خاطرات سوتی‌ها

پاسخ : سوتی‌ها

تو اتوبان یه تابلـو زده بـودن " ثبت تخلفات رانندگی با دوربین " . بعـد من اینو خوندم " ثبت لحظه های شیـرین زندگی با دوربیـن " :-"
بعد دو ساعتم داشتم فک میکردم ینی چی خب ؟! وسط اتوبان این تابلوئه به چه دردی میخوره ؟ :-?

+ حالا " شیرین " ـُ از کجا اوردم نمیدونم :-"
 
پاسخ : سوتی‌ها

برای همایش بچه ها دمِ در وایستاده بودن به مهمونا از کاور هایی که آماده کرده بودیم میدادن
منم وقتی کارم تموم شد رفتم وایستادم
تقریبا دیگه کسی نمیومد
یه دفعه یه مرده اومد پشته سرشم معاونمون اومد
یکی از بچه ها فکر کرد برا همایش اومده از اونا داد بهش و خوشامد گفت
بعد دیدیم مرده هیچی نگفت سرشو انداخت پایین رفت تو نگو بنده خدا اومده بود یه کپسوله گاز که گوشه ی سالن بود رو برداره

=)) =)) :))
 
پاسخ : سوتی‌ها

الان خواستم تو وبسایت دوست و همسایه ، سمپاد سیتی ، عضو شم که رسیدم به این صفحه :
37078127164812384422.png

خو الان 2 تا سوتی داره این آخه !
اولا این جمله که نوشته " برای عضویت روی کلید زیر فشار دهید " گویا منظور " کلید زیر را فشار دهید " بوده ! :O الان با کدوم دستور زبان نوشته شده اون جمله !؟!؟ :D معلوم نیس معلم زبان فارسیشون کی بوده !!!!
دوم ! اون جا نوشته "لطفا قوانین را در اینجا بخوانید:
شما اجازه دیدن این لینک را ندارید. عضو یا وارد شوید "

الان من گیج شدم خفن !!! خو من میخوام عضو شم ، ولی چجوری باید اون قوانین عضویت رو ببینم !؟ بعد عضویت :)) چون لینکو فقط به اعضا نشون میده !!!

پ.ن : اگه اینا سوتی نیست لطفا پاک کنین پست رو :-" شک داشتم سوتین یا نه !
 
پاسخ : سوتی‌ها

اولین روز مدرسه بعد عید دبیر هندسه اسم یکی از بچه هارو اشتباهی گفت گفتیم آقا اسم ایشون اینه میگه میدونم
بعد مثل اینکه میخواس بگه میخواستم چرت چند نفر از آقایونو پاره کنم ولی چ رو مثل ش گفت !گفت میخواستم ش.. چند نفر از آقایونو پاره کنم :-" :-"
 
پاسخ : سوتی‌ها

تو کلاس بحث این بود که انسان بهتره در بین الطلوعین بیدار باشه،بعد همینطوری داشتن بچه ها بحث می کردن(منم مشغول خوندن سایر کتابها) یکی از بچه ها گفت:یعنی خانوم ما که مثلن ساعت 7 بیدار میشیم از خواب اشکال داره؟بعد دبیر گفت:نه دیگه برای نماز صبح بیدار میشین! بعد این دوست منم هل کرد چون سوتی داده بود،خوب ساعت 7 صب نماز قضاست دیگه!نتیجه حاصل میشد که کلن نماز نمی خونه! اومد درستش کنه گفت:بله اون که جز واجبات!!
 
پاسخ : سوتی‌ها

هم اکنون از المپیک سوتی ها برمیگردیم :-"

اولش که با نهایت ِ 3 سوت آماده شدن پریدیم تو ماشین

در حالتی که یه بافت هم روی مانتو پوشیده بودیمُ اینا

بعد خیلی شیک رفتیم کتاب خریدیم بعد نرسیده به ماشین دیدیم عه ;;)

این خط ِ جدیده چیه جلوی مانتوم :-??

ایکی ثانیه نگذشت که دریافتیم بعله مانتو رو برعکس پوشیدم :D

ولی این پایان ِ ماجرا نبود

در حالی که با حالتی چون "ما خیطی نزدیم ُ اینا :-""

و در حالی که کیفمان جلوی راهمان بود که این شاهکار را بپوشانیم ،

ماشین بابامونو میبینیم که این کنار پارک کرده، خیلی شیک در ماشین رو باز میکنیم میبینیم که عه ;;)

یه خانومه با حالت ِ :O ما را مینگرد ُ اینا

:-" :-" :-" :-"

خیلی شیک گفتیم اه ببخشید اشتبا سوار شدم :D

خانومه به حالت :O هنوز ما را مینگریدند ُ اینا :-"

خیلی سخت بود بعدش طبیعی رفتار کردن تا برسم به ماشین ! :-"

#S-:
 
پاسخ : سوتی‌ها

من دیشب میخواستم بگم چلسی و بارسلون گفتم بلسی و چلسون :D
 
پاسخ : سوتی‌ها

یه سوتی الان خوندم یادم افتاد...

به یکی میگم سال دیگه محرم میفته رمضون ... برگشته میگه : ایووووول ... تا سحر عزاداری و اینا.... :|
 
پاسخ : سوتی‌ها

قبل از چهارشنبه سوری امسال به دختر خالم گفتم شنیدی امسال 4شنبه سوری افتاده 5شنبه؟
دخترخالم: چه باحال!! این طوری بهتره فرداش تعطیلیم :-w
من: :)) [-o<
 
پاسخ : سوتی‌ها

مامان : الو سبحان کجایی ؟
سبحان : او سلام ، خوبیم

:))
 
پاسخ : سوتی‌ها

یکی از بچه ها تو تاپیک ایکس گفته:
این مملکت درست ریست بشه

احیانا راست و ریست نیست؟ :))

@پری ناز:آره...بعدش که نوشتم پست رو فهمیدم شاید منظورش resetبوده...اما اون به تاپیک نمیخورد اصلا...
در هر حال اونجوری هم میشه سوتی من دیگه:-"
 
پاسخ : سوتی‌ها

به نقل از پسرک محبت فروش :
یکی از بچه ها تو تاپیک ایکس گفته:
این مملکت درست ریست بشه

احیانا راست و ریست نیست؟ :))
شاید منظورش reset بوده :))
 
پاسخ : سوتی‌ها

به نقل از پسرک محبت فروش :
یکی از بچه ها تو تاپیک ایکس گفته:
حالا من هی دارم می گم این تاپیک ایکس کجاس !؟ :-"
بعد رفتم تو جستجو زدم " ایکس " دیدم تاپیکی با این موضوع وجود نداره گویا :-"
بعد کمی تامل کردم و فهمیدم پوریا میخواسته ریا نشه نوشته تاپیک ایکس :-"
 
پاسخ : سوتی‌ها

اینو الان یادم اومد
بعد ازعیدقربان
یکی ازبچه ها:آقاماقربانی کردیم
معلم:خوبه ثواب داره
یکی دیگه:آقا ماهم قربانی روکردیم
معلم:اتفاقامنم میخواستم قربونی کنم پولم نرسید
حالا بچه ها ترکیدن ازخنده
معلم: :-\
(توضیح:قربانی یکی از بچه های کلاسه)
:-))
 
پاسخ : سوتی‌ها

بعله ما هم توی آزمایشگاه میکروبیولوژی بودیم، ماسک و دستکش و اقدامات ایمنی رو کاملا رعایت کرده بودم که خدایی نکرده باکتریایی (!) نشم! با یه کبریت چراغ بونزن رو واسه حرارت دادن لام روشن کردم، اما هرچی فوت می کردم کبریتش خاموش نمی شد... بگید چرا؟!

الف) کبریتش خاموش بوده اصلا؟!
ب) یا شاید کبریتش خارجی بوده!
ج) بابا احمق ماسکو از رو صورتت بردار!
 
پاسخ : سوتی‌ها

من تو بانگ یه نفر میخواستم :-=(سوت) بذارم به جاش*-:(بوس) گذاشتم میگید چیکار کنم :(
 
پاسخ : سوتی‌ها

آخرای ساله 90 که بود تو کلاس داشتیم راجبه چهار شنبه سوری حرف می زدیم یکی از بچه ها با تمام جدیت داد زد ب......چ...ه هاااااااااااااااااااااا!راستی امسال چهارشنبه سوری چه روزیه :)) =)) =))
 
پاسخ : سوتی‌ها

با خواهرم و دوستش رفتیم مغازه عروسک فروشی ;;)

بعد دوست خواهرم میخواست واسه بچه خواهرش عروسک بگیره ;;)

فروشنده پلنگ صورتی رو آورد گفت این خوبه؟

دوست خواهرم یهو هول شد گفت: رنگ دیگه نداره؟ :-"

فروشنده ِ گفت: مگه پلنگ صورتی رنگ دیگه ام داره؟ :D

اون: منظورم کمرنگ پررنگ بود :-" :-[

منم گفتم آره تو که راست میگی :D

+ این داستان حقیقت دارد ;;)
 
پاسخ : سوتی‌ها

من بچه و اينا بودم كلا انگار به مهمون حساسيت داشتم :D
هي بهم استرس ميدادن :D
بعد خب منم 4 سال و اينام بود.... :-"
گويا مهمون كه ميومده من هر 20 دقيقه يه بار ميدوئيدم وسط جييييييييييييييييييييييغ"مامان بيا ج ي ش دارم!!! :-[ :-[ :D"
بعد حالا فكر كنيد فاميلاي دورم ميومدن خونمون... :-"
 
Back
بالا