سلام، خیلی ممنون.
یک سری افراد میگن بعضی المپیاد ها و به خصوص فیزیک، بخاطر اشتراکاتی که با کتابای درسی مدرسه دارن میتونن کمک کننده باشن.
آیا واقعا اینطوری بوده؟ اگه بوده اونقدری هست که بشه واقعا روش حساب کرد و طبقش یک سری تصمیم گرفت؟
تا حدی بله. فیزیک فکر کنم بیشترین همپوشانی با مباحث کنکورو داره بین بقیه رشته ها. و اینطوری شما دیگه نمیخواد وقت صرف کنی سر فهمیدن یک مبحث(که قبلا تو المپیاد خوندیش) و کافیه رو مهارت تست زنیت کار کنی. و خب از یه بخشی از رقبات جلو تر میوفتی تو این زمینه دیگه.
البته اینطوری هم نیست که خیلی به نفعت بشه، چون فیزیک کنکور کلا چیز سختی نیست و ملت هم یادش میگیرن. المپیاد ریاضی بنظرم کمک بیشتری میکنه، چون کلا ریاضی (گسسته،هندسه و بخش خوبی از حسابان) رو پوشش میده و این درسا هم سابقه داشته که خیلی سخت هم بیان.
البته در نهایت این ها فاکتور مهمی نیستن، یه المپیادیِ کنکوری با تلاش میتونه کنکورو جمع کنه.
چه رشته ای برای دانشگاه اولویتتونه؟
فعلا تصمیم قطعی نگرفتم، ولی احتمالا برق.
پیشنهادی برای به طور کلی "فیزیک خوندن" دارید؟ طرز تفکری که خوبه داشته باشیم و چنین مواردی
آممم، اگه کلی منظور اینه که محدود به المپیاد نباشه، خب کنجکاو بودن میتونه خوب و جالب باشه. مثلا یه توپ رو میندازیم روی سطح کشسان، سطح چقدر خم میشه؟ اگه جرم توپو زیاد کنم چه اتفاقی میوفته؟ و... به قول یکی از معلم هامون فیزیکدان ها فضول هر سوراخی هستن

و البته یه چیزی هم که باید تو المپیاد رعایت کنید، سرسری نگرفتن و ماسمال نکردنه. مثلا اگه معلم تکلیفی میده شما نباید با این دید بری سراغش که انجام بدی بره. باید واسه هر سوال وقت بذاری و "یاد" بگیریش.
طرز فکر فرد المپیادی و برتری ای که با سوال حل کردن به دست میاره اونطوری که میگن روی کنکور هم تاثیر گذاره؟
ببین من خودم هنوز جدی کنکورو شروع نکردم و خیلی نمیتونم نظری بدم. ولی مثل اینکه آره (اونطور که از بقیه شنیدم)
. اون طرز فکری که در راه المپیاد بدست میاد میتونه تاثیر گذار باشه قطعا. همونطور که میبینیم المپیادی هایی هستن که که طلا نشدن، ولی کنکورشونو خوب دادن یا حداقل رشته و دانشگاهی که میخواستن رفتن.
چطور میشه توی هر چیزی عمیق شد؟ منظور دور بودن از حاشیه ها و چیزایی هست که میتونن اختلال ایجاد کنن. خودتون چطور اینکارو انجام دادید؟ طی مسیر المپیاد براتون شک بوجود اومده که انتخابتون درست بوده یا نه؟ چطور کنترلش کردید؟
راستش علاقه به فیزیک و به طور کلی جو کلاسا و معلما و دوستام، منو کمک میکرد که از حواشی دور باشم.
نه تاحالا شک نکردم. به خاطر همون علاقه و "حال دادنه" شکی در من به وجود نیومد.
وقتی گاها برتری بقیه رو نسبت به خودتون رو متوجه میشدید، چطور جلوی از بین رفتن اعتماد به نفستون رو میگرفتید؟
راستش برام دیگران مهم نبودن خیلی. یعنی سعی بر این بود.
معلممون خیلی تاکید داشت رو این. میگفت اصلا به اینجور حرفا که مثلا فلانی تو یه مدرسه دیگه از شما مرحله دو رو بالاتر زده و... اصلا نباید توجه کرد. در واقع شما فرض کن توی مسابقه تیر اندازی هستی و میبینی کناریت مستقیم زده به هدف. خب الان که نباید هی توجه ت رو کناریت باشه و با خودت بگی من نتونستم ولی اون تونست. باید تمرکزت رو خودت باشه و بهتر شدن "خودت". دیگران(رقبا) مهم نیستن.
البته اگه میدیدم دوستم از من بهتره (که خب، بودن) حسودی نمیکردم. اتفاقا بعضی وقتا هم باعث میشدن انگیزه در من ایجاد شه و ازشون کمک میگرفتم.
وقتی وارد دوره بشید، ناخودآگاه ارتباطتون با رقباتون بیشتر میشه و از جزییات بیشتری خبر دار میشید. مثلا نتایج یه ازمون میاد و میفهمید یکی دیگه درصدش از شما خیلی بالاتره و این حرفا. اینجور مواقع هم نباید خودتونو ببازید(در این حد که معلممون تاکید داشت بعد هر ازمونی که تو دوره میدید، اصلا بعد ازمون راجع بهش حرف نزنید و چمیدونم جوابا رو شروع نکنید چک کردن و این حرفا، حتی با خودتون). و خود من چون حرص طلا شدن نداشتم، نسبت به اینکه طلا نمیشم ناراحت نمیشدم. و خب در اینصورت وقتی میدیدم یکی از رقبا از من بهتره روم تاثیری نداشت.
و جدای از اینها، به طور کلی غرور کاذب نباید به آدم دست بده. شما اگه فرض کنی بلدی(بلدم بلدم بکنی!) دیگه جایی برای یادگرفتن چیزهای بیشتر نمیمونه و عملا تو توهم خودت باقی میمونی. برعکس اگه فرض کنی که مثلا "من هیچی حالیم نیست"، اون وقت جا باز میشه برای یادگرفتن. البته بازم یاد باشه که اینها همه ش بین خودت و خودته و هیچ توجهی به رقبات نمیکنی.
اینکه فردی المپیاد رو همراه با مدرسه جلو ببره(و حتی تعداد کمی هم تست بزنه) رو منطقی میدونید؟
قاعدتا بعضی جاها لازمه که کل زمانت رو المپیاد باشه و خب بعضی جاها هم نیازه که کلش رو دروس مدرسه ت باشه(مثل ایام امتحانا)
امیدوارم تونسته باشم کمکت کنم.