سلام و تبریک
1.پیش میومد که به مسیرتون و انتخابتون شک کنید؟ (مثلا اینجوری که بگید اگه کنکور خونده بودم بهتر بود...و..)،چطور هندل میکردید این رو؟
2.تا مرحله دو دهم چه منابعی رو خونده بودید؟ تا الان چی؟
3.درصدتون در آزمونهای آزمایشی و دورههای قبل، حدودا چقدر بود؟
4. در هفته حدودا چقدر برای مدرسه وقت میذاشتید؟از کی معافیت داشتید؟ این مسئله به نمرات و کنکورتون اسیب نزده؟
5.از کلاسهای خاصی استفاده کردید یا خودآموز پیش رفتید؟
6. برنامه ریزیتون به چه شکل بود؟ مشاور براتون برنامه میریخت؟
7. چند درصد از تایم تون برای حل سوال صرف میشد؟
8.ساعت مطالعه تون رو چطور افزایش می دادید؟ الان هفته ای چند ساعت مطالعه دارید؟
9.در طول مسیر، چی بیشتر از همه بهتون انگیزه و امید میداد؟
10.با عقب افتادن المپیاد؛ چه میکردید و چه باید کرد؟
11. چی بیشتر از همه باعث میشد وقتتون رو تلف کنید؟
12.کلا چقدر از فضای مجازی استفاده میکردید؟
13.تفریحات اضافی و نسبتا بیهوده رو حذف کردید کلا؟
14.تو چه بازهای از شبانهروز بیشتر مطالعه داشتید (شبزندهدار بودید یا سحرخیز؟؟)
15.بزرگترین دستاوردتون از المپیاد چی بوده تا حالا؟
16. المپیاد چه تاثیری روی انتخابهای بزرگترتون درمورد آینده، گذاشت؟
17.چه کارهایی رو اگه انجام میدادید/ نمیدادید پارسال نتیجه تون بهتر میشد؟
18.مهمترین توصیهاتون به ما؟
سلام و سپاس بابت تبریک
۱. سال قبل خیلی شکی نداشتم به مسیرم چون دهم خیلی نزدیک نیست به کنکور و استرسی از این بابت نیست ۲. بخوام اینجا لیست منابع رو بگم خیلی طولانی میشه ولی خب منبع عمومی و تخصصی های درجه اول رو خوندم ( منابعی که در همه سایت ها و گروه های المپیادی گفته میشه ) ۳. خیلی رتبه های بالایی نبود درصد ها هم درصد های نه خیلی پایین نه خیلی بالا و کلا معمولی بود. کلا یک بار رنک شدم توی آزمون های آزمایشی. اهمیتی نداره کلا
۴. ۰ ساعت برای مدرسه وقت میذاشتم ( اصراری به درست بودن کاری که انجام دادم ندارم ) و این که هنوز کنکور ندادم ببینم بهش آسیب زده یا نه :)
۵. کلاس خاصی نبود واقعا ( اواخر دوره سیستماتیک المپیاد لب رو نگاه کردم ). در کل یک مشاور داشتم ( آقای حمید_در حال حاضر دانشجوی رادیولوژی دانشگاه یزد ) که هم راهنمایی میکرد و هم اگر مشکلی در درس ها بود رفع میکردن تا حد خوبی.
۶. اغلب خیر ایشون برنامه نمیریختن. شیوه کار به این صورت بود که برنامه ریزی رو آموزش دادن و بعد برنامه و گزارش کار رو بررسی میکردن. برنامه ریزی هم به صورت ساعت به ساعت و کاملا مشخص بود ( اجراش ولی دقیق نبود )
۷.حل سوال مهم ترین قسمت درس خوندن یک المپیاد زیستیه خودم آمار دقیقی ندارم ولی به حدی بود که مرحله ۱ و ۲ هارو تا حد خوبی حل کرده بودم
۸. ساعت مطالعه م کلا پایین بود سال گذشته تلاشی هم برای افزایشش نداشتم حقیقتا. ساعت مطالعه در حد ۳۰ تا ۶۰ خوبه برای المپیادی. معمولش هم هفته ای ۴۰ ساعته دیگه
۹. زیبایی درس ها ( کلا لذت بردن از مسیر خیلی مهمه ) بعلاوه انگیزه مدال شدن :)
۱۰.خیلی برای ما عقب نیافتاد مرحله دو. به واقع جلو هم افتاد نسبت به چیزی که انتظارش رو داشتیم
۱۱. گوشی
)
۱۲. ایامی که خیلی درس رو کنار میذاشتم تا روزی ۱۴ ساعت حتی. ایامی که درس میخوندم ۳-۴ ساعت
۱۳. خیر. در کل خیلی تفریح نمیکنم من که بخوام حذفشون کنم :) یا وقت رو کاملا بیهوده میگذرونم یا درس میخونم تفریح خاصی نیست عموما
۱۴. صبح ( ۸ تا ۱۳ بازده عالی بود )
۱۵. اندکی از حالت فکری کودکانه بیرون اومدم :)
۱۶. این سوال رو جواب ندم بهتره :) مخصوصا الان. سال بعد شاید خیلی بهتر باشه جواب دادنش، در بازه ای از زندگی نیستم که نظرم درباره آینده واجد صلاحیت باشه ولی در کل بدونید که المپیاد خیلی به باز تر شدن دید آدم در مورد مشاغل و شیوه های مختلف زندگی و تحصیلات کمک میکنه
۱۷. دوره رو اندکی نرمال تر سپری میکردم
۱۸. درس بخونید ! :)