گفت و گوی منظوم

[Strangers]

جیبت چقد قشنگه
شپش، داره می‌لنگه :/

اتل متل توتوله
شیپیش کوچولو چجوره؟

 

[سمائیل]

اتل متل توتوله
شیپیش کوچولو چجوره؟

نون و پنیر و پسته
شیپیش یه جا نشسته

 

[Krypton]

نون و پنیر و پسته
شیپیش یه جا نشسته

نون و پنیر و فندق
شپش نرو تو صندوق

 

[Strangers]

نون و پنیر و فندق
شپش نرو تو صندوق

شیپیش چیه کثیفه
نرمه یکم لطیفه

 

[سمائیل]

نون و پنیر و فندق
شپش نرو تو صندوق

شپش ما زرنگه
با دزدا خوب میجنگه
نمیپره تو صندوق
می پره روی خندق(:؟)

 

[A M I N]

شپش ما زرنگه
با دزدا خوب میجنگه
نمیپره تو صندوق
می پره روی خندق(:؟)

شیپیش عزیز حیا کن
جیب منو رها کن

 

[سمائیل]

شیپیش عزیز حیا کن
جیب منو رها کن

شیپیش اگه حیا داشت
کار رو شروع نمیداشت

 

[Krypton]

شیپیش اگه حیا داشت
کار رو شروع نمیداشت

شپش حیا نداره
چون دست و پا نداره

شپش پاشو، حیا کن
این تاپیک‌و رها کن

 

[Strangers]

شپش حیا نداره
چون دست و پا نداره

شپش پاشو، حیا کن
این تاپیک‌و رها کن

شیپیش به این گوگولی
ناز و خیلی تپلی

 

[A M I N]

شیپیش به این گوگولی
ناز و خیلی تپلی

شیپیشت اگه قلمبه ست
سر تا پا تو یه دمبه ست

 

[آرتمیس]

شیپیشت اگه قلمبه ست
سر تا پا تو یه دمبه ست

شیپیشه که پا نداره
خودش خبر نداره

 

[A M I N]

شپش در طبع ما پشتک همی زد
چو شعری گفتمش تنبک همی زد

 

[سمائیل]

شپش را کجا بود این ارج و قرب
همانا که دادیمش قد سرب
:""""

 

[Ss_Zahra]

خدایا سرانجام کار را ببین
که شیپیش گشته چنان گل جبین

 

[Ss_Zahra]

حسود حسود هرگز نیاسود

تو برو، بشین و هی درس بخوان
که کنکور نزدیک است ای جوان

 

[سمائیل]

درس و مرس و آزمون و کارنامه
بایدت داد تا شیپش رود از خانه

درس و مرس و حرف و مرف و تست و مست
بادت اندر زندگانی برقرار و بر دوام
پس:"
برو درس میخوان مگو چیست درس
که سرمایه زندگانی است درس

 

[A M I N]

بی جام و باده، با شپشی در میان دلق
افکنده ام به نظم شپش در ازار خلق

 

[Amin rouhi]

تا به کی آواز باطل سر دهم؟
چند بادمجان به نیل اندر نَهَم؟
این تویی و آن امین (از نوع روحیش) و آن حسام
تیغ‌های آبدارِ در نیام
نی شما، بسیار یاران دگر
کورْ چشم و بی‌زبان و گوشْ کر
شیرطبعانی، ولی ناممتحن
موش پندارند طبع خویشتن!
تو چموش شعر را بانگی زدی؟
گر نه، بد کردی که معذور آمدی!
در غنا اظهار گنگی می‌کنی؟
خود در این یاوه، درنگی می‌کنی؟
این که می‌گویم ز افسوس شماست:
حیف از آن طبعی که محبوس شماست!
وه که شورافزای ماهوری، بُدم
پرده‌ برگشت و کنون دشتی شدم (با لحن میدل‌فینگر-وار)
یار محزونم، در آی و چنگ زن ( @mahzoun99 )
شیشه‌ی افسوس را بر سنگ زن
بر قتال طبع، دارند اختیار
بی‌بخاران را به حال خود گذار

جعبه متن مخفی: نثر

تو این شرایط آدم رو به چه کار هایی وادار می کنند ...

رومیِ ما گفت : با شاهنشاهِ شعر
همچو مسکین ، بندگی از جنگ بِه !
در حضور نغمه های نَغزِتان
طَبع بی بخّار ما را مرگ بِه !
پیر مشتاقانِ ما حق گفت ، آری
" جامِ زهر آگین همان بر سنگ بِه " !
__________________
[ ... ور بگویی شکل استفسار گو
با شهنشاهان تو مسکین وار گو ! - مولانا ]

 

[Ss_Zahra]

بی جام و باده، با شپشی در میان دلق
افکنده ام به نظم شپش در ازار خلق

میازار شپشی که دانه کش است
که وی اکنون در آرامش است

 

[سمائیل]

میازار شپشی که دانه کش است
که وی اکنون در آرامش است

ندیدم بهتر ز نام شپش
همانا خرد را به نامش جهش
(لعنتی خیلی با برکته