مشاعره

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع mohad_z
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
ان دل که به شاهد نهان درنگرد
کی جانب ملکت جهان درنگرد
بی‌زار شود ز چشم در روز اجل
کان روی رها کند به جان درنگرد
درد پنهان به تو گویم که خداوند منی
یا نگویم که تو خود مطلعی بر اسرار
 
در این درگه که گه گه که که و که که شود ناگه
مشو غره به امروزت که از فردا نه ای آگه
هر قصر بی شیرین چون بیستون ویران
هرکوه بی فرهاد کاهی به دست باد
 
تقویم چهار فصل دلم را ورق زدم
آن برگهای سبز سرآغاز سال کو؟
وای این شب چه قدر تاریک است
مثل این است که شب نمناک است
دیگران را هم غم هست به دل
غم من لیک غمی غمناک است
 
وای این شب چه قدر تاریک است
مثل این است که شب نمناک است
دیگران را هم غم هست به دل
غم من لیک غمی غمناک است
تا بهار دلنشین آمده سوی چمن
ای بهار آرزو بر دلم سایه فکن
 
Back
بالا