خاطرات سوتی‌ها

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع tamanna
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
پاسخ : سوتی‌ها

سرکلاس ریاضی بودیم معلممون هم مردبود باسن حدود50 سال وکلی سابقه کاری

یکی ازبچه هااومد صداش بزنه برداشت گفت (خانوم)

معلممون بنده خداسرخ کرد :-[گفت:

دست شمادردنکنه بعدازاین همه سابقه کاری و50سال زندگی خانوممون هم کردین X_X
 
پاسخ : سوتی‌ها

سر زنگ امار dusk to dawn گوش میدادم دیدم رفقا همه چشو ابرو میان دوستم دولا شد رو میز ما گفت صدااااااش داره میاد منم اومدم صدا رو قطع کنم سیم هنسفیری دراومد وسط کلاس شروع کرد خوندن من و رفقا :( :o
معلم :o
بچه ها =)) =))
ی اطلاع به ادم نمیدن اه ~X(
 
پاسخ : سوتی‌ها

بابام پرتقال واشنگتنی خریده.خواهرم:آخ جون پرتقال پاکستانی....
من :-? :-/ :-/ :o :o :o :o
بعد از چند دقه من :)) :)) :)) :))
من:خواهرم اون واشنگتنیه
یکتا:بخاطر همسایگیشون گفتم
من : :-? :)) :)) =)) =)) =)) =)) =))
 
پاسخ : سوتی‌ها

امروز روايت فتح شهيد آويني رو تومدرسه ميديديم (باباي منم جبهه رفته)يكيو ديدم كپي جوونياي بابام از قضا لحجشم اصفهاني بود فكر كردم بابامه و اينا هي دارم خاطرات بابامو ميتعريفم و ميگم كه اين يارو بابامه و اينا و تو جوم كه بابام معروفه و اينا آخرش گوينده هه گف اين آخرين تصاوير از شهيد نميدونم كي كيه(چيچيه براي انسانها)! :))
بچه ها: :-w
من: :-" ;D
 
پاسخ : سوتی‌ها

سر زنگ عربی بودیم.معلم عربیمون خیلی شاهکاره چون ن خودش درس میده(یکیو میاره پای تخته و ی کتاب پرسمان گاج میده دستش و میگه بنویس و خودش میشینه بقیه رو نیگا میکنه) ن خودش تمرین حل میکنه(چن نفرو میاره پای تخته تا تمرین حل کنن) ن خودش نمره میذاره(دفترشو میده دست یکی تا نمره های بچه هارو بذاره) ن خودش متنو ترجمه میکنه(یکیو میاره پای تخته تا ترجمه کنه متنو) ن برگه هارو خودش تصحیح میکنه(برگه هارو میده دست چن نفر تا تصحیح کنن) و ن هر کاری ک هر معلمی انجام میده
بعد من اینو سر کلاس داشتم به بغل دستیم میگفتم و اینم بهش گفتم ک چرا اصن میاد سر کلاس؟ وقتی برگشتم به طرفش دیدم داره نیگام میکنه و کل حرفامو شنیده :-s بعد با لبخند مرموزی سرشو واسم تکون داد #-o
 
پاسخ : سوتی‌ها

يه بار به معلم دفامون گفتيم سوالا رو چطوري ميدين ؟ گفت چهار خالي ميدم!
 
پاسخ : سوتی‌ها

داداشم رفته بود دكتر؛ دكتر ازش پرسيد: شربت ميخوري يا آمپول ميزني؟
داداشم جواب داد: اسپري ميزنم! :))
 
پاسخ : سوتی‌ها

تو امتحان زبان...
به جای beach نوشتم b**h...
دیگه ذهن قاطی کرده بود...!
البته معلم نمره داد! :-"

× جنا : عفت کلام و اینا :-"
 
پاسخ : سوتی‌ها

حذیفی ( امام جماعت مسجد النبی ) موقع نماز تو مسجد النبی با اون همه عظمت که همه وایستادن برای نماز الله اکبرو میگه و میخواد سوره ی حمدو شروع کنه یهو میگه : انتظروا دقیقه ...
انتظروا دقیقه ...

بعد از چند لحظه یهو میبینن کفشاشو برداشته با یه سرعت سرسام آور داره میره واسه تجدید وضو =))

حالا جدا از سوتی و خندش شهامتش قابل تعظیمه =D>
 
پاسخ : سوتی‌ها

دیروز تمام جا سسی هامون شکست :-"
امشب مامانم سر شام هم کشک و هم ماست و هم سس رو تو پیاله های یکسان ریخت همشم هم رنگ.... تو سالادم یکیشو ریختم کشک بود :-&
اونو تقدیم کردیم به پدر بخوره
دوباره سالاد ریختم این سریم ماستو ریخته بودم
من #-o
داداشم: :)) و خداوند چشم را قرار داد تا ازش استفاده کنیم
 
پاسخ : سوتی‌ها

چند روز پیش یکی از بچه ها گفت:تا حالا دقت کردین مسی همه عکساش با لباس ورزشیه؟ولی رونالدو اصن اینجوری نیس،من که تاحالا مسی رو با شلوار ندیدم :)) :)) :)) =))
 
پاسخ : سوتی‌ها

تو حیاط فوتبال بازی میکردیم بعد بازی حساسو اینا معلممون یهو امد رد بشه منم که وقتی بازی میکنم اصَن نمیفهمم بعد هفت هشتا دریبل محکم شوت کردم درست خورده وسط کله معلمه گرام! X_Xحالا معلمه ما نیست ولی بابایه دوستم که هست! بعد ظهر که تعطیل شدیم دوستم گفت بیا برسونیمت گفتم با کی میری گفت با بابام!! :-w ~X(


+


زنگ تفریحمون تموم شد اومدیم سره کلاس و م3 همیشه سرو صدا و اینا!
منم داشتم رو تخته مینوشتم adele (م3 همیشه البته) یهو دوستم اومده از زیر زانوهامو گرفته اوردتم بالا ( یه فنه کشتی کجه به نام Altitud Adjusment ) بهعد برگشته گفته و حالا ....که ... X_X
یهو معلممون اومده تو کلاس! من رو سقفم و دستو پا میزنم دوستمم خشک شده!
 
پاسخ : سوتی‌ها

من به دوستم: علی ببین ، ماهی گوشتخوار قشنگ هست ، ولی به درد نمیخوره
دوستم:چرا خب؟
من:وقتی با ماهی های دیگه تو یه قفس بذاریش بقیه رو میخوره
دوستم:تو قفسش غذا میریزی براش؟ :))
من : آره دیگه
دوستم: براش آب هم میذاری تو قفسش؟ تشنه نمیشه؟ در قفسشو باز بذار گاهی =))
من: :|
 
پاسخ : سوتی‌ها

من تا همین هفته پیش فکر میکردم این افعال که تو عربی هستن اسمشون ثَلاثی مزیده
برای اولین بار تو دوران دبیرستان زنگ عربی معلم منو برد پای تخته، یه فعل داد که تحلیل صرفی کنم منم گفتم: ماضی- ثَلاثی مزید...
کل کلاس زد زیر خنده! من مونده بودم که اینا به چی میخندن؟؟!! معلم گفت:بله، درسته ثُلاثی مزید!
یه اتفاق مشابه هم زنگ هندسه افتاد و من بعد سال ها فهمیدم که این من اشتباهی به فیثاغُورث میگفتم fisaghoores
 
پاسخ : سوتی‌ها

داشتم با یه دوستی حرف میزدم،یه کم هم رودروایسی و اینا دارم باهاش...
بعد بحث راجع به بچه های کلاسمون بود،
من:"آخه بچه های ما یه کم بی شعور تر از شمان..." :-<
اون:"دستت درد نکنه،ینی ما هم بی شعوریم دیگه؟! :)) "
من: " X_X نه خب،منظورم این بود که اونا بیشعورن و شما با شعور... :-" "

=======================================================

داشتم با خاله م حرف میزدم:
خاله م:"پس دیوونه تر از ما(منظورش خودش و مامانم بود) هم پیدا میشه :دی "
من:"آره بابا،نگران باشین :)) "
خاله م" :| "
من بعد از چند ثانیه تفکر:" :-" X_X اممم... ینی منظورم این بود که شما که دیوونه نیستین... :-" "
 
پاسخ : سوتی‌ها

معلم يه ليست داده بود كه ما اسمامونو بنويسيم تا براي يه كلاس تقسيممون كنه
ليستو داديم بهش
100 نفر دانش آموز بوديم تو آمفي تئاتر
ميكروفونو گرفت شروع كرد به خوندن:
3-4 تا اسمو خوند
بعد رسيد به اينا:يوسف كرمي2-3 بار خوند اما هيشكي جواب نداد ;D
آخرشم نفهميد...
:| ~X( ~X( ~X( ~X( ~X( ~X( ~X(
 
پاسخ : سوتی‌ها

من خطاب به دوستم: کتابتو با چی جلد کردی؟؟؟

- با مامانم ;))

-----------------------
دفتر حضور غیاب آوردن
دبیرمون: شما چندمه چی بودین؟؟؟ :-/
 
پاسخ : سوتی‌ها

يه شب شام با بابا بزرگم اينا رفتيم بيرون سر شام:
بابا بزرگم:اسم اين فست فود چيه؟!
من و داداشم :KMC
بابا بزرگم:چه جالب توي چين هم يه فست فود بود اسمش بود كرفسي!!!!
من و داداشم:منظورتون KFC بود ديگه؟!؟!؟!؟ =))
بابا بزرگم:نه اونجا همه مي گن كرفسي!!!!!
 
پاسخ : سوتی‌ها

بعد از یه عمر که با تـــره ور میرفتم و توش فوت میکردم و کلی سعی میکردم به امید اینکه ازش صدای سوت درآد (!)،

امروز به طور اتفاقی متوجه شدم اون اکالیپتوسه که یه زمانی (دوران خیلی طفولیت) ازش بعنوان سوت استفاده میکردیم :|

یعنی یادم نمیره همیشه موقع سبزی پاک کردن مامانا که میشد با هیجان بچه ها رو جمع میکردم که بیاین ببینین من چجوری با تـــره سوت میزنم و بعد اونام انگار که رفتن سینما، مینشستن منو تماشا میکردن که میخوام جادوگری کنم و سوت بزنم :)) آخرشم جز صدای دهنم صدای دیگه درنمیومد. اوشگولایی بودیما :))
 
پاسخ : سوتی‌ها

همين دو ديقه پيش ميخواسم بنويسم "ط" رفتم "ت" رو با شيفت گرفتم :))
 
Back
بالا