- مدیر
- #2,241
- ارسالها
- 2,068
- امتیاز
- 36,812
- نام مرکز سمپاد
- Frz
- شهر
- Sari
- سال فارغ التحصیلی
- 1398
- رشته دانشگاه
- دواسازی
هلومسربلیرون؟
هلومسربلیرون؟
مثل اینکه همینطوره.در این مورد خوندم که می گن <اصلا وارد این چیزا نشین و اعتیاد اوره>
درسته:؟
اینم اضافه کنم که اگه تصورت از اعتیاد اینجوریه که یه بار مصرف میکنی، بعد دیگه قدرت ارادت رو از دست میدی در مورد استفاده کردن ازش و انگار بعد اون یه بار دیگه نمیتونی خودتو کنترل کنی و هی میخوای و هی میخوای نه اصلا اینجوری نیستنظر علمیش رو نمیدونم.
ولی اگه اعتیاد به گوشی و نوتیف چک کردنم اعتیاد در نظر بگیری جواب اونم حتما بله است.
ولی تجربه شخصی:
ما سه تا بچه مثبتی بودیم که هیچ کدوم تا حالا دست نزده بودیم به این جور چیزا
با اگاهی ازین که ممکنه خیلی خوش بگذره و بعدا باز بخوایم (و یا معتاد شیم) زیر نظر و اموزش یه دوست حرفهای مون تست کردیم و هیچ کدوم نمیخواستیم معتاد شیم. جاست فقط برای تجربه
من به شخصه خیلیم بیعرضه بودم و اصطلاحا چس دود میکردم. هر یه پک ۵۵۶۷۳ تا سرفه : ))
در نهایت به من لذتی نداد خود نفس عملش، ولی دور هم بودنش و اینا بسی خوش گذشت...
آیسپکهای شب زمستونولی این که تو هرساعتی از شبانه روز میتونستی یکی رو پایه کاری که میخواهی کنی پیدا کنی هم جذاب بود
+ املت های نصفه شب
آخ آخ! ساعت ۱۲ شب هماتاقیم هوس زرشک پلوولی این که تو هرساعتی از شبانه روز میتونستی یکی رو پایه کاری که میخواهی کنی پیدا کنی هم جذاب بود
+ املت های نصفه شب
پارتی خوبه ( تجربه نکردم )قرص اکستازی و رفتن به پارتی ها چیییییییییی؟
اونم شنیدم خیلی خوبهههه
والا یه فعالیت توی کتاب زیست یازدهم فصل ۲ بود کلامش این بود که حتی با ۱ بار مصرف موادی که باعث شادی و بیخیالی میشن امکان اعتیاد پیدا کردن وجود داره. دیگه خود دانید!در این مورد خوندم که می گن <اصلا وارد این چیزا نشین و اعتیاد اوره>
درسته:؟
یا شب هایی که بچه ها از خونه میومدن و یک عالم خوراکی میاوردن و انگار عروسی ما بود )آخ آخ! ساعت ۱۲ شب هماتاقیم هوس زرشک پلو
کرد. پاشد درست کرد ساعت ۲ مارو بیدار کرد با هم نشستیم زرشک پلو با مرغ خوردیم))
نه اونو موقعیت پیش نیومده: )))قرص اکستازی و رفتن به پارتی ها چیییییییییی؟
اونم شنیدم خیلی خوبهههه
هماتاقیم ماست محلی میاورد و خودش دوست نداشت (مامانش به زور باهاش میفرستاد). ما با نون تازه منتظر مینشستیم که برسه خوابگاه و ماستشو غارت کنیمیا شب هایی که بچه ها از خونه میومدن و یک عالم خوراکی میاوردن و انگار عروسی ما بود )
یه تعداد از رفیقای من توی سال آخر دانشگاه خیلی غیر مستقل بودن.آخ آخ! ساعت ۱۲ شب هماتاقیم هوس زرشک پلو
کرد. پاشد درست کرد ساعت ۲ مارو بیدار کرد با هم نشستیم زرشک پلو با مرغ خوردیم))
کلا من چون شکمو بودم همیشه سهمی از خوراکی های که مامان هم اتاقی هام میفرستادن برای من در نظر گرفته میشدهماتاقیم ماست محلی میاورد و خودش دوست نداشت (مامانش به زور باهاش میفرستاد). ما با نون تازه منتظر مینشستیم که برسه خوابگاه و ماستشو غارت کنیم
وای)))یه تعداد از رفیقای من توی سال آخر دانشگاه خیلی غیر مستقل بودن.
یه شب قرار شد بریم سوسیس تخممرغ بزنیم (مدرسان شریف در بین غذاهای پسرا) بعد من گوشیم زنگ خورد یه چهل دقیقهای نبودم. رفتم آشپزخونه دیدم چهارتا مرد گنده بعد از چهل دقیقه هنوز روی صندلیها نشستن منتظرن بیام درست کنم.
خلاصه خوش به حالتون
اون شیشه اسوالا یه فعالیت توی کتاب زیست یازدهم فصل ۲ بود کلامش این بود که حتی با ۱ بار مصرف موادی که باعث شادی و بیخیالی میشن امکان اعتیاد پیدا کردن وجود داره. دیگه خود دانید
خوشمزهتر از اینا اون غذاهایی بود که دوستان عزیز کلهی صبح با عطر و ادکلن میرفتن بیرون و شب با یه قابلمه غذا برمیگشتن. ماشاالله دوستان دختر کدبانویی داشتن.هماتاقیم ماست محلی میاورد و خودش دوست نداشت (مامانش به زور باهاش میفرستاد). ما با نون تازه منتظر مینشستیم که برسه خوابگاه و ماستشو غارت کنیم