• اگر سمپادی هستی همین الان عضو شو :
    ثبت نام عضویت

خاطرات سوتی‌ها

B-D SGR

کاربر فعال
ارسال‌ها
21
امتیاز
175
نام مرکز سمپاد
راهنمايى فرزانگان ١
شهر
تهران
مدال المپیاد
بى خيال بابا
پاسخ : سوتی‌ها

سوتي هاي دختر خاله ما ؛

ممكنش هست -------> امكانش هست

اشكالش نيست --------> مشكلي نيست

………….........

پسر خالم ٣ سالشه بعد هر كيو ميبينه بش ميگه كچل

پدر زن داييم كچله رفته بوديم خونشون بعد اين هي بش ميگفت كچل ... اخر سر گفت شما چرا اينقدر كچلي

بنده خدا با خجالت گفت : والا از وقتي مامانم منو زاييده كچل بودم :> :-"

ما همه در حاله تركيدن =)) :))
 

shirin!

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
670
امتیاز
5,637
نام مرکز سمپاد
فرزانگان کاشان
مدال المپیاد
در ارزوی طلاونقره و برنز
دانشگاه
کاشان
رشته دانشگاه
مکانیک
پاسخ : سوتی‌ها

دوست پسر عمم داش تعریف میکرد که جون که بودیم هرجا که عروسی بود با رفقا میرفتیم میگف نشستیم رو صندلی
یه مردی امد گف شوما ها کی هسین میگف منم هول شدم گفتم از رفقای عروسیم اون مرد گف من پدر عروسم L-: =))
 

*M.M*

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
781
امتیاز
4,462
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
پاسخ : سوتی‌ها

به نقل از شـــــــــــیرین :
دوست پسر عمم داش تعریف میکرد که جون که بودیم هرجا که عروسی بود با رفقا میرفتیم میگف نشستیم رو صندلی
یه مردی امد گف شوما ها کی هسین میگف منم هول شدم گفتم از رفقای عروسیم اون مرد گف من پدر عروسم L-: =))
این دوستِ پسرِ عمم رو خوندم دوس پسر عمم :)) باخودم گفتم چه خانواده روشن فکری هستن این شیرینشون :))
 

سهیلا

کاربر فعال
ارسال‌ها
28
امتیاز
188
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
یزد
دانشگاه
تهران
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : سوتی‌ها

ما سال دوم ی دبیر زیستی داشتیم بنده خدا خیلییی گیج بود :))
یبار میخاس قلبو درس بده اومد ی قلب بزرگ کشید روتخته با همه جزئیاتش..بعد اینو پاک نکرد و رفت.
جلسه بعد کلاسمون ی هفته بعدش بود..قبل از اینکه معلمه بیاد دوستم رفت عکسه رو دوباره کشید تا دبیره بیاد دوباره توضیح بده (:|
دبیرمون همین ک اومد تو کلاس با تعجب فرااااوان گفت:عه عه عههههه :Dهنوز پاک نکردیین؟ =)) :))
من موندم حتی ی لحظه با خودش فک نکرد ی هفته میشه تخته کلاس پاک نشه؟؟ :| :| =))
 

cristiano

thisisajjad
ارسال‌ها
650
امتیاز
4,374
نام مرکز سمپاد
شهید هاشمی نژاد یک
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
94
پاسخ : سوتی‌ها

دیشب از این نرم افزارای ایرانی دانلود کردم که موقعی گوشیت شارژ میشه بهت خبر میده.
منم برا اولین بار میخواستم امتحانش کنم.
گوشیو زدم تو شارژ و خوابیدم.
بعد سه شب دیدیم یکی داد میزنه:: بکش بیرون،،بکش بیرون
ینی همونجا .... یا دهنم سرویس شد از ترس.
این از دیشبمون و امروزمون.
خدا امشب و فردا رو به خیر کنه
 

shaqayeq.m

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
228
امتیاز
1,789
نام مرکز سمپاد
فرزانگان زینب
شهر
سیستان
سال فارغ التحصیلی
1396
رشته دانشگاه
زبان و ادبیات انگلیسی
پاسخ : سوتی‌ها

دیروز با خواهرم قهر کردم سر ی موضوعی!
میخواستم بگم یا معذرت خواهی میکنی یا من آشتی نمیکنم
گفتم یا معذرت خواهی میکنی یا من آشتی میکنم :D
آخرشم من مجبور شدم معذرت خواهی کنم :-[ :-<
 

Luna H.

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
468
امتیاز
2,194
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
گنبدکاووس
سال فارغ التحصیلی
95
دانشگاه
علوم پزشکی مازندران
رشته دانشگاه
داروسازی
پاسخ : سوتی‌ها

امروز سر کلاس فیزیک معلممون میخواد اصطکاک ایستایی رو درس بده، حالا داریم تعریفشو می نویسیم من نوشتم اصطکاک بیست تایی!!! :))
بعد هی با خودم میگفتم خدایا اصطکاک بیست تایی دیگه چیه؟؟؟ :-? گفتم دفتر دوستمو ببینم نوشته بود اصطکاک ایستایی :)) :))
 

Anita H

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
571
امتیاز
2,987
نام مرکز سمپاد
حلّی ۲
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1396
مدال المپیاد
کامپیوتری بودم
دانشگاه
شریف
رشته دانشگاه
کامپیوتر
پاسخ : سوتی‌ها

ما (من و دوستام) وقتی داریم از مدرسه برمیگردیم،سر راهمون یه پل عابر پیاده است که پله هاش برقیه. من و دو تا دوستام هم گاهی خلاف جهت پله ها حرکت میکنیم و بعد از این که خسته شدیم کلی میخندیم {-8 البته پله برقیه خلوته ها
امروز دوستم داشت این کار رو میکرد و از پله های پایین رونده، شروع کرد بالا رفتن. به بالای پله ها که رسید یهو با یه پیر مرده چشم تو چشم شد :))خیلی صحنه ی جالبی بود. داشت با سرعت میرفت بالا یهو از حرکت وایساد :)) دوستم وقتی پیرمرده رو دید، شوکه شد. بیچاره سکته کرد. (طبیعیه، کدوم پسر دبیرستانی پیدا میشه که ازین کارا بکنه)
توی اون لحظه اینا رو در نظر بگیرید:
دوستم :D :-[ :-"
من و دو تا از بچه ها که هنوز به این مرض مبتلا نشدند =)) =)) =)) =)) =))
ینی تا برسیم به اتوبوس و سوارش بشیم، روده بزرگه اومد تو دهنمون از شدت خنده. کاشکی شما هم بودید دو کیلو چربیاتون آب میکردید :P
 

negin y

کاربر فعال
ارسال‌ها
66
امتیاز
455
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 1 -اصفهون
شهر
esf
پاسخ : سوتی‌ها

این سوتی مال خواهرمه:خونه مادر بزرگم بودیم بعد این خواهر ما یه عروسک بود مادر بزرگ پدریم براش خریده بودن 8->
بعد عموم بهش گفت این چه خوشکله کی واست خریده؟
خواهرم در حالی که داشت بازی میکرد:مامان جونم
-کدومشون؟
-همون مامان جون بده ;))
مادربزرگم: :|:( >:p

عموم: :-w :O

خواهرم: :>

ما: :-$ X_X
 

Amin Joker

کاربر فعال
ارسال‌ها
27
امتیاز
249
نام مرکز سمپاد
شهید مدنی تبریز
شهر
تبریز
مدال المپیاد
چی؟ سوال بعدی لطفا.....
پاسخ : سوتی‌ها

چند هفته پیش درگیر یه موضوع بودم که ذهنم رو بدجور مشغول خودش کرده بود و باعث شده بود هراز گاهی واکنش هام عجیب غریب شه!
اتفایی های که تو یه روز برام افتاد:

1) سوار تاکسی شده بودم که برم جایی یهو یه مسافر دیگه هم سوار شد و وقتی در و بست یه سلامی به جمع داد. منم که مشغول تفکر در

باره مسایل بنیادین بودم برگشتم گفتم سلام و دستمو سمتش دراز کردم که دست بده باهام...!!! =)) واسه این که طرف فک کنه دیوونم بعد از اینکه باهام دست داد شرو کردم به ذکر گفتن و با خودم حرف زدن....! :))

2) وقتی دوستم داشت خداحافظی میکرد دستشو سمتم دراز کرد که خداحافظی کنه، منم که در هاله ای از ابهام بودم یهو برگشتم گفتم : یالله...سلام :)) =))

3) یه مسول داریم تو مدرسه که خیلی کوتولس... منم که همچنان در حال تفکر بودم موقع وارد شدن به کلاس دیدم یکی دم در واستاده و فکر کردم دانش آموزه نگو که همون مسوله هستش، گفتم : داوش بپر کنار بذا رد شیم! اونقد حواسم پرت بود وقتی برگشت هم نفهمیدم که مسول مونه... رفتم نشستم رو صندلی دیدم کلاس رو سکوتی عجیب فراگرفته و نگاهای بچه ها معنادار شد!تازه فهمیدم که گند زدم! :))
 

G.MM

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
593
امتیاز
13,320
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 1
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
95
دانشگاه
University of Paris-Saclay
رشته دانشگاه
Integrative Biology and Animal Physiology
تلگرام
اینستاگرام
پاسخ : سوتی‌ها

یک بار وقتی مدرسه تموم شد داشتیم از مدرسه میومدیم بیرون

یکی از سرویس ها هم داشت با شیشه دلستر تو رادیاتورش آب میریخت

بعد یکی از دوستام گفت : بچه ها! اونجا رو ! یارو داره تو ماشینش دلستر میریزه :O چرا اینکارو میکنه؟ :O

همون موقع 5 تا دست همزمان اومد تو سرش که تیزهوش مملکت این آبه تو شیشه دلستر :))

همچین دوستان خجسته ای هستیم ما :-"
بـعـــــــله :-"
 

zahra:)

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
545
امتیاز
5,223
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
نجف‌آباد
سال فارغ التحصیلی
1394
دانشگاه
الزهرا/رویان
رشته دانشگاه
بیوتکنولوژی/ژنتیک مولکولی
پاسخ : سوتی‌ها

یه دفه یکی از بچه های کلاس میخواست بگه پرچم ما شورت دشمنه X_X
برعکس گف هیچی دیگه کلی خندیدیم بهش :))
 

Hamid.s

‌Bug
ارسال‌ها
1,688
امتیاز
16,727
نام مرکز سمپاد
شهید هاشمی نژاد1
شهر
مشهد
دانشگاه
فردوسی
رشته دانشگاه
نرم‌افزار
پاسخ : سوتی‌ها

داشتم با یکی چت می‌:کردم دیشب، ایشون می‌خواست بره. خدافظی کرد، بعد خدافظی من یاهو رو ساین اوت کرده و از پای پی‌سی پا شدم :\


بعد پاشدم دارم فک می‌کنم که چرا پاشدم از پا پی‌سی حقیقتا؟ :\
 

mahshid_f

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
909
امتیاز
5,940
نام مرکز سمپاد
فرزانگان1
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
92
دانشگاه
شهید بهشتی
رشته دانشگاه
روان شناسی
پاسخ : سوتی‌ها

دیروز تو تولد دوستم، تو کافی شاپ، داشتیم کیک میخوردیم، یه یارویی بود داشت پیپ میکشید...
بچه ها شروع کردن ب صحبت در مورد پیپ و جای پیپ...
منم داشتم کیک میخوردم، ب حرفشونم گوش نمیدادم!
یهو فقط شنیدم ک یکی گف: "جا پیپی" ینی نزدیک بود کل کیکُ بالا بیارم... خب حالا نمیشه بگید "جای پیپ" واقعا؟ :|
 

jh.hamideh

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
281
امتیاز
2,111
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
B!N@b
سال فارغ التحصیلی
95
دانشگاه
علوم پزشکی تهران
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : سوتی‌ها

_ من: بابا یه جایی ببر مارو دیگه پوسیدیم تو این خونه!
_ بابا: فلانی میگف بریم بندر انزلی، قشنگه ...
_ من: نه بابا من نمیخوام بریم جنوب
_ خانواده: :)) :)) =))
_ من: چیه مگه؟ بندر انزلی جنوب نیس؟ شمال ِ ؟ :-\
 

angry girl

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
183
امتیاز
2,490
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
کرمان
پاسخ : سوتی‌ها

من وخواهرم داشتیم سر ی موضوعی بحث میکردیم
من: بشین بابا کی حوصله داره!؟
خواهرم درحالی که روبروی من وایستاده بود: منکه نشستم :> :>
من: اره ‏‎ :)) :)) :D
 

Ogjfdnhdbkfrgccfvv

Dgbhvfjbjnjgh
ارسال‌ها
274
امتیاز
3,093
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
شیراز
سال فارغ التحصیلی
95
دانشگاه
شیراز
رشته دانشگاه
حقوق
پاسخ : سوتی‌ها

ما اختتامیه همایش ی دایره تشکیل داده بودیم... 8->
بعد هی دست میزدیم و آهنگای مختلف میخوندیم ... 8->
داشتم فیلمشو میدیدم:
یار دبستانی کـ میخوندیم یکی گفت:
دشت بی فرهنگی ما ، هرزه تموم آدماش... :))
بعله دیگه...شومام مث من ب چیزای خوب فکر کنید :-" :))
 
بالا