• اگر سمپادی هستی همین الان عضو شو :
    ثبت نام عضویت

قاتلان هم‌خون!

MmmSampadi

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
630
امتیاز
2,276
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
سنندج
سال فارغ التحصیلی
1405
این مشکل تنها به روستا نربوط نیست ذهن ما مثل زندانهایی شده یک طرفه زندان هایی که عقاید اولیه درش گیر میکنه و هرگز بیرون نمیاد. ...
 
ارسال‌ها
376
امتیاز
4,978
نام مرکز سمپاد
دبیرستان فــرزانگان ۳
شهر
طــهـران
سال فارغ التحصیلی
1395
دانشگاه
علوم پزشکی البرز
رشته دانشگاه
پزشکی
مسلماً عامل ایجاد این تاپیک، گفتگو برای ریشه‌یابی و تلاش در جهت اصلاح فرهنگ و رفتاره
و قطعاً ن من و ن هیچکس دیگه از عمل فاجعه‌بار پدر رومینا حمایت نمیکنیم
قرارم نیست اینجا شیوه‌های نوین قتل رو شرح بدیم
اون حرف منم صرفاً برای بیان قساوت یک فرد و وحشیانه بودن یک عمل بود
ذات کشته شدن و کشتن وحشتناکه و در این هیچ شکی نیست
اما وقتی اون مرد تصمیم برانجام همچین کاری داشته، از قبل بهش فکر کرده، و بدترین راه رو انتخاب کرده
اگه ب جای بریدن سر با داس، تصمیم میگرفت اون دختر بیچاره رو خفه کنه، وقتی پشیمون شد و در حین ارتکاب دست از کار کشید، احتمال زنده موندن بود، چون کسی ک خفه میشه اول بخاطر کمبود اکسیژن بیهوش میشه و مدتی طول میکشه تا بمیره!!
حرف من اینه
وگرنه شما ببین دیگه، دوستان گفتن بعدش پشیمون شده و از مردم کمک خواسته، اما دیگه کار از کار گذشته بوده...
دغدغه‌ی من هم درحال حاضر، علاوه بر متأثر شدن بخاطر قتل یک دختربچه، جامعه، فرهنگ و قوانینیه ک نمیتونه مانع ارتکاب چنین جنایاتی بشه و مجازات درخوری براش نداره
در جایی ک ب زن و دختر ب چشم جنس چندم نگاه میشه و فرزند رو برده‌ی پدر و پدر رو مالک و صاحب زن و فرزند میدونه، شما بحث از چی میکنی؟! از این ک من با نفس عمل موافقم و با شیوه‌ش مخالف؟!
بحث سر عین جملاتی که گفتید میکنم. این حرف هایی که الان میزنید، قابل تأمل هستن و درست. ولی اون حرف ها، رنگ دیگه ای دارند.
و بذار دقیق تر بگم بحثم چیه. بحث اینه که دقیقا اگر به قول شما با داس نمی کشت و خفه میکرد، و تو این مدت فرصت پیدا می کرد تا احیا صورت بگیره، زنده میموند. خبرش هم جایی پخش نمیشد، واکنشی هم نمیدیدیم، روحمونم خبردار نمیشد. اما آيا اینا ذات مسئله رو تغییر میده؟ غیر از اینه که ارتکاب جرم صورت گرفت فقط به نتیجه "کشتن" نرسید؟ غیر از اینه که اون دختر باز برمی گشت به همچین بستری، و شاید بدتر از این در انتظارش بود؟
حالا بگید، چی این وسط مهمه، صرف اینکه اون دختر الان زیر یک متر خاکه و یا اینکه این عمل رخ داده، میده و خواهد داد؟ اینکه این ضد فرهنگ پوسیده هست و در جریانه؟
روزانه هزاران کودک-دختر آزاری که منجر به مرگ جسمی نمیشه رخ میده. چرا به اونا واکنش گسترده نشون نمیدیم؟ اتفاقا اگر از دید قربانی نگاه کنیم، رومینا تا 13 سالگی قربانی آزارهایی که شدتش معلوم نیست چقدر هم بوده شد، و بعد در چند دقیقه زندگیش، دردش، غصه اش تموم شد. اون حالا هیچ دردی حس نمیکنه. اما هنوز درست تو همین لحظه هزاران هزار دختر دیگه دارن با آزار ها دست و پنجه نرم می کنند، که هنوز دردشون تموم نشده و ادامه داره.
و ما به کدوم داریم واکنش نشون میدیم؟
با خودمون بی پرده باشیم، ما ناراحت احساسات خودمون هستیم. ناراحت اینکه خبر پخش شد و خاطرمون آزرده شد. وگرنه درد رومینای مظلوم تموم شد، ولی هزاران درد دیگه هنوز جریان داره ...
از مرگ رومینا متاثر نشید که بخواد دو روز بعد فراموش بشه، که اگر الان زنده میموند برامون عین صدها هزار دختر دیگه بود که حتی نگاهی بهش هم نمی کردیم... از زندگی مرگ واره هزاران رومینای ديگه غصه بخورید که تمومی نداره. نذاریم به مرگ برسه که بخوایم -مثلا- فکری کنیم و اگر به مرگ نرسید، خوشحال از زنده بودنش، فراموش کنیم!
 
  • شروع کننده موضوع
  • #23

a.khakpour77

گُم‌دَرسَر!!!
ارسال‌ها
1,402
امتیاز
17,199
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 5 تهران
شهر
فرز 1 بندرعباس/فرز 5 تهران
سال فارغ التحصیلی
1396
مدال المپیاد
مدال که نه...اما سه تا مرحله یک دارم...
دو تا ادبی، ی زیست...
دانشگاه
علوم‌پزشکی تهران
رشته دانشگاه
ژنتیک
وقتی ادم عصبی میشه متوجه رفتارش نمیشه ینی خشم یه لحظه انسان رو به جنون میرسونه اگر بتونی خودتو در اون چند ثانیه با منطقی که از قبل تو ذهنت کاشته شده کنترل کنی که آره اگر نه فاجعه رخ میده
ما جای پدرش نبودیم نمیشه یک فرد رو سرزنش کنیم :-? میشه؟
درست میگی
اما در این مورد فکر نکنم بشه گفت خشم آنی و در لحظه بوده
چون دخترک خواب بوده
و معمولاً خشم آنی زمانی بروز میکنه ک دوطرف باهم درحال مشاجره باشن و خشم یهو فوران کنه و بگیم اتفاقی رخ‌ داد
در این مورد خشم زیاد بوده، اما فورانش ناگهانی نبوده، دختره از پله نیفتاده ک بگیم اتفاقی هولش داده، ذبح شده!!
البته من نمیگم تمام تقصیرات فقط و فقط گردن پدره‌س، اما میتونست تصمیم بهتری بگیره
 
  • شروع کننده موضوع
  • #24

a.khakpour77

گُم‌دَرسَر!!!
ارسال‌ها
1,402
امتیاز
17,199
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 5 تهران
شهر
فرز 1 بندرعباس/فرز 5 تهران
سال فارغ التحصیلی
1396
مدال المپیاد
مدال که نه...اما سه تا مرحله یک دارم...
دو تا ادبی، ی زیست...
دانشگاه
علوم‌پزشکی تهران
رشته دانشگاه
ژنتیک
بحث سر عین جملاتی که گفتید میکنم. این حرف هایی که الان میزنید، قابل تأمل هستن و درست. ولی اون حرف ها، رنگ دیگه ای دارند.
و بذار دقیق تر بگم بحثم چیه. بحث اینه که دقیقا اگر به قول شما با داس نمی کشت و خفه میکرد، و تو این مدت فرصت پیدا می کرد تا احیا صورت بگیره، زنده میموند. خبرش هم جایی پخش نمیشد، واکنشی هم نمیدیدیم، روحمونم خبردار نمیشد. اما آيا اینا ذات مسئله رو تغییر میده؟ غیر از اینه که ارتکاب جرم صورت گرفت فقط به نتیجه "کشتن" نرسید؟ غیر از اینه که اون دختر باز برمی گشت به همچین بستری، و شاید بدتر از این در انتظارش بود؟
حالا بگید، چی این وسط مهمه، صرف اینکه اون دختر الان زیر یک متر خاکه و یا اینکه این عمل رخ داده، میده و خواهد داد؟ اینکه این ضد فرهنگ پوسیده هست و در جریانه؟
روزانه هزاران کودک-دختر آزاری که منجر به مرگ جسمی نمیشه رخ میده. چرا به اونا واکنش گسترده نشون نمیدیم؟ اتفاقا اگر از دید قربانی نگاه کنیم، رومینا تا 13 سالگی قربانی آزارهایی که شدتش معلوم نیست چقدر هم بوده شد، و بعد در چند دقیقه زندگیش، دردش، غصه اش تموم شد. اون حالا هیچ دردی حس نمیکنه. اما هنوز درست تو همین لحظه هزاران هزار دختر دیگه دارن با آزار ها دست و پنجه نرم می کنند، که هنوز دردشون تموم نشده و ادامه داره.
و ما به کدوم داریم واکنش نشون میدیم؟
با خودمون بی پرده باشیم، ما ناراحت احساسات خودمون هستیم. ناراحت اینکه خبر پخش شد و خاطرمون آزرده شد. وگرنه درد رومینای مظلوم تموم شد، ولی هزاران درد دیگه هنوز جریان داره ...
از مرگ رومینا متاثر نشید که بخواد دو روز بعد فراموش بشه، که اگر الان زنده میموند برامون عین صدها هزار دختر دیگه بود که حتی نگاهی بهش هم نمی کردیم... از زندگی مرگ واره هزاران رومینای ديگه غصه بخورید که تمومی نداره. نذاریم به مرگ برسه که بخوایم -مثلا- فکری کنیم و اگر به مرگ نرسید، خوشحال از زنده بودنش، فراموش کنیم!
درست میگی
اتفاقاً حرف منم همینه
باید فرهنگ و افکارمون اصلاح بشه
ی آدم خارج از خانواده ممکنه بیاد دختر خودمونو گول بزنه، رفتار ما باید جوری باشه ک پناه دخترمون باشیم، خونه باید مأمن باشه، ن قتلگاه
این جریان ابعاد زیادی داره، ما چیز زیادی نمیدونیم
ما فقط چیزایی رو میدونیم ک توسط ی عده پخش شده، هرچند در ذات عمل تفاوتی نیست.
و این ک ما بخاطر آزرده شدن خودمون ناراحت نیستیم، بخاطر این وضعیت ناراحتیم
البته تا زمانی ک کل عمل ما صرفاً ب پست دادن و حرف زدن حول این موضوعات معطوف باشه و هیچ‌کسی هیچ‌کاری در جهت بهبود و سامان دادن ب اوضاع نکنه، رومینا و رومیناهای دیگری هم قربانی این افکار پوسیده میشن
و این ک گفتی برای رومینا ناراحت نشیم، رومینا هم زنده بود، مثل تمام دخترانی ک الان زنده‌ان و میگی برامون مهم نیستن، ولی الان دیگه زنده نیست!
دختری ک میتونست زندگی کنه، الان زیر خروارها خاکه و با تمام آرزوهاش دفن شده
شما رو نمیدونم
اما من بخاطر پاکی و کودکیش ناراحتم، حتی اگه یک نفر باشه.
 
  • شروع کننده موضوع
  • #25

a.khakpour77

گُم‌دَرسَر!!!
ارسال‌ها
1,402
امتیاز
17,199
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 5 تهران
شهر
فرز 1 بندرعباس/فرز 5 تهران
سال فارغ التحصیلی
1396
مدال المپیاد
مدال که نه...اما سه تا مرحله یک دارم...
دو تا ادبی، ی زیست...
دانشگاه
علوم‌پزشکی تهران
رشته دانشگاه
ژنتیک
اصلاً ی سوال پیرامون این بحث میپرسم
اگه در آینده دختر خودمون با پسری فرار کنه و پلیس برش گردونه، چطور رفتار میکنیم؟!
 

froq

فارغِ مُطلق
ارسال‌ها
300
امتیاز
4,924
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
سبزوار
سال فارغ التحصیلی
1401
بخدا من مخالف حرفایی میزنید نیستم اما دارم میگم ملت داره بازی میخوره،توده احساسات جهت داره داده میشه
وقتی میگم سیاست یعنی به این فک کنید ک
اون پیرزن کپرنشین بدبخت کرمانشاه ک خونشو (خونه نمیشه اسمشو گذاشت )خراب کردن به جرم زمین خواری!!!سکته کرد،اخبار استان کرمانشاه هم امشب خبرشو اعلام کرد ک مرد!،چرا هیچ بازتابی توی رسانه ها بع این گستردگی نمیبنید اصلا چند نفر فهمیدید،سیاست یعنی احساس رو برانگیخته میکنن و مردم رو سرگرم تا نبینن ی سری چیزا رو....
سیاست همونی ک با خبر فیلتر تلگرام ی ملت سرکارگذاشت و هر غلطی کردن و قصه دلارها و دغدغه ملت شد پیدا کردن فیلترشکن
جهت دادن به توده ی احساسات از طرف دولت کار رایجی عه مثل همین بالا رفتن قیمت پراید و اعلام حجاب اجباری در صفحات مجازی
ولی مسئله ای به این صورت بر خواسته و متاثر از جامعه و تفکرات عموم مردم است نیاز به بحث، تبادل نظر و اشتراک و رشد اندیشه هاست که شاید در اینده امار کاهش پیدا کنه و فرهنگ سازی صورت بگیره
پ.ن :منظورم از بحث قضاوت درباره ی مقصر این کار نیست منظور ریشه یابی این نوع اسیب ها در اجتماع و تلاش برای رفع و بهبود مسائله
پ.ن 2 :مسئله ی اون پیرزن کپرنشین هم واقعا جای بحث داره ولی در تاپیک مربوطه
 

الهه ن

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
2,042
امتیاز
31,294
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
مياندوآب
سال فارغ التحصیلی
1394
دانشگاه
علوم پزشکی تبریز
رشته دانشگاه
پزشکی
بحث سر عین جملاتی که گفتید میکنم. این حرف هایی که الان میزنید، قابل تأمل هستن و درست. ولی اون حرف ها، رنگ دیگه ای دارند.
و بذار دقیق تر بگم بحثم چیه. بحث اینه که دقیقا اگر به قول شما با داس نمی کشت و خفه میکرد، و تو این مدت فرصت پیدا می کرد تا احیا صورت بگیره، زنده میموند. خبرش هم جایی پخش نمیشد، واکنشی هم نمیدیدیم، روحمونم خبردار نمیشد. اما آيا اینا ذات مسئله رو تغییر میده؟ غیر از اینه که ارتکاب جرم صورت گرفت فقط به نتیجه "کشتن" نرسید؟ غیر از اینه که اون دختر باز برمی گشت به همچین بستری، و شاید بدتر از این در انتظارش بود؟
حالا بگید، چی این وسط مهمه، صرف اینکه اون دختر الان زیر یک متر خاکه و یا اینکه این عمل رخ داده، میده و خواهد داد؟ اینکه این ضد فرهنگ پوسیده هست و در جریانه؟
روزانه هزاران کودک-دختر آزاری که منجر به مرگ جسمی نمیشه رخ میده. چرا به اونا واکنش گسترده نشون نمیدیم؟ اتفاقا اگر از دید قربانی نگاه کنیم، رومینا تا 13 سالگی قربانی آزارهایی که شدتش معلوم نیست چقدر هم بوده شد، و بعد در چند دقیقه زندگیش، دردش، غصه اش تموم شد. اون حالا هیچ دردی حس نمیکنه. اما هنوز درست تو همین لحظه هزاران هزار دختر دیگه دارن با آزار ها دست و پنجه نرم می کنند، که هنوز دردشون تموم نشده و ادامه داره.
و ما به کدوم داریم واکنش نشون میدیم؟
با خودمون بی پرده باشیم، ما ناراحت احساسات خودمون هستیم. ناراحت اینکه خبر پخش شد و خاطرمون آزرده شد. وگرنه درد رومینای مظلوم تموم شد، ولی هزاران درد دیگه هنوز جریان داره ...
از مرگ رومینا متاثر نشید که بخواد دو روز بعد فراموش بشه، که اگر الان زنده میموند برامون عین صدها هزار دختر دیگه بود که حتی نگاهی بهش هم نمی کردیم... از زندگی مرگ واره هزاران رومینای ديگه غصه بخورید که تمومی نداره. نذاریم به مرگ برسه که بخوایم -مثلا- فکری کنیم و اگر به مرگ نرسید، خوشحال از زنده بودنش، فراموش کنیم!
عالی!
چه کاری از دست من برمیاد؟ اگه دقت کنیم می‌بینیم اتفاق‌هایی که باعث بحث می‌شن خیلی زیاده: گلوله خوردن سر آب آشامیدنی و بنزین و آبان / کودکان کار / حقوق و مسائل زنان / مسائل حوزه‌های مختلف محیط زیست / حقوق اقلیت‌ها / آسیب‌های اجتماعی / قوانین خاص و ... ؛ سر هر کدوم از این مسائل همه یه بار دچار فوران احساسات می‌شیم و تا مسئله‌ی بعدی خاموشیم. چه کار می‌تونیم بکنیم؟ من خودم در این حد فهمیدم که اگه بخوام کاری کنم فقط باید یکی از مسائل رو بردارم، روش مطالعه کنم، فکر کنم و درنهایت «پراتیکال» اقدام کنم. که خود این اقدام هم باید روش فکر بشه: چطور؟ در چه سطح؛ .... یعنی وقتی می‌گیم «باید کاری کنیم» یعنی اول باید تخصص کسب کنیم در اون زمینه و بعد اقدام عملی / نه محازی داشته باشیم.
 
ارسال‌ها
376
امتیاز
4,978
نام مرکز سمپاد
دبیرستان فــرزانگان ۳
شهر
طــهـران
سال فارغ التحصیلی
1395
دانشگاه
علوم پزشکی البرز
رشته دانشگاه
پزشکی
وقتی ادم عصبی میشه متوجه رفتارش نمیشه ینی خشم یه لحظه انسان رو به جنون میرسونه اگر بتونی خودتو در اون چند ثانیه با منطقی که از قبل تو ذهنت کاشته شده کنترل کنی که آره اگر نه فاجعه رخ میده
ما جای پدرش نبودیم نمیشه یک فرد رو سرزنش کنیم :-? میشه؟
قطعا نباید فقط اون مرد رو سرزنش کنیم. با سرزنش کردن صرف این فرد، موضوع تبدیل میشه به یک مشاجره خانوادگی شخصی و اصلا رویکرد به مسأله عوض میشه. چیزی که اصل سرزنش پذیر ماجراست، عوامل و شرایطی هستن که منجر به چنین اتفاقی شدن، ضد-فرهنگ غلط، نظام مرد سالاری، باورهای چرند، آموزش ناکافی و اشتباه، و ده ها مورد دیگه که میشه با جزئيات تا صبح لیست کرد. این ها هستن که باید سرزنش بشن، باید از بین برن، تا دیگه همچین بشری دیده نشه! خشم اون مرد، حاصل همین هاست. تا وقتی این ها هستن، سرزنش کردن و مجازات یک نفر بخاطر کاری که هرچقدر هم وحشیانه انجامش داده، پاک کردن مسئله اصلی و به دست فراموشی سپردنشه!
 

froq

فارغِ مُطلق
ارسال‌ها
300
امتیاز
4,924
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
سبزوار
سال فارغ التحصیلی
1401
سیاست واسه تو تعیین میکنه واسه چی گریه کنی،اینک این خبر زیر اون خبر خفه شه،فردا میگن خب پدر قرص خورده بود مست بود و فلان نگن هم اتفاق خاصی نمیفته،فرهنگ روستایی و فلان و...مقام مسول خاصی زیر سوال نمیره اما اون پیرزن ی دستگاه ی حکومت زیز سوال میره،شهرداری چرا؟قوه قضایه چرا،امام جمعه کجا بودی و هزار تیرراس ک مورد مطالبه قراز بگیرن،من اخرین مطلبم در این مورده و حرفی ندارم و نمیزنم دیگ در این مورد.
درسته تو این قضیه هیچ مقام و مسئولی زیر سوال نمیره ولی شاید تلنگری بشه به یک ذهن آکبند
در مورد اون پیرزن بنده هم گفتم بحث باید بشه اقدام صورت بگیره (چه مجازی از نوع اشتراک گذاری و چه عملی از نوع پیگیری قضایی و حقوقی) و تا جای ممکن مقام و مسئول مرتبط زیر سوال بره
اتمام مبحث.
 
ارسال‌ها
376
امتیاز
4,978
نام مرکز سمپاد
دبیرستان فــرزانگان ۳
شهر
طــهـران
سال فارغ التحصیلی
1395
دانشگاه
علوم پزشکی البرز
رشته دانشگاه
پزشکی
عالی!
چه کاری از دست من برمیاد؟ اگه دقت کنیم می‌بینیم اتفاق‌هایی که باعث بحث می‌شن خیلی زیاده: گلوله خوردن سر آب آشامیدنی و بنزین و آبان / کودکان کار / حقوق و مسائل زنان / مسائل حوزه‌های مختلف محیط زیست / حقوق اقلیت‌ها / آسیب‌های اجتماعی / قوانین خاص و ... ؛ سر هر کدوم از این مسائل همه یه بار دچار فوران احساسات می‌شیم و تا مسئله‌ی بعدی خاموشیم. چه کار می‌تونیم بکنیم؟ من خودم در این حد فهمیدم که اگه بخوام کاری کنم فقط باید یکی از مسائل رو بردارم، روش مطالعه کنم، فکر کنم و درنهایت «پراتیکال» اقدام کنم. که خود این اقدام هم باید روش فکر بشه: چطور؟ در چه سطح؛ .... یعنی وقتی می‌گیم «باید کاری کنیم» یعنی اول باید تخصص کسب کنیم در اون زمینه و بعد اقدام عملی / نه محازی داشته باشیم.
درسته. البته شاید این حرف هام مستقیم به دخترکی که رفت مربوط نباشه، اما قطعا غیر مستقیم مربوطه، پیرو حرفت :
من شخصا به همین علت هایی که گفتم، بنابر دغدغه هایی که تو چشم من پررنگ تر بودند دنبالشون کردم. وقت گذاشتم، اهمیت میدم. ولی محدوده ای ندیدم که یکی رو انتخاب کنم. من مثلا فعال حقوق کودک و حامی کودک کار هستم، چون علاوه بر تمام مطالعاتی که دربارش داشتم و دارم، عضو سمن مربوطه اش هستم و از نزدیک و به صورت میدانی تلاش میکنم، پیگیری میکنم، اقدام میکنم. اما در عین حال خودم رو فعال محیط زیست هم میدونم، نه چون -مثل موضوع کودک- رفتم تو سازمانی، نه چون به صورت فیزیکی دنبال حقوق محیط بانی رفتم... خودم رو فعال میدونم چون مطالعه میکنم، آگاهی رسانی میکنم و تا حد امکان تلاش میکنم.
خلاصه که حرفات رو قبول دارم، با این تفاوت که قرار نیست دانشمند یک عرصه بشیم، پس میتونیم برای بیشتر از یکی تلاش کنیم، هرچند محدوده تلاش یکی گسترده تر و عمیق باشه، و یکی دیگه کوچکتر اما موثر. مهم اینه مطالعه داشته باشیم، منابع موثق هر بخش رو بشناسیم و دردش رو حس کنیم.
و اینکه اقدام مجازی اتفاقا بسیار موثره، اگر ازش به عنوان جایی فقط برای ناله و توییت ها و حرفای آبکی استفاده نکنیم. دنیای مجازی بستر اولیه است برای آگاهی بخشی، روشن کردن چراغ های خاموش، و همین ها موتور محرکه اوليه هستند برای اقدامات عملی، برای اقدامات بزرگ! دنیای مجازی، صد برابر واقعی تره. همین دختر اگر دسترسی به دنیای مجازی و منابع و بخش های مفیدش داشت، یا اگر خانواده اش داشتند و به همین واسطه اطلاعات و آگاهیشون تغییر میکرد و حتي بخشی از عقاید کهنه رو کنار میذاشتند، شاید رومینا امشب هم خواب بود، و پدرش در دغدغه این که برای بعد از این دخترم چه کنم، برای بهتر شدنش...؟
 

inventor.amin

دیکتاتور مهربان
ارسال‌ها
65
امتیاز
95
نام مرکز سمپاد
اژه ای 2 اصفهان
شهر
اصفهان
سال فارغ التحصیلی
1393
دانشگاه
اصفهان
رشته دانشگاه
مهندسی پزشکی
تلگرام
اینستاگرام
خیلی حرف دارم ولی درقالب متن و تاپیک نمیگجه، به نظرم یه روز دورهم جم بشیم و درباره اش صحبت کنیم.
اینطوری هم کمی از درد همدیگه رو کم میکیم هم میتونیم ریشه ای تر به مسئله نگاه کنیم. موافقید؟ ( حداقل بچه های تهران.منم 16 ام تهرانم. به نظرم این انجمن جلسات حضوری رو کم داره جدا #پیشنهاد )
 

Iman Rage

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
594
امتیاز
16,584
نام مرکز سمپاد
نه اینور نه اونور
شهر
.
سال فارغ التحصیلی
1394
عالی!
چه کاری از دست من برمیاد؟ اگه دقت کنیم می‌بینیم اتفاق‌هایی که باعث بحث می‌شن خیلی زیاده: گلوله خوردن سر آب آشامیدنی و بنزین و آبان / کودکان کار / حقوق و مسائل زنان / مسائل حوزه‌های مختلف محیط زیست / حقوق اقلیت‌ها / آسیب‌های اجتماعی / قوانین خاص و ... ؛ سر هر کدوم از این مسائل همه یه بار دچار فوران احساسات می‌شیم و تا مسئله‌ی بعدی خاموشیم. چه کار می‌تونیم بکنیم؟ من خودم در این حد فهمیدم که اگه بخوام کاری کنم فقط باید یکی از مسائل رو بردارم، روش مطالعه کنم، فکر کنم و درنهایت «پراتیکال» اقدام کنم. که خود این اقدام هم باید روش فکر بشه: چطور؟ در چه سطح؛ .... یعنی وقتی می‌گیم «باید کاری کنیم» یعنی اول باید تخصص کسب کنیم در اون زمینه و بعد اقدام عملی / نه محازی داشته باشیم.
من دوباره این سوال رو می پرسم چکار میشه کرد، که این مسائل کم شه؟
___
درسته. البته شاید این حرف هام مستقیم به دخترکی که رفت مربوط نباشه، اما قطعا غیر مستقیم مربوطه، پیرو حرفت :
من شخصا به همین علت هایی که گفتم، بنابر دغدغه هایی که تو چشم من پررنگ تر بودند دنبالشون کردم. وقت گذاشتم، اهمیت میدم. ولی محدوده ای ندیدم که یکی رو انتخاب کنم. من مثلا فعال حقوق کودک و حامی کودک کار هستم، چون علاوه بر تمام مطالعاتی که دربارش داشتم و دارم، عضو سمن مربوطه اش هستم و از نزدیک و به صورت میدانی تلاش میکنم، پیگیری میکنم، اقدام میکنم. اما در عین حال خودم رو فعال محیط زیست هم میدونم، نه چون -مثل موضوع کودک- رفتم تو سازمانی، نه چون به صورت فیزیکی دنبال حقوق محیط بانی رفتم... خودم رو فعال میدونم چون مطالعه میکنم، آگاهی رسانی میکنم و تا حد امکان تلاش میکنم.
خلاصه که حرفات رو قبول دارم، با این تفاوت که قرار نیست دانشمند یک عرصه بشیم، پس میتونیم برای بیشتر از یکی تلاش کنیم، هرچند محدوده تلاش یکی گسترده تر و عمیق باشه، و یکی دیگه کوچکتر اما موثر. مهم اینه مطالعه داشته باشیم، منابع موثق هر بخش رو بشناسیم و دردش رو حس کنیم.
و اینکه اقدام مجازی اتفاقا بسیار موثره، اگر ازش به عنوان جایی فقط برای ناله و توییت ها و حرفای آبکی استفاده نکنیم. دنیای مجازی بستر اولیه است برای آگاهی بخشی، روشن کردن چراغ های خاموش، و همین ها موتور محرکه اوليه هستند برای اقدامات عملی، برای اقدامات بزرگ! دنیای مجازی، صد برابر واقعی تره. همین دختر اگر دسترسی به دنیای مجازی و منابع و بخش های مفیدش داشت، یا اگر خانواده اش داشتند و به همین واسطه اطلاعات و آگاهیشون تغییر میکرد و حتي بخشی از عقاید کهنه رو کنار میذاشتند، شاید رومینا امشب هم خواب بود، و پدرش در دغدغه این که برای بعد از این دخترم چه کنم، برای بهتر شدنش...؟
من فکر میکنم یک قسمت مهم تو این قضیه قوانین هست که خب اونا باید عوض بشن؟(چگونه؟)
یک قسمت مهم تر دوباره اصلاح فرهنگ غلط هست که نیاز به آموزش همگانی داره.
در کل اینکه افراد یک اجتماع چطور میتونن کمک کنن که این قضیه بوجود نیاد؟
 
آخرین بار توسط مدیر ویرایش شد:

الهه ن

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
2,042
امتیاز
31,294
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
مياندوآب
سال فارغ التحصیلی
1394
دانشگاه
علوم پزشکی تبریز
رشته دانشگاه
پزشکی
من دوباره این سوال رو می پزسم چکار میشه کرد، که این مسائل کم شه؟
من فکر میکنم یک قسمت مهم تو این قضیه قوانین هست که خب اونا باید عوض بشن؟(چگونه؟)
یک قسمت مهم تر دوباره اصلاح فرهنگ غلط هست که نیاز به آموزش همگانی داره.
در کل اینکه افراد یک اجتماع چطور میتونن کمک کنن که این قضیه بوجود نیاد؟
می‌دونید، به نظر من بستر فرهنگی - قانون برهم‌کنش دارند و هیچ‌کدوم به تنهایی اوضاع رو تغییر نمی‌ده. ضمن اینکه تغییر هم زمان‌بَره و باید چندین سال منتظر باشیم تا این تغییرات در تمام جامعه مشهود بشه. به عنوان مثال بخوام بگم، تحصیل بانوان. قبلاً مدرسه و مکتب‌خونه رفتن برای دخترها عیب بوده، حتا سخن معروف شیخ فضل‌الله نوری رو هم احتمالاً همه‌امون شنیدیم. ولی از یک طرف حق تحصیل خانم به رسمیت شناخته شد و از طرفی هم مردم این رو پذیرش کردند. یا قضیه‌ی ورود حمام به کشور و ... . بخوام مثالی از عدم پذیرش مردم بگم ماجرای کشف حجاب رضا خان که سریعاً دوباره به حالت اول برگشت (اما با گذشت زمان الان نداشتن پوشش اسلامی برای همه اوکی ه).
در کل، نمی‌تونیم در زمان کوتاه انتظار قتل‌های ناموسی رو نداشته باشیم، ولی در بلند مدت شاید شد کاری کرد.
× توانمندسازی دختران و زنان و داشتن استقلال مالی
× اعتبارزدایی از مفهوم ناموس و غیرت
× اعتبارزدایی از مفهوم قیمومیت مرد بر زن و دخترش
× اعتبارزدایی از کودک‌همسری

و .... .

من نمی‌دونم رومینا هنوز تحصیل می‌کرد یا نه، ولی در مناطق روستایی کردنشین که کارگری خانم‌ها رایج ه، برخی از دختران دبستانی از تحصیل محروم می‌شن توسط پدرانشون و به کارگری فرستاده می‌شن. تحصیل در مقاطع بالاتر در مدرسه هم در مناطق دیگه به دلیل «بیهوده بودن تحصیل دختر و تحمیل هزینه‌ی بی‌نتیجه بر پدر» و یا «نگرانی از بابت مسائل ناموسی نظیر فرار با پسر» از دخترها سلب می‌شه. ... در کل، برخلاف مناطق شهری، و برخلاف تصورات صرفاً زیبا و ادبی از مناطق کم‌تربرخوردار، این مسائل هم در زندگی روزمره مردم این مناطق وجود داره.

× من از بعد قانونی‌اش به‌خاطر سطح فکری مسئولین حکومت ناامیدم راستش، ولی می‌دونم تأثیر مردم بر مردم واقعاً زیاده. برای همین باید با مردم مناطق دور ارتباط گرفت.
کاری که مثلاً آقای اسماعیل‌ آذری‌نژاد با روستاهای منطقه خودشون می‌کنند.
یا فرهنگ‌سازی در کنار کارهای عمرانی- بهداشتی جهادی. (مثلاً ما با دوستامون تو فکر یه گروه فعال دانشجویی برای فعالیت در فرهنگ‌سازی مسائل بهداشتی و زنان هستیم مدتی ه و برای اواخر تابستان برنامه ریختیم.)
 
آخرین ویرایش:
ارسال‌ها
252
امتیاز
7,535
نام مرکز سمپاد
هاشمی نژاد ۳
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
1399
دانشگاه
فردوسی
رشته دانشگاه
روان‌شناسی
این اتفاق و این خبر هولناک بود. در حدی که واقعا نمیشه تو کلام گنجوند احساسی که میشه بهش داشت رو. اون ناتوانی در تجسم همچین چیزی، ناتوانی در تصور اون پدر یا فرهنگی که درش زندگی میکنن. واقعا قابل فهم نیستش.
موضوع همچنان به تقابل سنت و پست مدرنیسم در جامعه برمیگرده، ما در ایران داریم مسیر سنت به پست مدرنیته ای رو در 50 سال طی میکنیم که در غرب حدود 200 سال و شاید بیشتر طول کشید! و طبیعیه به هرحال که چیزهایی میبینیم که انقد به نظرمون متحجرانست و باورش سخته! اما دردناک اینجاست که دیده میشه پرده تعصب و نفع شخصی جلوی چشم هارو میگیره و در صحبت بعضی ها انگار ماهیت چنین واقعه ای مورد دلسوزی نیست، صرفا ترس از مورد هجوم قرار گرفتن باورها باعث میشه دلسوزی کنیم و گارد بگیریم. در قدم اول همه باید بپذیریم که نمیشه علل محدودی رو دخیل دونست، بلکه سلسله ای از علل در این اتفاق و اتفاقات مشابهش که هرروز میفته و هیچ خبری ازش در نمیاد، از دین و مذهب و فرهنگ برخاسته ازش بگیر تا حکومت فاسد و قوانینش. اینکه جناب X که آتئیسته پاشه بیاد بگه ببین این نتیجه دین و مذهبه و فرهنگ اسلامی و بعد جناب Y بیاد بگه اینا همش تقصیر حکومته و قوانین جمهوری اسلامی و این اسلام واقعی نیست، این وسط یه جناب Z هم پیدا میشه میگه احتمالا پدره در تعادل روانی نبوده، نمیشه ثابت کرد این علل همگی دخیل بودن، اصن اونایی که اومدن گفتن ازدواج در سنین پایین باید ممنوع بشه الان باید پاسخگو باشن! خیر، تمام این عوامل دخیل بودن و همه مقصر هستن. این طریق صحبتا که من از دیشب زیاد دیدم همش داره یه چیزو برام ثابت میکنه، اینکه ظاهرا خیلیا فقط به فکر کره گرفتن خودشون از این ...هن! اینجاست که تعصب مشکل ساز میشه، اینجاست که حماقت در بطن جامعه رسوخ میکنه و نتیجش میشه اینکه ما این حادثرو هم یک ماه دیگه به فراموشی میسپریم و دفعه بعد که یه اتفاقی دوباره شور دلسوزی و پست و استوری ملتو برانگیخت همه میان بعد هواپیما اسم رومینارم میذارن، بدون اینکه احساس خاصی داشته باشن بهش.

حالا میشه علل رو برشمرد، اینکه اصلا چرا در یک پدر، غیرتی که مثلا برای حفاظت از خانوادشه، باعث میشه خانوادشو بکشه، اینکه اصلا چرا در فرهنگ سنتی ما مفهومی به اسم آبرو انقدر مهمه و با چنین اتفاقی چنان مخدوش میشه که طرف احساس میکنه بچش کشته بشه بهتره، اینکه تو مغز طرف از بچگی چی ریختن که فکر میکنه اختیار جون بچشو داره و میتونه و باید سرشو ببره، اینکه چرا فکر میکنن این تسلیم شدن به مشیت الهیه و احتمالا فکر میکنن باعث تطهیرش میشه! چی گذشته به جامعه که یه عده میرن به پدره میگن خوب کاری کردی و تحسینش میکنن؟ چی باعث میشه بچتو بکشی بیای براش آگهی ترحیمم بزنی بنویسی مرحومه مغفوره شادروان!!!
اینکه بعد از این همه سال در قرن 21 ما در جایی قرار داریم که بچه 13 ساله انقدری آموزش ندیده که دست به هرکاری نزنه، وارد هر رابطه ای نشه، کلید عزت نفسش دست خودش باشه، افسار احساساتش دست خودش باشه، اینکه این همه نهاد و تلاش های ظاهری و غیرظاهری به وجود اومده اما هنوز یک دختر 13 ساله نمیتونه از جایی کمک بگیره، نمیتونه از جایی راهنمایی بگیره نمیتونه آموزش ببینه، و اینا در حالیه که این بچه با عقاید قرن 21یش، احتمالا داره تو خونه ای بزرگ میشه که عقایدشون از 200 سال پیش و عقب تر ثابت مونده، فضای مجازی رو دادن به ما، ما هم تغییر کردیم، اما هیچ جا نیومده بگه آقا شمایی که تغییر کردی چطور باید با خانوادت تا کنی، اون پدر اینستا نداره، اخبار که نگاه میکنه، هیچکی واسش مهم نیست که این خانواده با بچش انقد اختلاف سنی داره و پاشه بره به اینا یاد بده بفهمونه این تغییرو که ما این همه خونه ی جهنم شده واسه نوجوونا نداشته باشیم! چرا جای دور بریم، همین ح.ب هارو نگاه کنید، طبقات پایین جهنم بچه رو سر میبرن بابت کارش، طبقات بالاشم مدام بحث و جدله بین فرزند و والدین! نتیجشم میشه اینکه هر دو به افراط رو میارن تا چاله تفریط دیگری رو پر کنن!
جامعه داره با پسرا چیکار میکنه؟ پسرا دارن تو جامعه چیکار میکنن؟ این همه پسر تو دنیا همه انقد خرن که چشمشون و مغزشون فقط اونجاشون باشه؟ اصلا هدف غایی انسان بقا و تولید مثل ( که من اصلا قبول ندارم )، واقعا تقصیر کیه که مرد 30 ساله پا میشه میره با دختر 10 ساله وارد رابطه میشه؟ این مرد و امثالش احتمالا مانع شرع از جلوششون برداشته شده چون تو همون مجازی با چهارتا جمله کلیشه ای قبول کردن که خدایی و دینی نیست، ولی یکی نیومده همونجا اینو با ضرورت اخلاق آشنا کنه، بعد از محو ترمز دینش، تو ذات این فقط غریزه مونده، این آدم چرا عقلش از چنین چیزی منعش نمیکنه؟ کجا رو مغزش کار کردن که انقد آکبنده؟ چرا تمام فکر و ذکر جامعه بزرگی از پسرای ایران یه کلمه دو حرفیه؟ مفهوم تفکر از جامعه رخت بربسته و این درحالیه که اجبار و معنویت هم دیگه وجود خارجی ندارن، دست اندر کاران محترم بله محدود کنید، تقبیح کنید، خودتونو به ندیدن و وجود نداشتن بزنید، بعد دیگه حق ندارید سر اینا اعتراضی داشته باشید و فقط امیدوارم چشمتونو رو چیزی به این واضحی نبندید که میبندید!
قانونو بر چه اساس نوشتن که توش چنین قتلی فقط 3 تا 10 سال زندان داره؟ الان از نظر قانون این بده یا خوب؟ وقتی مجازات قتلو نداره ولی یه چیزی گذاشتن که هیچیم نباشه! اگه قتله باید حکمش مشخص باشه! اگه قتله دیگه طرف نباید بیاد خودش آگهی ترحیم بزنه اسم خودشم بنویسه روش! ببینین چقدر شنیدن جملاتی مثل خانوادم میکشنم عادی شده که قاضی چنین چیزیو احتمالا اصلا جدی نگرفته! تو سریالای تلوزیونم دیدیم که دختری چنین حرفی میزنه و کسی توجه نمیکنه تهشم بچه رو میدن دست باباش و یکم دعوا و بعدش میانجی گری مادر و همه چی گل و بلبل! اونوقت تو خیلی از قتل های این چنینی تو کشور خود مادر رای و نظرش بر اینه! ممنونیم از آینه صدا سیما که نه تنها کاری برای اصلاح جامعه نمیکنه که به جرایمش دامن میزنه! من و شما تلوزیون نمیبینیم و وقتمونو پای سریالای بی سر و تهش هدر نمیدیم، نسل قبلی ما هنوزم سرگرمیشون همین سریالای کلیشه ایه که هیچ فکر و هدفی پشتش نیست! و جز نشون دادن یه مادر چادری که همش داره ضمن یک موسیقی متن مسخره واسه بچه هاش گریه میکنه و قهرمان روشن فکر و معقولیه که بچه هاش از راه به درن، و شخصیت های سفید سفید یا سیاه سیاه، چیز دیگه ای نداره برای ساختن!
خلاصه که این همه نوار خالی پر کردم که بگم درکش سخته، چیزیم نمیشه گفت، راه حل کارسازیم تو این شرایط فعلی حقیقتا نمیشه متصور بود جز اینکه صبر کنیم تغییر نسل ها به تدریج چنین تفکرات و بلاهت هایی رو زیر خاک ببرن، تغییر سریع تری اگه تو همین شرایط بخوایم، خیلی کار ما نیست، گرچه منم اینجا مقصرم که نشستم زیر باد کولر تز میدم فقط، ناراحتی من به چه دردی میخوره؟ از خودم شرمندم و از اینکه این همه حرف میزنم و فقط حرف میزنم! اما در شرایط فعلی باید کسای دیگه ای براشون دغدغه باشه و اهمیت بدن، کسایی که توانایی تغییر دادنش رو دارن، کسایی که میتونن فکر جامعرو کمی عوض کنن، اونا هم فعلا یا خوابن، یا خودشون همچین عقایدی دارن، یا هم اینکه اصلا براشون مهم نیست اینجا چی میگذره...
 
آخرین ویرایش:

panah

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
643
امتیاز
26,796
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
نمیدانم آن کجا
سال فارغ التحصیلی
1397
نمیفهمم اینایی رو که برمیدارن یه پست رو که "فقط" حاوی خبر قتل هست رو هی منتشر میکنن...
نهایتش فقط اینه که اونایی که اون پستا رو میبینن یه آه برا دختر میکشن ،یه فحش به پدرش میدن ، و واسه دغدغه مند بودن فردی که پست رو گذاشته به به و چه چه میکنن....
من خودم یه نفر از همسن هام (که میشناختم و همصحبت شده بودیم)سر همچین چیزی فوت کردن!
تازه فرار هم نکرده بودا! داداشش دیده بود که این داره پشت تلفن با دوست پسرش حرف میزنه و کشته بودش!! رسانه ای هم نشد! مامانش از سفر برگشت و سوغاتیاشو چید رو قبر بچه ش ،بعدشم فراموش شد!
فکر میکنم وقتی دور میشیم ،خودمونو جدا میکنیم از این آدما این اتفاقا میفته !
چند نفر اونایی که الان میگن اره غمگینیم ،و هزار تا استوری میذارن ،فقط برای یک بار هم که شده رفتن نشستن پای صحبت این دخترها!
چند نفرشون (نفرمون) از نیازهاشون از نداشته هاشون و درد هاشون خبر داریم؟!

اون روز یه دختر کلاس هشتمی ازدواج کرد ! مدرسه ش شهر ما بود خودش از روستا میومد،میدونین حرف مامانش چی بود؟ دیدیم خونه داره ،ماشین داره ،تو کارگاه فلان هم که کار میکنه ،دخترم دیگه درسو میخواد چیکار؟!
اونا افتخارشون به المپیادی بودن بچه هاشون نیس! به اینه که دختر ۱۲ ساله م دیگه خانووم شده میتونه واسه بیست نفر غذا بپزه !

مدرسه های لعنتیمونم درست نیست اخه!!!

اونا مدل فکر کردنشون زمین تا آسمون با ما فرق داره ،تعریفشون از زندگی و ازدواج و ... متفاوته ...
تا زمانی هم که انقدررر خودخواه هستیم که دردشونو گوش نمیدیم و کمکشون نمیکنیم ،
خودمون رو بالاتر و جدا از اونها میدونیم،(چند نفرتون اگه بچه داشتین ،با دونستن این مدل فکر کردناشون، اجازه میدادین بره با اینها دوست بشه؟)
تا زمانی که اونا فکر میکنن روانشناس واسه دیوونه هاست اونا هم که دیوونه نیستن! اوضاع همینطوری میمونه... خیلیاشونم رسانه ای نمیشن و ما هم نمیفهمیم....
+در کل بحث جایگاه و حق و حقوق زن هم هست که قابل بحثه!
 
ارسال‌ها
252
امتیاز
7,535
نام مرکز سمپاد
هاشمی نژاد ۳
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
1399
دانشگاه
فردوسی
رشته دانشگاه
روان‌شناسی
میدونید یک خرداد فوت کردند؟بنظرشما علت این دیرپخش شدن خبر چیه؟
ببین شکی نیست در اینکه ما همه تحت سیطره رسانه ایم و میتونن عقل و احساسمونو به بازی بگیرن یا حواسمونو پرت کنن، اما آیا این دلیل میشه که ما سعی کنیم حواسمونو از قیمت پراید پرت نکنیم؟ دلیل میشه ما بی توجهی کنیم؟ هزار تا مسئله تو این کشور هست از هرجاش داره یه گندی هر روز در میاد حواس ما در حالت عادی به خیلی چیزا پرته، اصلا قیمت پراید شاید حواس پرتی ما از یه چیز دیگست! خودمون خبر نداریم و این نباید دلیل بشه که نیایم اینجا نظر بدیم راجع به این
 

hypnos

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
736
امتیاز
11,444
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1404
مدال المپیاد
انتظار...
مقصر همه هستیم که به اسم ناموس پرستی به خودمون اجازه هر کاری رو میدیم. اسم این تاپیک نباید میشد رومینا، باید یه چیز دیگه میشد. چون هر روز صفحه حوادث روزنامه ها پر شده از اسم رومینا هایی که قربانی غیرت و تعصب مرد های اطرافشون میشن، به هیچ وجه کار رومینا در دوستی با مردی که سن باباشو داره رو توجیه نمی کنم اما با یک نگاه اجمالی میشه فهمید که رومینا زیر سن بلوغ بوده و تشخیص تفاوت خوب و بد رو والدین باید یادش می دادند، اما چرا این بچه باید به سمت محبت دیدن از جهان پیرامونش سوق داده بشه؟ آیا پاسخی غیر از این داره که محبت کافی در خانواده ندیده و خونه‌ رو بیشتر به چشم شکنجه گاه می‌دیده؟ توی اون ماجرا از پدر رومینا، تا اون مقام قضایی، همه مقصرند. حتی فرهنگ و قانون هم مقصرند که با تصویب چنین قوانینی دست پدران بد ذات رو برای انجام کارهایی مثل این موارد باز میذارن، حتی به نظر من بهمن به جای پدر رومینا باید به زندان بره، چون پدر رومینا با اینکه پای دو نفر در ماجرا وسط بود، ترجیح داد اونی که میمیره رومینا باشه، چون دخترههه!
 

behnaz81

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
642
امتیاز
9,005
نام مرکز سمپاد
فرزانگان2
شهر
کرمان
سال فارغ التحصیلی
1400
دانشگاه
شهید رجایی
رشته دانشگاه
مهندسی کامپیوتر
یه قضیه بگم مشابه همین اتفاقی که افتاد
یکی از اقواممون دخترش چند روز گم شد و بعدش که اومد معلوم شد با پسر همسایشون رفته بوده (این تیکه اطلاعات کافی ندارم راجع بهش) بعدم پدر و مادرش رضایت دادن عقدش کنن الانم بچه دارن شناختی که من از پدرش داشتم این جوری بود که یه فرد معتاد بود و دخترش رو کتک می زد داستان فرق زیادی با داستان رومینا نداره ولی پدر انتخاب اشتباهی کرد میخاد جنون آنی اسمشو بزاریم یا هر چیز دیگه ای
توی این قضیه دختر 15 ساله و پسر 20 ساله بود شاید تنها فرق داستانا همین باشه اختلاف سنی شون البته پسره و خونواده ی پسره هم لات بودن و کارای ناهنجار زیادی انجام دادن در قبال خانواده ی دختر مثل تهدید به کشتن و پایین آوردن شیشه ی ماشینای عمه هاش
میبینین؟ اینا فقط دو نمونه از اتفاقای بدیه که افتاده این موارد کم نیستن هر روزم مشابهش اتفاق میفته مهم اینه من و شما چقدر ازش درس گرفتیم؟ بهش فکر کردیم که به جای مرگ بر امریکا . مرگ بر اسراییل بگیم مرگ بر تعصب مرگ بر نادانی؟ تا حالا سعی کردیم به جای حرف زدن درباره ی مسائل تبعیض نژادی امریکا در باره ی تبعیض زن و مرد حرف بزنیم؟ به جای حرف زدن از عیبای جامعه ی امریکا عیبای جامعه ی خودمون رو رفع کنیم؟
پ.ن1: قضیه واسه من وقتی دردناک تر شد که یکی از مدعیای مسلمونی به status من واکنش نشون داد و گفت حقش بوده!!!! واقعا حقش بود؟ هر چقدر کاری که کرد بد هم بوده باشه بازم باور دارم هیچ وقت حقش نبود این بلا سرش بیاد
پ.ن2: این تاپیکم مثل تاپیک سقوط هواپیمای دانشجو ها فراموش میشه ولی مهم درسیه که ازش میگیریم یکم خودمونو اصلاح کنیم بد نیست یادمون نره تک تک ما یه بخش هر چند کوچیک از جامعه ی هشتاد میلیونی ایرانیم
 

Iman Rage

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
594
امتیاز
16,584
نام مرکز سمپاد
نه اینور نه اونور
شهر
.
سال فارغ التحصیلی
1394
می‌دونید، به نظر من بستر فرهنگی - قانون برهم‌کنش دارند و هیچ‌کدوم به تنهایی اوضاع رو تغییر نمی‌ده. ضمن اینکه تغییر هم زمان‌بَره و باید چندین سال منتظر باشیم تا این تغییرات در تمام جامعه مشهود بشه. به عنوان مثال بخوام بگم، تحصیل بانوان. قبلاً مدرسه و مکتب‌خونه رفتن برای دخترها عیب بوده، حتا سخن معروف شیخ فضل‌الله نوری رو هم احتمالاً همه‌امون شنیدیم. ولی از یک طرف حق تحصیل خانم به رسمیت شناخته شد و از طرفی هم مردم این رو پذیرش کردند. یا قضیه‌ی ورود حمام به کشور و ... . بخوام مثالی از عدم پذیرش مردم بگم ماجرای کشف حجاب رضا خان که سریعاً دوباره به حالت اول برگشت (اما با گذشت زمان الان نداشتن پوشش اسلامی برای همه اوکی ه).
در کل، نمی‌تونیم در زمان کوتاه انتظار قتل‌های ناموسی رو نداشته باشیم، ولی در بلند مدت شاید شد کاری کرد.
× توانمندسازی دختران و زنان و داشتن استقلال مالی
× اعتبارزدایی از مفهوم ناموس و غیرت
× اعتبارزدایی از مفهوم قیمومیت مرد بر زن و دخترش
× اعتبارزدایی از کودک‌همسری

و .... .

من نمی‌دونم رومینا هنوز تحصیل می‌کرد یا نه، ولی در مناطق روستایی کردنشین که کارگری خانم‌ها رایج ه، برخی از دختران دبستانی از تحصیل محروم می‌شن توسط پدرانشون و به کارگری فرستاده می‌شن. تحصیل در مقاطع بالاتر در مدرسه هم در مناطق دیگه به دلیل «بیهوده بودن تحصیل دختر و تحمیل هزینه‌ی بی‌نتیجه بر پدر» و یا «نگرانی از بابت مسائل ناموسی نظیر فرار با پسر» از دخترها سلب می‌شه. ... در کل، برخلاف مناطق شهری، و برخلاف تصورات صرفاً زیبا و ادبی از مناطق کم‌تربرخوردار، این مسائل هم در زندگی روزمره مردم این مناطق وجود داره.

× من از بعد قانونی‌اش به‌خاطر سطح فکری مسئولین حکومت ناامیدم راستش، ولی می‌دونم تأثیر مردم بر مردم واقعاً زیاده. برای همین باید با مردم مناطق دور ارتباط گرفت.
کاری که مثلاً آقای اسماعیل‌ آذری‌نژاد با روستاهای منطقه خودشون می‌کنند.
یا فرهنگ‌سازی در کنار کارهای عمرانی- بهداشتی جهادی. (مثلاً ما با دوستامون تو فکر یه گروه فعال دانشجویی برای فعالیت در فرهنگ‌سازی مسائل بهداشتی و زنان هستیم مدتی ه و برای اواخر تابستان برنامه ریختیم.)
قانون معمولا تو یک روال های مشخص عوض میشه.
در مورد فرهنگ، خیلی وقت ها ریشه های مذهبی سنتی تو این قضیه هست، که کار رو برای اصلاحش سخت می کنه.(خیلی وقتها اصلاح کار سخت تری هست تا از ریشه زدن یک فرهنگ)
اما، به هر حال فرهنگ سازی و آموزش به نظرم میاد شاید تنها راه باشه، اینکه به طرف فهمانده شود که چه چیزی حق تو به عنوان یک انسان هست و در برابر چه چیزی مسئول هستی و اینها تعارضی با دین تو و سبک زندگی تو ندارد.
***
در کل جامعه ایران رو با گذشته که نگاه می کنیم، تعداد زنان و دختران تحصیل کرده خیلی بیشتر شده.
الان تو ادارات و بانک ها و دفاتر تعادل بهتری هست بین زن و مرد و من در کل خوشبینم که جامعه ایران در مسیر درستی در حال حرکت هست.
 

behnaz81

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
642
امتیاز
9,005
نام مرکز سمپاد
فرزانگان2
شهر
کرمان
سال فارغ التحصیلی
1400
دانشگاه
شهید رجایی
رشته دانشگاه
مهندسی کامپیوتر
قانون معمولا تو یک روال های مشخص عوض میشه.
در مورد فرهنگ، خیلی وقت ها ریشه های مذهبی سنتی تو این قضیه هست، که کار رو برای اصلاحش سخت می کنه.(خیلی وقتها اصلاح کار سخت تری هست تا از ریشه زدن یک فرهنگ)
اما، به هر حال فرهنگ سازی و آموزش به نظرم میاد شاید تنها راه باشه، اینکه به طرف فهمانده شود که چه چیزی حق تو به عنوان یک انسان هست و در برابر چه چیزی مسئول هستی و اینها تعارضی با دین تو و سبک زندگی تو ندارد.
***
در کل جامعه ایران رو با گذشته که نگاه می کنیم، تعداد زنان و دختران تحصیل کرده خیلی بیشتر شده.
الان تو ادارات و بانک ها و دفاتر تعادل بهتری هست بین زن و مرد و من در کل خوشبینم که جامعه ایران در مسیر درستی در حال حرکت هست.
آموزش حقوق انسانها همین الانم انجام میشه ولی به خاطر جهت گیری (به نظر من) نادرسته دانش آموزان، والدین، معلما و اصلی تر از همه آموزش و پرورش این حقوق فقط به عنوان حفظیات داخل حافظه کوتاه مدت میشه و بعد از بین میره نوع آموزش نقش مهم تری ایفا میکنه اگر به عنوان صرفا یه درس برای پاس کردن نباشه شاید تاثیر بیشتری داشته باشه
 
بالا