پاسخ : سوتیها
آغا یکی از سوتی های به یاد موندنیم که همیشه وقتی یادش میفتم آب میشم میرم زمین ، همینه که میفرمایم B-)
زمستون بود فکر کنم داشتم تو حیاط با شیوا دوستم قدم میزدم . بعد یهو یادم افتاد باید یه اشکال ریاضی رو از دائیم بپرسم چون زنگ بعدی امتحان داشتیم !

بعد رفتم کارت تلفن پیدا کردم اومدم با تلفن عمومی که داریم تو حیاط زنگ بزنم بهش !
یکی از سوم ها همیشه میشینه کنار تلفن درس میخونه ! اون روزم اونجا بود
نکته قابل توجه اینه که من اسم کوچیک دائیمو میگم

اون روزم اسم کوچیکشو گفتم نگو بلندم گفتم این دختره شنیده
حالا بعدش اومدیم با شیوا اینور قدم میزنیم منم داشتم به یکی از دوستان محترم(لیلا) فحش میدادم که :
شیوا : حمیده شنید

من : خب بشنوه . دوست خودمو دلم میخواد هرجوری که میخوام صداش کنم
همین موقع از کنار اون دختره رد شدیم !
شیوا : اونو نه کع . این دختره شنید اسم دائیتو بلند گفتی
نگو من منظورم این بود که لیلا دوستمه دلم میخواد بهش فحش بدم ولی این دختره فکر کرده دائیم دوستم بوده

هیچی آغا ! تا یه هفته تار و مار بودیم !
