قشنگ‌ترین بیت‌هایی که شنیدید

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع radiowavefm
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
وقتی که قلب زندگی با من
در خون نشست و غم دهن وا کرد
چشمانمان در هم گره خورد و
آیینه را آیینه پیدا کرد

علیرضا اذر
 
یک چند بکودکی به استاد شدیم
یک چند به استادی خود شاد شدیم
پایان سخن شنو که ما را چه رسید
از خاک برآمدیم و بر بادشدیم
 
آخرین ویرایش:
حافظ از جور تو حاشا که بگرداند روی
من از آن روز که در بند تو ام آزادم
 
دل بامید روی او همدم جان نمی شود
جان به هوای کوی او خدمت تن نمی کند
ساقی سیم ساق من گر همه درد میدهد
کیست که تن چو جام می جمله دهن نمی کند
لسان الغیب
 
فرصت شمار صحبت کز این دوراهه منزل
چون بگذریم دیگر نتوان به هم رسیدن
حافظ
 
آخرین ویرایش:
‌سیر نمی‌شوم ز تو
نیست جز این گناه من

سیر مشو ز رحمتم
ای دو جهان پناه من

مولانا
 
رباعی شماره ۴۳ _ خیام
من هیچ ندانم که مرا آن که سرشت
از اهل بهشت کرد یا دوزخ زشت
جامی و بتی و بربطی بر لب کِشت
این هر سه مرا نقد و تو را نسیه بهشت !
 
آخرین ویرایش:
هر ناله و فریاد که کردم نشنیدی
پیداست نگارا که بلند است جنابت

دور است سر آب از این بادیه هشدار
تا غول بیابان نفریبد به سرابت
 
اَندر دل مَن درون و بیـــرون همه اوست
اَندر تَن من جان و رَگ و خون همه اوست

مولانا
 
گر مِی نخوری، طعنه مزن مستان را
بنیاد مکن، تو حیله و دستان را
تو غَره بدان مشو که مِی، می‌ نخوری
صد لقمه خوری که می، غلام است آن را
 
هرچند نداری تو ز احساس، نشانی
من عاشق لبخند توام، گرچه ندانی
مغرور و بداخلاق بشو با همه، اما
«با من به ازین باش که با خلق جهانی»
 
Back
بالا