من اوایل دوازدهم دیگه واقعاً حالم داشت از درس خوندن بهم میخورد چون هر چی موفقیت تا اون زمان داشته بودم از سرِ تلاش نبوده - آدم تلاشگری نبودم و بسیار اهل وقت تلف کردن و تفریح و بحثهای اینطوری که "ما الان اوج جوونیمونه چرا باید درس بخونیم؟" و "کنکور بیعدالتیه" و اینا

بچهها اکثراً چیزای مهمو گفتن منم چند تا تجربه داشتم فکر کردم بگم که هم شما استفاده کنین هم خودم یکم از کنکور مووآن کنم؛
- من زیستم اگه مبحث مورد علاقهم میاومد و میخوندم و شاهکار میکردم میشد ۴۰٪. علتشم تعداد غلطهای زیاد بود. مثلاً یه آزمون جامع یه هفته قبل کنکور دی داشتیم یادمه ۱۸ تا تستو غلط زدم تو زیسته :-" حقیقتاً واسه منِ تجربی خیلی افت داشت که اوضاع زیستم اینطوری باشه و کمکم داشتم از خودم ناامید میشدم؛ ولی خب هر طوری بود ادامه دادم و درسا رو تموم کردم. گذشت تا بعدِ عید برای بار ۱۸۸۳۸۲۹۲ام روش مطالعهمو عوض کردم و فقط در عرض یه آزمون تونستم زیسته رو شصت و خردهای بزنم. تا آخرش و آزمونای جامع -به جز آخری

- هم دیگه درصدم همون حوالی موند. یعنی از حدود ۳۰ آزمونی که امسال دادم، توی ۲۲ تاش زیستمو گند زده بودم :)) الان این همه گفتم که یه چیز بگم؛ شما تا لحظهٔ آخر میتونین برگردین و اشتباهاتون رو اصلاح کنین. اصلاً اصلاً نگید دیره و ناامید نباشید. نگید الان عیده یا الان کلاً سه هفته مونده کنکور من چه گلی به سرم بزنم و فلان. یه هفته به کنکور هم مونده باشه اگه تلاشتونو بکنین بعدش حال خوبش واسه خودتون میمونه حتی اگه نتیجهای که باید رو نداده باشه -که معمولاً اینطوری نمیشه-.
- چه نهایی داشته باشین چه نداشته باشین (نمیدونم تاثیرش واسه شما میمونه یا مثبت میشه) مدرسه رو برید. البته اوضاع متفاوته مثلاً من شهرستانم و خب دبیرای مدرسهمون و کلاً مدرسهمون تعریفی نداره -افتضاحه- ولی خب من فقط چهارشنبهها رو خونه میموندم و تاثیرشو بعداً تو نهایی دیدم. چون دبیرهای مدرسه علناً میگفتن کنکورتون واسه خودتونه ما نهایی واسهمون مهمه و رو اون تمرکز داشتن. مثلاً اون اوایل یه دفعه ریاضیمو ۱۳ گرفته بودم (سخت بود

) مدیرمون زنگ زد و به مامانم یه چیز مهمیو گفت؛ گفت شما میتونین هر چند سال که خواستید کنکور بدید ولی نهایتاً این معدله که تا آخرش واسهتون میمونه.
یه ساید دیگهٔ قضیه هم روحیهست. ما چهار-پنج نفر بودیم که میرفتیم مدرسه و طوری خوش گذشت کنارشون که من تو جشن فارغالتحصیلی داشتم زار میزدم. الانم عکسامونو با اشک نگاه میکنم چون دو نفرمون رفتن شهرشون. مدرسه رفتن خیلییی تو روحیهتون تاثیر داره. به نظرم میارزه بخواید لااقل تا قبل عید رو برید مدرسه و خودتونو زنده نگه دارید. فشار تو تجربی بالاست؛ با تنها موندن و ایزوله کردن خودتون بدترش نکنید.
- درسته آدمیم و به تفریح نیاز داریم و تفریح نداشته باشیم فرسوده میشیم ولی بخوایم واقعبین باشیم، سال کنکور وقتش نیست. به خصوص اگه تفریحات اعتیادآوری مثل سریال و رفیقبازی و گیم دارید. بذارید کنار و یه جوری درس بخونید که به والله دوران بعد کنکور >>>>>>
من اون اواخر خیلی خسته شده بودم و داشتم میمُردم از فرسودگی ولی خب میدونین همیشه یادتون باشه که سبک زندگی شما قبلِ کنکور و بعدِ کنکور باید با هم فرق داشته باشه. خودمم خیلی موافق روزی هشت-ده ساعت درس خوندن نیستم ولی خب چارهای نیست. سر جلسه تا شعاعِ بیست متری صندلیم همه میگفتن لایفاستایلمون اینه که تا ۵ صبح بیداریم از اونور تا ۲ بعدازظهر میخوابیم

نمیدونم چهقدرشو داشتن بلوف میزدن ولی آره.
- آها اگه مدرسه میرید یا با کنکوریای دیگه در ارتباط هستید ممکنه یه سریا رو ببینید که ادعای زیاد درس خوندن میکنن و... حالا ایشالا مواجه میشید خودتون. اینا خوب نیستن. از اینا دور بمونین. به عنوان تجربه میگم یه همکلاسی داشتیم به ادعای خودش از دهم داشت واسه کنکور میخوند و وقتایی که میاومد مدرسه، کلی خبر بد هم با خودش میآورد و چون دانشآموز زرنگی بود همه قبولش داشتن. دیگه کل کلاس میریختن به هم. خودِ من ساعتها مینشستم فکر میکردم که وای حالا اون حرفو زد چی میشه... هیچوقت یادم نمیره یه بار قلمچیو دادم و توی محوطه منتظر بودم بیان دنبالم که اونم آزمونشو تموم کرد اومد بیرون. سلام علیک کردیم و اینا و گفت وای سارا برگام ریخته بود. گفتم چطور؟ گفت کل سال بالاییای مدرسه رو دیدم سر آزمون. فلانیو میشناسی؟ چهارمین سالیه که میخواد کنکور بده. اینو گفت و رفت و من تا بابامو دیدم حتی نتونستم سلام بگم. زدم زیر گریه

خلاصه مراقب آدمای اینطوری هم باشید روانتونو به بازی نگیرن.
[ حالا این همکلاسی ما کلا آدم بدی بود ولی یه حالتم هست که ممکنه طرف ذاتاً آدم بدی نباشه و قصد رنجوندن شما رو نداشته باشه ولی شما وایبِ بد ازش بگیری. چیزی که مهمه حفظ سلامت و آرامش روان و روحیهٔ خودتونه. قرار نیست با همه قطع رابطه کنین به بهونهٔ "سمی بودن" و این چیزا. دوری کردن از آدما یه راهشه؛ حرفم اینه که یاد بگیرید از نظر ذهنی قوی باشید تا هر چیزی روتون تاثیر نذاره. ]
- من مشکل ساعت مطالعه هم داشتم. همونطور که اشاره کردم آدم وقتتلفکنی هستم و بیشتر از دو ساعت دیگه مغزم ارور میداد و احتیاج به استراحتِ طولانی پیدا میکردم. در نتیجه روزِ خوبِ من این بود که ۸ ساعت درس بخونم مثلاً! و بعد از عید هی میگفتم بسه دیگه باید خودتو جمع کنی و آخرش فهمیدم یه ترکیب باعث میشه من نتونم ساعت مطالعهمو دورقمی کنم؛ اونم ترکیب "ناهار + گوشی + آهنگ" ئه

مثل یه سیاهچاله بود. وقتی واردش میشدم دیگه تا ۵ بعدازظهر نمیتونستم ازش دربیام و آره؛ همین گند میزد به میزان درس خوندنم. واسه رفعش هم یه مدت تلاش کردم دیدم جواب نمیده که رفتم کتابخونه و درست شد این موضوع.
خلاصه خواستم بگم واسه خیلیا این تایم بعدازظهر وسوسهکنندهست. حالا ممکنه زمانِ دیگهای از روز واسه شما اینطوری باشه. قلق اون تایم رو اگه پیدا کنین میفهمین زیاد درس خوندن اونقدرام سخت نیست.
فکر کنم همه چیو گفتم دیگه حالا باز چیزی یادم اومد اضافه میکنم. موفق باشین `/_(^~^)_\`