zeynabgol
به گِلِ انجمن نِشَسته
- ارسالها
- 3,759
- امتیاز
- 40,676
- نام مرکز سمپاد
- فرزانگان یک
- شهر
- مشهد
- سال فارغ التحصیلی
- 1404
بزرگرین ریسکی که کردم این بود که به دخترداییم گفتم چقد تو چاقی
در حالی که میدونستم عقوبت سخی در انتظارمه.
در حالی که میدونستم عقوبت سخی در انتظارمه.
بهش گفتم:
وای وای عطی چقد چاقی!
عطی در نهایت عشق و محبت
و حسن نیت،
من از پله ها هل داد پایین
مچ پای چپم دوبار شکسته.
اولین بار اونجا شکست.
خیلی ناجور تا خورد و شکست.
عطیه انقد عذاب وجدان رفته بود که گریه کرد.
منم به هیچکی نگفتم اون منو انداخته
وای وای عطی چقد چاقی!
عطی در نهایت عشق و محبت
و حسن نیت،
من از پله ها هل داد پایین
مچ پای چپم دوبار شکسته.
اولین بار اونجا شکست.
خیلی ناجور تا خورد و شکست.
عطیه انقد عذاب وجدان رفته بود که گریه کرد.
منم به هیچکی نگفتم اون منو انداخته