ : سوتی‌ها

یه بار داشتم تو اتاق درس میخوندمـفک کنم دین و زندگی-تلفن زنگ زد کسی تو خونه نبود تلفن هم رو اپن بود داشتم که میرفتم تلفن رو بردارم جو گیر شدم برا خودمبسم الله رو با صوت میخوندم
گوشی رو که برداشتم دیدم خاله جونمه
برگشتم پشت تلفن بهش میگم
بسم الله الرحمان الرحیم
میگه چی گفتی؟
میگم هیچییییییییی!گفتم سلام!
========================
تو تابستون که پنج شنبه بود داشت گلبرگ پخش میشد داشتند درمورد تشریفات برا جهاز صحبت می کردند
می گفتند که میگن یخچال باید ساید بای ساید باشه،اصلن باید نداریم و این جور حرفا
مامان داشت تو آشپزخونه ناهار درس می کرد
داد میزنم ماماااااااااااان!
میگه چیه؟
میگم بیا بشین نگا کن،میگن که برا دخترتون باید یخچال ساید بای ساید بدین!
به خودم که اومدم کم مونده بود از خجالت آب شم برم تو زمین!
مامان هم بر گشت گفت هر کی گفته غلط کرده!
 
ارسال‌ها
589
امتیاز
11,379
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
بجنورد
سال فارغ التحصیلی
97
پاسخ : سوتی‌ها

چند سال پیش توی کلاس زبان معلم داشت یه گرامریو درس می داد که دقیق نمی دونم چی بود ولی بحث به این جا کشید که مثلا چه کارای عجیبی کردین و اینا، بعد یکی گفت که من یه بار توی کلاس خوابیدم و معلمه هم گفت که مثلا از این سوال بپرسین راجبش. خب بچه ها یه سوالایی پرسیدن که مثلا چه زنگی خوابت برد و اینا. منم برای این که یه سوالی پرسیده باشم اولین چیزی که به ذهنم رسیدو گفتم:
- who did you sleep with?!
حالا بچه ها زیر خنده زدنو معلمم یه چشم غره کوتاه بهم رفت ولی جالب این جاست که من خودم نفهمیدم قضیه چیه بعد از این که برگشتم خونه و کلی گذشت تازه دوزاریم افتاد که چی گفتم!
 

m.n.k

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
77
امتیاز
629
نام مرکز سمپاد
علامه حلی ۲
شهر
تهران
مدال المپیاد
یادش بخیر شیمی بودیم...
دانشگاه
تهران
رشته دانشگاه
شیمی محض
پاسخ : سوتی‌ها

این سوتی رو یکی از دوستام داد..
سر زنگ المپیاد معلم داشت خواص اسیدی و بازی رو درس میداد معلم گفت خاصیت بازی.....
یه دفعه یکی از بچه ها گفت گِ.......ی معلم گفت چی رفیقم گفت گیم شما گیم بازی نمیکنید....
خلاصه کلاس نیم ساعت رفت رو هوا........
 

Miraneh

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
813
امتیاز
3,959
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ۱
شهر
اهواز
سال فارغ التحصیلی
97
پاسخ : سوتی‌ها

شب بود منم میخواستم برم سریع تو رختخوابم بخوابم .ا
این مسواک برقیه دو تا سر داره جداگونه یکی مال منه یکی خواهرم! :-" ولی مسواکه همیشه پیش خواهرمه ک بذارشون تو شارژ(نمیذاره تو مسواک دونی! :|).منم رفتم مسواکو برداشتم سر مسواکم برداشتم و خمیر دندون و غیره مالیده شد و مسواکو زدم با آرامش بعد تو ذهنم میگم این مسواکه چرا همچینه؟شکل و شمایلش فرق داره! :-".حالا مسواک تموم میشه منم در حال تمیز کردن مسواک نگا میکنم میبینم عع! :-" این مسواکه چقد شبیه مسواک خواهرمه! :-"...شبیه ک نه مال خودشه !
 
بالا