خاطرات سوتی‌ها

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع tamanna
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
پاسخ : سوتی‌ها

یه روز داشتیم توی مدرسه با همین میشتون اینا میگفتیم ما منگلیم بعد احمقانه ترین کارای زندگیمونو میکردیم منم اومدم از خودم یه منگل با کلاس درس کنم مثلا بعد دکمه هاس مانتومو بالا پایین بستم بعدتمام موهامم از مقنعم ریختم بیرون اصلا فکر کنم عینکم زدم موهامم که ریخته بودم بیرون بالای مقنعم حمع کردم بعد همون موقع که من داشتم ادا در میاوردم یه بار ناظممون(سگ)اومد تو منم باهمون وضع دقیقا حلوی در بودم خلاصه که خیلی بد بود حالا دکمه هام باز نمیشد اصلا مردم و زنده شدم
 
پاسخ : سوتی‌ها

معلم فيزيکمون اومد مثلا عکس علمي نشون بده
معلم:بچه با وسط اينا ممکنه عکس بازيگر باشه نکه لپ تابم دست دخترم بوده
بعداز2تاعکس يه عکساي فجيح اومد معلمه سيم پراژکتورو کند دوباره 2تاعکس نشون داد بعد عکس لخت گلشيفته اومد دوباره سيموکشيد4 5بار اتفاق افتاد
يکي از بچه ها:خانم مطمئنيد لاب لاي عکس کوره افتابي عکس بازيگراس؟ برعکسه بين بازيگرا 2 3تاکوره افتابيه
 
پاسخ : سوتی‌ها

الان داشتم يه بازي ميكردم....از اينا كه مثل تراوين و ايناس...
وسط بازي فيلتر شد سايت!!! =)) =)) :)) ;D
نيگا توروخدا!!
ديگه اين خيلي باحال بود وسط بازي فيلتر شديم ;D
 
پاسخ : سوتی‌ها

سر کلاس دینی
دین اسلام هم تحریم(تحریف)شده؟!!
 
پاسخ : سوتی‌ها

امروز سر کلاس ریاضی معلممون یه سوال پا تخته نوشت گفت حل کنید ! همه مشغول شدیم تو دفترامون و اینا ...
بعد که گفت کی میاد پا تخته حل کنه !؟ همه داد زدن " ما ! ما ! آقا ما ! ;D
بعد معلم گرامی داد بر آوردند همی : مگه شما گوسفندین که هی ما ما می کنید !؟
=))
 
پاسخ : سوتی‌ها

اون روز هندزفری تو گوشم بود اومدم یه عطر بو کنم هندزفری رو از تو گوشم در آوردم. ;D
 
پاسخ : سوتی‌ها

یه بار رفتم پشت یه عابر بانک به خیال اینکه دوستام پشتم ایستادند کلی شکلک در آوردم و گفتم:
-بچه ها اسم اینا چیه؟ من که تا حالا از اینا ندیدم.
بعد رومو کردم به دوستام که چشمتون روز بد نبینه دیدم یه پسره وایساده پشت سرم و هرهر به من میخنده
:-s :-s :-s :-s :-s :-s :)) :)) :)) :)) :)) :)) :))
 
پاسخ : سوتی‌ها

تو سایت مدرسه مون بخش فیزیک نوشته بود پیام بذارین برا ما واینا......بعد جای اسم داشت و ایمیل و پیام......
من اسممو نوشتم یه تیزهوش (چه خز ;)) ) بعد کلی چرت و پرت نوشتم دیدم جای ایمیل خالیه ایمیلمو نوشتم فرستادم دیدم ایمیله اسم و فامیل خودمه :-"

همزمان داشتم زیست میخوندم اینقد دیگه شوت نیستم البته :-"
 
پاسخ : سوتی‌ها

قبل از امتحان، قرار شد یکی از بچه ها از رو برگش عکس بگیره، بعد بلوتوث کنه واسه همه که همه فیض ببرن!
و امتحان شوع شد..
سرِ امتحان یهو یه صدای "چلیک" اومد.. X_X
گوشیشُ بیصدا نکرده بود قبل از اینکه عکس بگیره.. :-L
 
پاسخ : سوتی‌ها

ببین قطارِ اتوبوسیُ اتوبوسایِ بدون کولر چه بلایی سرِ ادم میارن که خیلی جِدی به جای پولِت کو تـُــــ ؟برگشتم به سنگین دل میگم:پولِت کُـــ تو؟
+با قطارِ اتوبوسی بری یزد همین میشه
 
پاسخ : سوتی‌ها

دیشب داشتم به صورت جدی درباره ی 5+1 بابام حرف سیاسی میزدم ... :-?
بعدش خواستم بگم :
کاترین اشتون که وزیر امور خارجه ی اتحادیه اروپاست ... :-s
گفتم :
..... امور خارجه ی ایالات متحده ی اروپاست ! 8-} :P


امروز یه نوزاد قورباغه برده بودم مدرسه بعد رسیدم جلوی معاونمون :>
خواستم بگم :
شما تا حالا قورباغه دیدین ؟ ;D
گفتم :
شما تا حالا قورباغه بودین ؟ 8-}
 
پاسخ : سوتی‌ها

سر کلاس زیست یحث سر این بود که باید روز 8 لیوان آب بخوریم...
بلند شدم می گم:اما این درست نیست که 8 روز لیوان بخوریم X_X :| :))
 
پاسخ : سوتی‌ها

مامانم صدام کرد
بعد حواسم نبود گفتم چیه !؟ :-[
بعد مامانم گفت : هاع نه بعله !
=))
 
پاسخ : سوتی‌ها

داداشم رفته سوپری سرکوچه به آقاهه گفته:شما چراصبحازودتر بازنمیکنین من هرروز صبح یه عالمه پول دارم بعدمیام چیزی بخرم اینجا بستست...روز بعد مرده ساعت یه ربع به هفت مغازه رو باز میکنه اما سلمان پول نداشته......... =))
...............................
مامان رفته مغازه چیزی بخره بعد در نظر داشته باید سریع برگرده خونه به مغازه دارگفته فلان چیزو میخوام اونم براش آورده مامانم هم ازدستش گرفته وبه سرعت اومده ازمغازه بیرون...نه پولی داده و نه گفته قیمتش چنده!!!!!!!!!!!!! میگه برگشتم که پولشو بدم مرده دراین حالت بود: =)) =)) =))
..........................................
بابام رفته بنزین بزنه بعد30لیتر زده 3000تومن داده ونشسته تو ماشین....مسئول همونجا اومده به شیشه زده با حالت بهت گفته:ببخشید آقاشما چندساله بنزین نزدین من هرجور حساب میکنم 30لیتربنزین 3تومن نمیشه......
خانوادست ما داریم؟؟؟؟
 
پاسخ : سوتی‌ها

امروز سرویسمون تو راه خراب شد ... ;D
بعد یکی از بچه ها می خواست پیشنهاد بده که ماشین رو بکسل کنیم تا مدرسه !
گفت : خب بیاید ماشینو گیربکس کنیم تا مدرسه
:))
 
پاسخ : سوتی‌ها

امروز اومدم تو کلاس میخواستم در رو ببندم دیدم بسته نمیشه هرچی زور زدم بسته نمیشد در رو باز کردم ببینم چرا بسته نمیشه
دیدم مسئول کتاب خونمون پشت دره
داشت تلاش میکرد در رو باز کنه
تو این حالت بود :-w :-w
من تو این حالت :-" سریعا جیم شدم
 
پاسخ : سوتی‌ها

چند وقت پیش معلم زبانمون داشت میگفت پاچه ی گوشفندو دید به انگلیسی میشه (یادم نیست میشه چی )حالا،بعد ما گفتیم که نمیدونیم چیه و ندیدم .احمق بهمون میگه :اِ!واستین نشونتون بدم .پاچه ی شلوارشم کشید بالا که نشونمون بده .آخه یکی نیست بهش بگه آخه احمق مگه تو گوشفندی که میخوای پاچه ی گوسفندو از رو خودت نشون بدی [-(
 
پاسخ : سوتی‌ها

امروز از اداره اومده بودن ازمون آزمون بگیرن مرد وایستاده میگه :بچه ها گوش کن ;D
....
دیروز بابام پشت کامپیوتر بود بعد یه سوال ازم پرسید همون موقع آبجی کوچیکم داشت از پشت لباسمو میکشید :|
بعد منم به محض این که جواب سوال بابامو دادم به آبجیم گفتم میزنم تو دهنتاااا....
بابام فک کرد به اون گفتم X_X :))
 
پاسخ : سوتی‌ها

داشتم از روی دفترفیزیک یکی از بچه ها می نوشتم که به یک تناقض رسیدم
نوشته بود :‎ ۲۷+۷=۳۷
‎خیلی فکر کردم اما به نتیجه ای نرسیدم ‏.‏ رفتم از خودش پرسیدم تا بالاخره فهمیدم نوشته:
دو وی(انگلیسی)+ وی = سه وی
 
Back
بالا