خاطرات سوتی‌ها

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع tamanna
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
پاسخ : سوتی‌ها

با برو بچ رفتیم مشهد به دوستام میخوام بگم
بیاین بریم لابی هتل بجاش گفتم بیاین بریم لاوی هتل :)
 
پاسخ : سوتی‌ها

.
 
پاسخ : سوتی‌ها

آقا این ایپاد شافل رو اخیرا(همین دیروز! :-")گرفتم...بعد این لامصب کیفیتش زیادی خوبه...
بعد من که نمیدونستم :-[...
سر کلاس زبان خواستم خواب از سرم بپره آهنگ شاهین گذاشتم و تا ته هم 3داشو زیاد کردم =))...
و به ناگه نگاه خیره ی معلم را بر خود حس کردم :o :o :o :o...
یعنی اون گوشاش تیزه یا این...؟؟ :(
 
پاسخ : سوتی‌ها

در همین راستای پست بالایی : ;D
ما یه جایی کلاس داشتیم ، بعد یه تعدادی پسر هم حضور داشتن توی سالن ، گوشی ِ یکی از دوستان دست من بود ، یهو دیدیم صدای "گلپری جون" میاد ;D اول که نفهمیدم از کجاست :-"
2 ثانیه بعدش دویدم سمت در خروجی :-"
برگشتم کاملا نگاه ها اینور بود ! :-"
منم دقیقا این شکلی : :-"
 
پاسخ : سوتی‌ها

نقل قول از دوستان:
تو آسانسور بودیم یهو دیدیم یکی طبقه دومم زده بعد پرسیدیم کی طبقه 2 رو زده شیرین گفت نمیدونم شاید یکی از بیرون زده.. :))

------------------------------------------------------------

مشهد که لباس شنا پوشیده بودم یهو اسی اومد گفت ملی چه پیراهن خوشگلی اینجا خریدی؟!
:))
 
پاسخ : سوتی‌ها

بچه ی پسر عموم که دختره قرار بود توی رمضون به دنیا بیاد
دکتر گفته بود به احتمال زیاد 19 تا 21 ماو رمضون به دنیا بیاد
آمدم برای اسمش نظر دادم گفتم بزارین علی!
همه تا نیم ساعت: =)) =)) =))
من تا نیم ساعت: :-??
 
پاسخ : سوتی‌ها

سوتی امروز من : ;D
اَه اَه اَه....اصلا از این زنه خوشم نمیاد! اصلا به دیدنش آلزایمر دارم! ;)) (آلرژی منظورم بود! :)) )
 
پاسخ : سوتی‌ها

دوست جوووووون ما داشته با یه بنده خدایی میچتیده! :|
ازش پرسیده رشتت چیه؟
دوستم گفته مکانیک.....
پرسیده چه گرایشی؟؟؟؟؟ ^-^
دوستم نمیدونسته چی بگه گفته : گرایش درونی!!!!!!! ;D
 
پاسخ : سوتی‌ها

ای خدا حالا مجبور بودی منو جلو همه ی دوستام و معلمام از پلی ی 3تا مونده به آخر پرت کنی؟؟؟ :(( :-[
 
پاسخ : سوتی‌ها

امروز زنگ زدم به دوستم تا گوشی رو ورداشت میخواستم بگم الو رامین؟ که یهو 3 کسکه ام گرفت گفتم عر :-[
بعد تازه کجاشو دیدین خودش که نبود باباش بود :))
 
پاسخ : سوتی‌ها

يه مسابقه اي بود بايد توش سوال مي خريدي حل مي كردي ميرفتي به مسئولش نشون ميدادي

اگه درست بود امضا مي كرد كه بري بدي بانك پول بگيري واسه خريد سوال جديد

خلاصه ما دو تا سوال سخت داشتيم اينا حل نمي شد ٣ دقيقه هم كلا فرصت مونده بود

گفتيم چي كار كنيم چي كار نكنيم رو آورديم كار خلاف

مام دست به جعلمون توووپ اصن يه وضي

دو تاشو امضا كرديم و خلاصه برديم دم بانك و مسابقه تموم شد

فقط جالب اينجاست كه خودكار مسئولش سبز بود و ما با آبي امضا كرديم 8-^

و جالب تر از اون اين كه از دور مسابقات حذف شديم 8-^


"و همانا متقلبان را به سوزشي بد در نواحي تهتاني بشارت ده" سوختگان-٥٩
 
پاسخ : سوتی‌ها


سر کلاس شیمی نشسته بودیم ، کناریم داشت با لپ تاپ من وار کرافت بازی میکرد ! بعد نمدونم چی شد دست من رفت رو دکمه mute یهو صدای این در اومد ( وسط جنگ بوود صدا خفن ;D ) کل کلاس یهو برگشتن سمت ما ، بعد زدن زیر خنده ! ;D

ــــــــــــــ

زنگ نماز بود ما داشتیم تو کلاس میوزیک ویدئو میدیم ;D بعد یهو سیفی اومد تو کلاس هر کار کردم صدای این قط نمی شد .. baby tonight ... ;D ....صداشم تا آخر زیاد بود ، جالب اینه که سیفی اصلا متوجه نشد ;D خیلی بی تفاوت از کلاس رفت بیرون #:-S
 
پاسخ : سوتی‌ها

مشهد من حمام بودم بعد کوثر گفت منم میخوام برم..
شیرین:
نرو کوثر ملیکا میخوایم بریم حمام بیرونه دیر میشه سرده معلما سرما میخوری!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
:))
=))
 
پاسخ : سوتی‌ها

مدرسه ما بعضی وقتا جوگیر میشه ، زنگ تفریحا آهنگ پخش میکنه ، بوی گل سوسن و اینا

بعد یه بار به جا آهنگ ، آموزش آشپزی گذاشته بودن :))

بعد رفتم به معاونمون گفتم : ببخشید آقا ، ما مواد لازم برای تهیه ی این غذا رو نداریم ، چیکار کنیم ؟ :-"

_ جان ؟ چی ؟ غذا ؟ ;D

+ یه بارم صدا بالا اومدن ویندوزُ پخش کردن ، وسط زنگ درسی :))
 
پاسخ : سوتی‌ها

نمیدونم چرا جدیدا اینجوری شدم,سوتی میدم بعد برا خودم تحلیلش می کنم!
امروز یه وانت از کنار سرویس رد شد روش نوشته بود "اتوبار اسکان"
من خوندم "اتوبار اسکلان!!!" :))
بعد چون تند رد شد نتونستم دوباره ببینمش
خلاصه کلی با خودم فکر کردم که کی اینو رو اون وانت نوشته?!نکنه اصن واقعا اسمش همینه و با یه تلفظ دیگه معنی دیگه میده و از همین چرت و پرتا... ?! :-? :-?
بعد که دوباره از کنارش رد شدیم, من===> :-" :-[ ;D
 
پاسخ : سوتی‌ها

سر کلاس زبان داشتیم مکالمه میخوندیم بعد رسیدم به کلمه ی melon ;D بعد خانممون گفت معنیش چی میشه؟ :-?
دوستم گفت:خانم میشه لیمو دیگه ;;) :-L
بعد دبیر گفت: نخیرم میشه هندوانه :-w
دوستم: :-[آها راست میگی اون lemon بود میشد لیمو :)) :-"
 
پاسخ : سوتی‌ها

اقا اين شعاره هس؟! كه ميگه روح مني خميني .. بت شكني خميني..
من اين "بت شكني" رو" گل پسري" ميشنيدم در دوران طفوليت! :-"
گمونم دوسه باري هم با همين وضع توي مدرسه شعار دادم .. خدا رو شكر (!) كسي نفهميده گويا!
 
پاسخ : سوتی‌ها

معلمه خواهرم بهشون گفته بود باید راجع به اشکانیان کنفرانس بدن. خواهرم که اومده بود خونه گفته بود: مامان من پس فردا فرکانس دارم. بعد از کلی مامانم فهمیده بود که منظورش همون کنفرانسه. حالا 2 ساعت بعد:
-مامان بیا کمک کم من این تفکرانسه رو آماده کنم.
و 2 ساعت بعدش:
- مامان برات کفکرانس بدم؟
 
پاسخ : سوتی‌ها

دوستم میخواست چیزی از تو کمدش برداره(تو مدرسه)کلیدو میکرد تو باز نمیشد
هی در می اورد می کرد تو می پیچوند...اصلا نمی چرخید!
بعد از چند دقیقه:
اااا...این یکی کمد منه! =))
دوباره با همین اسطوره تو اتوبوس بودیم،یه چیزی بود که وقتی پنجره بسته میشد گیر می کرد بهش(می دونید چیو میگم دیگه)
دیدم اونو گرفته هی می کشه،گفتم داری چی کار می کنی؟
-می خوام بازش کنم!
- =)) این که بازه
- :))
 
پاسخ : سوتی‌ها

بهله..
خواهر من سه سالشه.. :>
بعد سر سفره جلوی جمع....به پدربزرگم گفت که
آقا جون شما موهات ریخته چقد شکل میمون شدی... X_X
بعد یه سکوتی همه جا رو فرا گرفت...بچه موند! ;D اومد درستش کنه..
گفت البته شوخی کردما.....من شما رو خیلی دوست دارم....میمونا هم دوست دارم! =)) =))
 
Back
بالا