ارتباط با درون‌گرایان

[Admin2]

با آدمای درون گرا چجوری باید ارتباط برقرار کرد؟ اصلا میشه باهاشون ارتباط برقرار کرد وقتی اونها تلاشی برای ارتباط گرفتن انجام نمیدن؟

 

[Asdfghjk]

با آدمای درون گرا چجوری باید ارتباط برقرار کرد؟ اصلا میشه باهاشون ارتباط برقرار کرد وقتی اونها تلاشی برای ارتباط گرفتن انجام نمیدن؟

در رابطه با خودم میگم بقیه رو نمیدونم :
ویژگی درون گرایی یا برون گرایی یه ویژگی یا همه یا هیچ نیست یعنی اینجوری نیست اگه طرف برچسب درونگرایی بخوره پس کلا از روابط اجتماعی و مهمونی رفتن و ... متنفره ولی خب اکثر موقع ها از تنهایی لذت میبیره اما درون گراها خیلی ذهن فعالی دارن و همیشه تو تنهایی راجع به علایقشون تحقیق و تمرکز و تفکر میکنن به خاطر همین نظر من اینه که اگه میخوایی توجهشونو جلب کنی باید راجع به علایقشون صحبت کنی تا نظرشون جلب شه و سر صحبتم خودت باید باز کنی مطلقا انتظار نداشته باش اونا اول صحبت کنن .
معمولا یه حلقه خیلی کوچیک از دوستان نزدیک دارن که خیلی باهاشون صمیمین میتونی از طریق اونا وارد شی و ارتباط بگیری ولی خب ارتباطت اگه خوب پیش نری خیلی محدود میمونه و همه دردودل هاشونو پیش اون دوستاشون انجام میدن ولی خب خیلی طول میکشه شاید در حد چندسال که تو وارد اون حلقه کوچیک بشی حتی اگه هرروز هم ببینیشون اگه باهات حال نکنن خیلی سمتت نمیان

 

[Strangers]

در رابطه با خودم میگم بقیه رو نمیدونم :
ویژگی درون گرایی یا برون گرایی یه ویژگی یا همه یا هیچ نیست یعنی اینجوری نیست اگه طرف برچسب درونگرایی بخوره پس کلا از روابط اجتماعی و مهمونی رفتن و ... متنفره ولی خب اکثر موقع ها از تنهایی لذت میبیره اما درون گراها خیلی ذهن فعالی دارن و همیشه تو تنهایی راجع به علایقشون تحقیق و تمرکز و تفکر میکنن به خاطر همین نظر من اینه که اگه میخوایی توجهشونو جلب کنی باید راجع به علایقشون صحبت کنی تا نظرشون جلب شه و سر صحبتم خودت باید باز کنی مطلقا انتظار نداشته باش اونا اول صحبت کنن .
معمولا یه حلقه خیلی کوچیک از دوستان نزدیک دارن که خیلی باهاشون صمیمین میتونی از طریق اونا وارد شی و ارتباط بگیری ولی خب ارتباطت اگه خوب پیش نری خیلی محدود میمونه و همه دردودل هاشونو پیش اون دوستاشون انجام میدن ولی خب خیلی طول میکشه شاید در حد چندسال که تو وارد اون حلقه کوچیک بشی حتی اگه هرروز هم ببینیشون اگه باهات حال نکنن خیلی سمتت نمیان

++

فکر میکنم این موضوع هم صدق بکنه
که باید یک مدتی بعد از شروع هم صحبتی از انجام کار هایی که فرد بش میاد جلو گیری بشه و بعد از باز کردن سر صحبت سرد نشه و ادامه بده.
البته سرد نشدن به این معنی نیست که خودشو ادم بچسبونه به طرف ولش نکنه و همش حرف بزنه بلکه با کیفیت هر چند وقت یه بار حرف بزنه.
سوال های خیلی شخصی پرسیده نشه و عموما پیرامون موضوعاتی که خودشون پیش میندازن گفت و گو کنن.
همه انسان ها خوششون میاد از یه سری چیزا معمولا چون کسی این کار هارو برای یه درونگرا انجام نمیده اگه بتونن بفهمن اون کارا چیه و اون هارو انجام بدن خیلی خوشحال میشن.مثلا ممکنه توی یه جای شلوغ بخوای تولد بگیری خوشش نیاد ولی اگه یه گوشه دنج و خلوت به یادش باشی ولو با یک چیز کم اهمیت و کم ارزش خیلی خوشحال میشه و معمولا توی ذهنش ثبت میشه.
یک مدلی هم که من دیدم درونگرا ها از کسایی که خودشونو به درون گرایی میزنن خیلی بدشون میاد و معمولا این افراد براشون خیلی تابلو هستن پس نباید برای گرفتن ارتباط باهاشون به چیزی که نیستید وانمود کنید خودتون رو چون میفهمن.

خودتون باشید-ملایم-دلنشین

اون حلقه ای ام که گفتید واقعا وجود داره.وارد شدنش گاهی خیلی سخته گاهی به سادگی اب خوردن.ولی اگه توی شرایطی که خود فرد درمقابل ورود افراد جدید جبه میگیره شما بتونین وارد شین تضمینی موندگارید.
چرا؟!
چون اون فرد تعداد کمی رو توی دایره اش داره و شما براش معیار میشید.بهتون خو میکنه و باهاتون راحته.مشکلاتشو درمیون میزاره مشورت میخواد ازتون درمورد خودش ازتون سوال میپرسه و احتمال 90 درصد حرفایی رو بهتون میزنه که کس دیگه ای نشنیده و شما اولین مخاطبش هستید(طوری که بعد شنیدنش شوکه میشید که این مگه اهل این کاراست اصلا؟)

 

[Nimbus]

باید اول ار خودتون بپرسید چرا میخواید با یه آدم درون گرا ارتباط برقرار کنید. اگه دلیل موجهی داشته باشید اون آدم هم خیلی تو برقراری ارتباط مقاومت نمیکنه.

از خودم به عنوان یه درون گرا میگم:

مثلا یه نفر میاد پیشم میگه میشه ازت سوالامو بپرسم میگم اوکی مشکلی نیست.

ولی اگه یه نفر بیاد پیشم فقط بخواد حرف بزنه، حرفای بیخودی، یعنی حرف زدن برای خود حرف زدن و در مورد چیزای بی اهمیت (small talk) خب منم حوصله ام زود سر میره و سعی میکنم طرفو یه جوری بپیچونم. فکر میکنم بیشتر درونگراها هم همینطور باشن.

نه این که آدمای درونگرا اصلا اهل وقت تلف کردن و گاسیپ نباشن، فقط معمولا درونگراها هر کدوم تعداد کمی دوست صمیمی دارن که حرفای بیخود و خاله زنکیشونو با اونا میزنن.

 

[incognito]

با آدمای درون گرا چجوری باید ارتباط برقرار کرد؟ اصلا میشه باهاشون ارتباط برقرار کرد وقتی اونها تلاشی برای ارتباط گرفتن انجام نمیدن؟

فکر کنم اصلا به خاطر من این تاپیک زدی: ))

 

[incognito]

اولین چیز اینه که به شخصه برام صحبت کردن واقعا سخته و همه تو تلگرام یا واتساپم میوتن: )) اصلا اینکه نوتیف بیاد منو مضطرب می‌کنه

مورد بعدی اینه که با سلام خوبی شروع میشه اینم خیلی سخته بهتره که اول ی مقدمه از چیزی که بخاطرش پیام دادین بنویسید وگرنه خیلی حوصله سر بر و استرس آور به پیامی که هدفی ندارن جواب بدم

گاهی اوقات دیر جواب میدم نه اینکه خودم بخوام بلکه اون لحظه امادگیش ندارم و از یهویی صحبت کردن بیزارم
یا متنفرم بدون هماهنگی باهام تماس گرفته بشه گوشیم همیشه سایلنت و شماره های ناشناس به شدت ترسناکن

اگه ببینم صحبتی که دارم با ی نفر میکنم موضوع خوبی رو دنبال می‌کنه و هدف مشخص و مفیدی داره حرف میزنم اما وای به حال وقتی که بی هدف باشه حرف زدن

اگه دیدین بعد بعضی پیاما دیگه پیام ندادم و در واقع نوبت من بود که مکالمه رو ادامه بدم و ندادم نشونه دوست نداشتم نیست اغلب تاپیک کم میارم و نمیدونم چی بگم تا زمانی که خودتون دوباره چیز جدیدی رو مطرح کنید

اینا اصلا نشونه غرور و خودمون گرفتن نیست و ی جور منتالیتی که نمیشه کاریش کرد: ))

 

[آ.ا]

مسئله ای که هست اینه که درونگرا و برونگرا یه دسته بندی خیلی کلی هست و فقط بخشی از شخصیت یک فرد به حساب میان. حتی خود این دسته بندی ها باز کوچیک تر میشن و انواع دارن که البته مطمئن نیستم همه این ها چقدر pop-psychology هست و چقدر علمی.

از تجربه شخصی خودم بگم ترجیح میدم که فرد مقابل روند مکالمه دست بگیره. اگر که قرار هست small talk باشه، مشکلی نیست ولی من نمیتونم این مکالمه رو ادامه بدم و ترجیح میدم شنونده باشم یا به سوال خاصی جواب بدم.

در رابطه با شروع روند آشنایی نیاز به زمان هست. منطقیه که وقتی شخص مقابلتون نمود رفتاری زیادی نداره، شناختن و پیدا کردن نقطه نظر مشترک سخت باشه ولی با زمان گذاشتن و صحبت کردن در مورد موضوعات مشخص به تدریج راحت تر میشم با طرف مقابلم و مطمئن میشم که اون هم تمایل به شنیدن نظر من و حرف من داره.

طبق اون تقسیم بندی اولی که گفتم نمیدونم چقدر علمی هست "درونگرای مضطرب" بیشتر با ویژگی های شخصیتی من تطابق داره و خب یکی از دلایلی که نمیتونم مکالمات رو ادامه بدم به این دلیله که حس میکنم یا نکته مفیدی نمیتونم اضافه کنم یا اینکه فرد مقابل برداشت درستی از حرف من نخواهد داشت. این باعث میشه در کل ترجیح بدم قبل از رسیدن به سطح قابل قبولی از شناخت در تعاملات اجتماعیم منفعل باشم تا ببینم بعدش چی میشه.

.

 

[قاصدک آبی]

یه درونگرا چطوری میتونه برای دوستی با درونگراها پیش قدم شه؟ نکات لازم و بگین بهره‌مند شم. ^^

 

[دوزیست]

می‌دونم که همه این حالت رو ندارن و حتی شاید متناقض به نظر برسه اما گاهی ارتباط برقرار کردن داخل یه گروه _ یه زمینه‌ی ارتباطی کلی‌تر که آلردی وجود داره و تلاش اضافه‌ای برای ایجاد کردنش لازم نیست_ راحت‌تر صورت می‌گیره.

مثلا دیشب با ندا می‌گفتیم که از آشنایی تا دوستی‌مون خیلی زیاد طول کشید چون هر دومون سخت بودیم. بعدش من رفتم توی پ.خ‌هام که چک کنم از کی شروع به آشنا شدن کردیم و به سال ۲۰۱۶ رسیدم و فقط وقتی سه سال آشنا بودن به دوستی تبدیل شد که توی یه گروه مشترک حرف زدیم.

 

[Admin2]

فکر کنم اصلا به خاطر من این تاپیک زدی: ))

آره. سر صحبت با تو ایده این تاپیک به ذهنم رسید

اولین چیز اینه که به شخصه برام صحبت کردن واقعا سخته و همه تو تلگرام یا واتساپم میوتن: )) اصلا اینکه نوتیف بیاد منو مضطرب می‌کنه

دلیل نمیشه من نگم تو روحت

 

[لیلیوم ابی]

سلام یه چیز دیگم هست اینه که من این طوریم که یا دنبال ارتباط عمیقم یا هیچی ارتباط کاری و درسی و اینا برقرار میشه اما همیشه اذیتم میکنه یا میخوام نباشه یا اگه ازشون خوشم اومده عمیق تر باشه

 

[امین]

چندان فرق بزرگ و قابل توجهی بین ارتباط با درون‌گراها و برون‌گراها وجود نداره. به عنوان کسی که خودش درون‌گراست و از هر دو طیف دوست و رفیق داره معتقدم هرکسی یک سری ارزش‌هایی داره و اگه آدم سعی کنه اون‌ها رو درک کنه و یا راجع به وجه اشتراکاتی که بین خودش و اون‌ها برقراره صحبت کنه، ارتباط گرفتن با هیچکس کار دشوار یا غیرممکنی نیست. و این نکته که به فضای شخصی اون‌ها هم احترام بگذاریم نباید فراموش بشه.
+ اگه هدف دوست شدن با درون‌گراهاست اون بحثش جداست.

 

[sombrero04]

درون‌گراها

برون‌گرا

به نظرم خیلی فرق داره ها
من تا اونجایی که میدونم انقدر حرف میزنم که دیگه گهگاه از دست خودم کلافه میشم
@مار ببخشید مگه این پرحرفی بین برون گرا ها برخلاف درون گراها رایج نیست و اینکه مگه از نقاط ضعفشون به حساب نمیاد؟
و اینکه ممکنه یه فرد در ظاهر یه چیزی نشون بده و در درون چیز دیگه ای باشه؟
و اینکه... بسه دیگه خیلی حرف زدم:/

 

[امین]

به نظرم خیلی فرق داره ها
من تا اونجایی که میدونم انقدر حرف میزنم که دیگه گهگاه از دست خودم کلافه میشم
@مار ببخشید مگه این پرحرفی بین برون گرا ها برخلاف درون گراها رایج نیست و اینکه مگه از نقاط ضعفشون به حساب نمیاد؟
و اینکه ممکنه یه فرد در ظاهر یه چیزی نشون بده و در درون چیز دیگه ای باشه؟
و اینکه... بسه دیگه خیلی حرف زدم:/

درون‌گراها اتفاقاً اگه در یک جمعی قرار بگیرن که درش احساس راحتی و صمیمیت کنن ممکنه از یه برون‌گرا بیشتر حرف بزنن :‌)) خودم مثلاً اگه تعداد نفرات یک جمعی زیاد باشه (بیش از ۴ نفر) میزان حرف زدنم افت می‌کنه، ولی اگه ۳ نفر باشیم و همگی رفیق باشیم، شاید من تبدیل به کسی بشم که جمع رو در دست می‌گیره :‌)))

 

[Sisyphus]

من به عنوان یه برون گرا حس میکنم مجموعه ی یک درونگرا و برونگرا که حالا باهم دوستن خیلی پکیج جالب و صحیحی میشه … حقیقتا درونگراها توی یه شرایطی تو ارتباط مشکل دارن و برونگرای علاقمند به ابراز ، حتی لذتم میبره از اینکه بپوشونه اون ضعف ارتباطی رو
و برعکسش هست گاهی اوقات ادم درونگرا واقن میتونه به خوبی اون هیجانات انسان برونگرا رو رقیق کنه و به یه حد اعتدالی برسونه

 

[ÄBČDE FGHÏ]

اکثر نظراتو خوندم و به بسیاری از جوانب بحث پرداخته شده بود. به نظرم رسید از یک جنبه دیگه که شاید خیلی به محتوی تاپیک مرتبط نباشه و به نوعی شاید هم ضد محتواش باشه به موضوع بپردازم ( شاید هم مخاطب از این حرفا به فکر فرو بره و از اون فکر نکات جدیدی به ذهنش برسه که در حرف‌های من هم نیست همون طور که من از خوندن پیامای بقیه به این موضوع فکر کردم )

من اخیرا متوجه شدم که ممکنه آدم بخواد با یکی ارتباط برقرار کنه . منظورم اینه چیزی که تو ذهنم بود و هست اینه که روابط راه خودشونو میرن و نباید بهشون فکر کرد و یا گفت فلانی درون‌گرا یا برون‌گرا هست . بالاخره درونگرا ها و برون‌گرا ها با هم ارتباط داشتن قبل اینکه حتی چنین مفاهیمی به‌وجود بیاد . یادم نمیاد اولین دوست ابتدایی و راهنمایی و دبیرستان و دانشگاهم رو چجور دیدم ، هر چند همیشه آدم موقع ورود به این فضا های جدید به اولین چیزی که فکر میکنه دوستیه ولی هیچ وقت متوجه رخدادش نمیشی و یهو بعد یکی دوسال میبینی اااا چند تا دوست داری . (چه درون‌گرا چه برونگرا مگه اینکه حالا شما واقعا یجور استثنا باشید)
خلاصه اینارو گفتم که بگم واقعا شاید این اطلاعات تاثیری نداشته باشه و روابط راه خودشونو برن چه دنبالش باشی چه نباشی . البته اطلاعات بسیار دقیقی توی پست‌های بچه ها بود که خوندنشون گاهی مثل خوندن نقطه اوج یک کتاب جذاب باعث لذت بردن مخاطب با اشتراکات میشد ، شاید هم بشه به روابط فکر کرد و آگاهانه روابط پایداری رو تشکیل داد ( احتمالش هم کم نیست ، دست کم همین جمله آخر قبل پرانتز به نظر کاملا درست میاد).
لذا اینکه این تاپیک آیا موثر هست یا نه . الله اعلم .

 

[zhrw.ms]

من سه تا چیز اضافه بکنم به عنوان تجربه ی شخصی
(البته این شاید تو همه ی روابط صدق بکنه ولی من فکر می کنم تو ارتباط با درونگرا ها باید بیشتر حواستون باشه) اینکه پرایوسی برای درونگرا ها به شدت مهمه و واقعا تا وقتی که به عنوان یه دوست صمیمی قبول نشدید اصرار نکنید وارد حریم خصوصیشون بشید و سعی نکنید سوالاتی ازشون بپرسید که مایل به جواب دادنشون نباشن چون واقعا احتمال خراب شدن کامل رابطتتون زیاده و دیگه رابطتتون پیش نمیره‌.
(به نظرم تو همه ی روابط اگه به حریم خصوصی افراد احترام بذارید و نخواید به نحوی با تجاوز و زور واردش بشید خیلی رابطتتون بهتر پیش میره)
دوم اینکه سعی نکنید مجبورشون به کاری بکنید که خلاف روحیاتشونه(اینجا منظورم همون درونگراییشون بود) اگه خیلی پوششون کنید سمت یه چیزی و بهشون زمان ندید تا با اون قضیه کنار بیان و بتونن خودشون رو براش اماده کنن خیلی راحت رابطتتون خراب میشه.
و سومیش : من البته نمی خوام بگم درونگرایی یا برونگرایی بده یا خوبه اما درونگرا ها معمولا تا وقتی احساس راحتی و امنیت نکنن تو بیان عواطف و احساساتشون مشکل دارن و این ممکنه خیلی اذیتشون کنه چه برسه به اینکه خجالتی ای چیزی هم باشن و نتونن از چیزی که اذیتشون می کنه دور بشن، خلاصه به نظرم یکی از بهترین راه ها که رابطه ی خوبی داشته باشید، اینه که این فکت رو در نظر داشته بگیرید و کمکشون کنید که بتونن خودشون رو ابراز بکنن، هیچ کسی اگه احساس کنه تحت فشاره یا راحت نیست نمی تونه یه ارتباط خوب دوستانه رو تشکیل بده
و همونجور که گفتن رابطه با یه درونگرا ممکنه اصلا سریع پیش نره و به تایم احتیاج داشته باشه البته ممکنم هست خیلی سریع با هم مچ بشید و روحیات هم دستتون بیاد و هیچ کدوم از حرف های قبلی به دردتون نخوره )

 

[ATE]

یکی اینو نوشته بود ولی بنظرم جا داره یه‌ بار دیگه تاکید بشه، یسری برداشت از درونگرایی وجود داره که بار منفی داره، یه برچسب‌هایی به درونگراها میزنن که لزوما ارتباط معناداری با درونگرایی نداره، مثل خجالتی بودن، اضطراب اجتماعی، منزوی و افسرده بودن، بی‌نشاط و بی‌زبون بودن، بی‌معرفت بودن و حالا هزارتا چیز دیگه

موضوع اینه که یکی میتونه اضطراب اجتماعی داشته باشه یا خجالتی باشه فارغ از اینکه درونگراست یا برونگرا (درونگرایی و برونگرایی شاید صرفا شانس یه چیزایی رو بیشتر کنن، فقط همین)

حالا وقتی میخواید با یه درونگرا ارتباط برقرار کنید، خیلی زشته که نگاهی با بار منفی به درونگرا بودن طرف داشته باشید، نه که لزوما بخاطر این زشت باشه که طرف مقابل رو در فشار میذارید، بلکه برای خودتون زشته، چون شما رو آدمی نشون میده که فضا نمیده و فاقد درک تفاوت بین آدماست، آدما اینو اصلاح کنن و فشار "بی‌معرفتی، خبر نمیگیری" رو از رو دوش طرف مقابل بردارن، ارتباط گرفتن ممکنه.

حالا خود تعریف ارتباط برقرار کردن هم جای بحث داره، بعضی رابطه‌ها جورین که شما میتونید دو سه بار سلام احوال پرسی کردن در طول سال رو هم "ارتباط" حساب کنید.

 

[maleck :)]

نمیدونم چرا این دسته بندی درون گرا برون گرا رو قبول ندارم و فکر میکنم از تست شخصیت mbti هم سطحی تره

 

[zeynabgol]

درونگراها حتی ممکنه اجتماعی و ماجراجو باشن، اما تفاوتشون با برونگرا اینه که از تنهایی لذت میبرن. با خیلی از برونگراها میشه راحت ارتباط برقرار کرد.