• اگر سمپادی هستی همین الان عضو شو :
    ثبت نام عضویت

اولین بار که عینک زدید

سیف الدین

کاربر نیمه‌فعال
ارسال‌ها
11
امتیاز
30
نام مرکز سمپاد
فرزانگان امین
شهر
نجف آباد
سال فارغ التحصیلی
1399
کلاس ششم بودم! همیشه آخر کلاس می نشستم! کلاسمان وایت برد داشت و معلم ریاضی ما هم همیشه از ماژیک قرمز استفاده می کرد. بالاخره تصمیم گرفتم که نظرم را در مورد رنگ ماژیک بیان کنم! به معلم ام گفتم خانم! چرا شما هیچ وقت ماژیک تان را عوض نمی کنید! من چشم هایم درد گرفته! ایشان هم در جواب گفت سیف الدین، این رو تازه گرفتم! غر نزن! هیچی دیگه من هم ساکت شدم و تلاش کردم تخته را نگاه کنم.
بغل دستی من یک روز با عینک آمد مدرسه! فهمیدم که عینکی شده! همان روز ریاضی داشتیم. سر کلاس موقع حل تمرین ها به او گفتم چه قدر عینک ات قشنگه و بهت می آید...! دوستم پیشنهاد داد بیا تو هم بزن به چشم هات!
وقتی عینک را زدم دنیا جور دیگری شد! واقعا خیلی هیجان زده شده بودم! چهره معلم، نوشته های تابلو، خط و خطوط روی دیوار ها، نقاشی بچه ها و از همه جالب تر اینکه رنگ ماژیک چه قدر پررنگ بود! اصلا دلم نمی خواست بهش عینک را پس بدم. دلم می خواست باهاش توی حیاط هم می رفتم...! ولی دوستم عینکش را ازم پس گرفت!
فهمیدم چشم هایم ضعیف شده اند. البته طی یکسال! چون وقتی پنجم بودم چشم هایم سالم بود. خیلی ناراحت بودم! وقتی رفتم خونه به مامانم جریان را گفتم. بعد از ظهر هم رفتیم بینایی سنجی! برایم نمره تعیین کرد و عینک ام را تهیه کردم! تا الان شش ساله در جمع عینکی ها هستم. هر سال هم عینک ام قطورتر می شود! علاوه بر نزدیک بین، استیگمات هم هستم و خیلی اذیت میشم. واقعا دلم نمی آید از این چشم های شیشه ای استفاده نکنم(در واقع نمی تونم نکنم) چون واقعا دیدن محیط اطرافم را با تمام زیبایی ها دوست دارم...! در آخر قدر چشم هاتون رو بدونید...!
 

Kourosh06

کاربر فعال
کنکوری 1403
ارسال‌ها
52
امتیاز
513
نام مرکز سمپاد
علامه حلی ۱
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1403
یادم نمیاد.
مهد کودک؟؟؟ پیش دبستان؟؟؟ شایدم سال اول؟؟؟
فقط میدونم خیلی وقته.
تازگیا شماره چشام ۳.۲۵ شدن
 

arcana

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
373
امتیاز
11,948
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
jah
سال فارغ التحصیلی
96
من تمام عمرم فقط یه بار عینک زدم
اونم رفتم فقط نمره چشمامو مشخص کنم ازین عینک گردالیای متخصص چشما بود که شمارش تغییر میکنه ، فقط برام زد ببینه نمره رو درست تعیین کرده یا نه و اولین بار بود که فهمیدم میشه فاصله های دورو انقد واضح دید
چشمام ۲۵ صدم آستیگماته فقط میشه بدون عینک سر کرد ولی خب ...
 

hosam.r

کاربر حرفه‌ای
عضو مدیران انجمن
ارسال‌ها
359
امتیاز
10,563
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
بیرجند
سال فارغ التحصیلی
1397
دانشگاه
فرهنگیان مشهد
رشته دانشگاه
ادبیات فارسی
من فکر می‌کردم رسول پرویزی در مورد حس و حالش وقتی برای اولین بار عینک زده داره اغراق می‌کنه تو داستان قصه‌ی عینکم
ولی با چیزایی که تو این تاپیک گفتین انگار درست بوده
دلم خواست عینکی می‌بودم:D:D
 

zeynabgol

به گِلِ انجمن نِشَسته
ارسال‌ها
3,759
امتیاز
40,651
نام مرکز سمپاد
فرزانگان یک
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
1404
اولین فریم عینکم انتخاب بابام بود اول کلاس دوم بودم گرد و کوچیک و سفید بود میزدم عین دلقکا میشدم:)

احساس باهوشیت بهم دست داده بود و تازه با ماری کوری آشنا شده بودم.وارد کلاس میشدم داد میزدم: راه باز کنین ماری کوری وارد میشود!
چه ربطی به خانم کوری داشت نمیدونم:)

بعد یه مدت فریممو عوض کردم فریم دومم ژله ای بود خیلی دوست داشتم. هی میگرفتم چپ و راست میکردمش آخرش هم دستش کنده شد:)


این فریمی که رو چشممه از کلاس چهارم همینه.

چون همه خانواده عینکی بودن من ناراحت نبودم...
 

sp.ring

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
296
امتیاز
3,341
نام مرکز سمپاد
FRZ
شهر
Y
سال فارغ التحصیلی
1402
مدال المپیاد
دو مرحله 1 و دیگر هیچ
دانشگاه
لطفا منتظر بمانید
من کلا با عینک اوکی بودم
اولا به خاطر ایجاد یه شباهت با مامان و بابام عینک میزدم
بعد از اون متوجه شدن چشمام نیمه جفتش
و خب عینکمو که بر میدارم گاهی حس میکنم خاک نشسته همه جا ولی نه اونقدر شدید ولی این حالت وقتی عینکتو تمیز نکنی هم گاها دست میده
من معمولا عینکم تو مدرسه دست دوستام بود تا قبل از قضیه ی شپش همه امتحانش میکردن
از دوران شپش خیلی خوشم میومد و الانم میاد
چون به لطف شیوع شپش کسی عینکمو نمیگرفت و مجبور نبودم همش تو دلم دست به دامن خدا بشم که نشکنه
و یا به خاطر نه گفتن کسی باهام سر سنگین نمیشد
 

zeynabgol

به گِلِ انجمن نِشَسته
ارسال‌ها
3,759
امتیاز
40,651
نام مرکز سمپاد
فرزانگان یک
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
1404
من کلا با عینک اوکی بودم
اولا به خاطر ایجاد یه شباهت با مامان و بابام عینک میزدم
بعد از اون متوجه شدن چشمام نیمه جفتش
و خب عینکمو که بر میدارم گاهی حس میکنم خاک نشسته همه جا ولی نه اونقدر شدید ولی این حالت وقتی عینکتو تمیز نکنی هم گاها دست میده
من معمولا عینکم تو مدرسه دست دوستام بود تا قبل از قضیه ی شپش همه امتحانش میکردن
از دوران شپش خیلی خوشم میومد و الانم میاد
چون به لطف شیوع شپش کسی عینکمو نمیگرفت و مجبور نبودم همش تو دلم دست به دامن خدا بشم که نشکنه
و یا به خاطر نه گفتن کسی باهام سر سنگین نمیشد
اخخخ اره چقد رو مخ بود هرکی می دیدت میگفت بده عینکتو یه امتحان بکنیم
وای اگه یه ابلهی بهش میگفت بهت میاد مگه پسش میداد؟!
 

f.hn

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
191
امتیاز
4,239
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
بیرجند
سال فارغ التحصیلی
1399
دانشگاه
شهید بهشتی
رشته دانشگاه
زمین شناسی
جالبه!!

من از بچگیم عینکو خیلی دوس داشتم
همیشه میرفتم جلوی جلوی تلویزیون زل میزدم بهش تا چشمام ضعیف شه ولی خب فایده ای نداشت

هفتم و هشتم از شب تا صب روی تختم با نور کمی که از پنجره میومد رمان میخوندم؛اونجا بود که چشمام ضعیف شدن
منم که عاشق عینک!!!
خلاصه که از صب تا شب جلوی آینه بودم

الان بعد ۵ سال هنوزم با عینک خوشگل تر میشم و عینکو خیلی دوس دارم،اما ممکنه به خاطر چشمای ضعیفم نتونم وارد دانشکده افسری بشم:)

اینجوری میشه که دوتا از رویاهای بچگیت با هم نمیسازن!
 

Naghmeh08

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
461
امتیاز
5,756
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ۱
شهر
کرج
سال فارغ التحصیلی
1405
تقریبا اول مهر بود
هیچیوووو نمیدیدم
فک میکردم خوبه عینکی بودن
وقتی که عینکم رو زدم تازه فهمیدم بقیه چطور میبینن:/
ولی خب دردسراییم داره واقن
 

k1a

None
ارسال‌ها
49
امتیاز
185
نام مرکز سمپاد
هاشمی نژاد
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
1402
اولین بارکه عینک زدید چی کار کردید یا چی گفتید
تجاربتون رو با ما به اشتراک بگذارید
موقع عینگ خریدن کلی ذوق داشتم
ولی چون چشام زیاد ضعیف نبود وقتی به چشم زدم زیاد تغیری ندیدم ولی بازم ذوق داشتم
 
ارسال‌ها
76
امتیاز
473
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
جیرفت
سال فارغ التحصیلی
1402
مدال المپیاد
_
همیشه خدا آرزوم بود که عینکی بشم.تابستون بود سر کلاس درس علوم بودم ردیف آخر نشسته بودم نوشته های روی تخته تار بودن دانش آموزا هم پسر من یه نفر بین اون همه پسر روم نشد جزوه رو بگیرم از یکی شون بنویسم گریم گرفته بود استاد گفت چرا گریه میکنی گفتم چیزی نیس خلاصه من رفتم دکتر متوجه شدم چشام ضعیفه وقتی عینک رو چشام زدم دنیا یه رنگ دیگه شده بود انگار بچه تازه بدنیا اومده بودم روز بعد با عینک رفتم سر کلاس پسرا متوجه شدن که چشام ضعیف بوده مسخرم کردن گفتن عینکت نیاورده بودی گریه میکردی؟اخ اخ ‍
ولی الان نمره چشام 2.75 شده آرزوم اینه کاشکی مثل قبل چشام سالم بود و دیگه آرزوی عینکی شدن نمی کردم.
"فکر کردن به آرزوها بهتر از داشتن شونه"
 
ارسال‌ها
160
امتیاز
6,407
نام مرکز سمپاد
‌‌‌‌
شهر
سال فارغ التحصیلی
1401
×فقط از برای اینکه "بماند"
دیروز تکالیف یاسمنو داشتم چک می‌کردم، یه جا ۲۴رو ۲۲ خوندم و یاسمن گیر داد که نه، چشمات ضعیفه
از سر شوخی برداشت چندتا خط کشید رو کاغذ که مثلا چشمام رو بسنجه و فهمیدم که نه، جدی چشم چپم ضعیفه و امروز پیش اپتومتریست رفتم و ۰/۷۵ بود نمر‌ه‌اش:‌))
و من وقتی عینک معاینه زدم روی چشمام، اینطوری بودم که: Wow،چقدر دنیا شفاف شده
 

mahdiar__m

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,149
امتیاز
7,888
نام مرکز سمپاد
ezhei2
شهر
nesf jahan:)
سال فارغ التحصیلی
1403
بنده تابستون دوسال پیش برا اولین بار عینک زدم و همین یه سال پیش دیگه دائما عینک میزنم...
ولی حقیقتا اولین باری که عینک زدم تنها حسی که داشتم این بود:
شتت چقدر دنیا شفافه(((((((((=
 

تینا :))

# ویولنیست
ارسال‌ها
1
امتیاز
9
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ۴
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1405
راستش خیلی مختصر بخوام بگم:)
روزی که داشتم عکس بعضی از بچه هایی که تو سمپاد قبول شدن رو میدیدم ( امتحان خودم نزدیک بود ،پس عضو سمپاد نبودم ) ، با خودم گفتم چرا همه سمپادیا عینکین؟ ( خخخ به کسی برنخوره البتهه)
یه خورده نا امید شدم چون من که عینکی نبودم پس گفتم لابد قبول نمیشم
بعد که امتحانم و دادم دیدم قبول شدم ولی فکر میکردم چون عینک ندارم یه سمپادیه اصیل نیستم خخخخ
تا اینکه آخرای سال هفتم یعنی بهمن بخاطر مجازی بودن مدارس چشمام درد می گرفت و همینطور اشکم می یومد ( اشک ناراحتی نه هااا ، مشکل چشمام بود)
بخاطر همین رفتم چشم پزشکی یعنی دلهوره ورم داشته بود
دکتر کلی چشمام رو با اون دستگاه تست کرد و گفتم بشین رو اون صندلی که جلوش از این تخته های معاینه چشم بود که E دارن..
فکر کردم که الان میخواد ازم تست بگیره..ولی تستش رو با دستگاه کرده بود و فقط رو چشمام لنز گذاشت یعنیی شوکی بهم وارد شداااا گفت چشمات ضعیفه :) با نمره نیم:((( به خودم گفتم حالااا شدی ی سمپادیه اصلی و واقعی :)) بعد یه عینک نیمه گرد طلایی سفارش دادم و الان از عینکین بودنم راضیم هااا ولی عینک نمیزنم:) خخخ
احتمالا الان نمره چشام بالای دو شده نمیدونم به نظرتون تغییر میکنه؟
 

لیلیوم ابی

کاربر فعال
ارسال‌ها
37
امتیاز
506
نام مرکز سمپاد
فرزانگان امین1
شهر
اصفهان
سال فارغ التحصیلی
97
دانشگاه
جندی شاپور
رشته دانشگاه
رادیوتراپی
هیچی احساس کردم همه چیز زشت و کثیفه دوستم همیشه عینک میزد حتی وقتی لازم نبود میخواست با کیفیت ببینه اما من با عینک چرک میدیدم متاسفانه
 
ارسال‌ها
69
امتیاز
500
نام مرکز سمپاد
میرزاکوچک خان
شهر
رشت
سال فارغ التحصیلی
1399
دانشگاه
علوم پزشکی کردستان
رشته دانشگاه
پزشکی عمومی
تلگرام
اینستاگرام
اول از همه یه اعترافی کنم
قبل از اینکه واقعا عینکی بشم همیشه دوست داشتم عینکی بشم و عینک بزنم
اولین باری که عینک زدم چون اون عینک فروشی ای که عینکو خریدم تو قسمتی از شهر بود که ماشین نمیتونست بره مجبور شدم تا خونه پیاده برم و چون عادت نداشتم راه رفتن برام خیلی سخت بود و چند بار تو راه افتادم ، کلا خیلی سخت بود برام تا عادت کنم به عینک ولی الان خوبه دیگه :) بعد از 5 سال فک کنم شایدم بیشتر دیگه با هم رفیق شدیم منو عینکم:)
 

رعـنـا

منم آن درخت پیری، که نداشت برگ و باری.
ارسال‌ها
710
امتیاز
15,538
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
اردبیل
سال فارغ التحصیلی
1400
وی از همان کودکی دوست داشت تا شخصی عینکی شود و فکر میکرد وقتی عینک بر چشمانش بنهادد،شبیه اشخاص فیلسوف میگردد*_*
وقتی هم که اولین بار عینک را بر چشمانش نهاد،حس خارق العاده ای وجودش را فرا گرفت و جهان به یکباره در نظرش هزار رنگ گشت،اما...
اما از آنجایی که نمیتواند تحمل نگه داشتن عینک بر چشم را داشته باشد،شاید تاکنون بزور 20 بار عینکش را زده و با اینکه هردفعه دکتر کلی نصیحتش میکند آدم نمیشود~_~
 

Beauty_

Sara~
ارسال‌ها
57
امتیاز
1,149
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
اردبیل
سال فارغ التحصیلی
1401
وی از همان کودکی دوست داشت تا شخصی عینکی شود و فکر میکرد وقتی عینک بر چشمانش بنهادد،شبیه اشخاص فیلسوف میگردد*_*
وقتی هم که اولین بار عینک را بر چشمانش نهاد،حس خارق العاده ای وجودش را فرا گرفت و جهان به یکباره در نظرش هزار رنگ گشت،اما...
اما از آنجایی که نمیتواند تحمل نگه داشتن عینک بر چشم را داشته باشد،شاید تاکنون بزور 20 بار عینکش را زده و با اینکه هردفعه دکتر کلی نصیحتش میکند آدم نمیشود~_~
منم اصن نمی تونم عینکُ رو چشام تحمل کنم ~_~ فقط وقتی نمی تونم تخته رو ببینم میزنم ~_~
 

Amirhossin

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
159
امتیاز
2,247
نام مرکز سمپاد
هاشمی نژاد
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
1400
همه چی واضح شد.......دنیا جور دیگری میچرخید...... پرندگان اواز میخواندند.... زمین زیر پایم سبز شد :)) .....
اولش خیلی اذیت میکرد سنگینی میکرد...کلن اذیت بودم گذاشتمش کنار ولی دیدم نه!!!تخته دیده نمیشه بهش عادت کردم
ولی ی بدبختی گیر کردم که هر وقت میخوام از پشت چشمی تلسکوپ ی چیزی رو ببینم عینکه دردسر ساز میشه. گاهی وقتا یادم میره صورتم رو نزدیک چشمی میبرم عینکم میخوره بهش و تنظیمات تلسکوپ بهم میخوره باز دوباره درستش کن
و هزار تا مشکل دیگه
 
ارسال‌ها
823
امتیاز
10,315
نام مرکز سمپاد
فرزانگان امین ۱
شهر
اصفهان
سال فارغ التحصیلی
1397
رشته دانشگاه
بیوتکنولوژی
تمام جهان یه جور دیگه شده بود برام چون قبلش با یکو نیم نمی زدم وهمه میگفتن چقد جوش زدی اینا ومن تو اینه نمیدیدم و... لحظه ای که یه طبیعت زیبا پر جزئیات با عینک دیدم در حالی که قبلش بدون عینک دیده بودم در حال دیوانه شدن بودم در عین حال به این نتیجه رسیدم دنیایی که باعینک تا این حد تغییر کنه واقعا دنیا نیست
آخی اینو اون موقع نوشته بودم ^___^
الان عاشق کیفیتم همیشه روی چشممِ بجز وقتایی که جلو آینه ام ;;) و جوشام رو مخمِ
الان چهره ها از دور بدون عینک یه ترکیب قرم قاط از رنگ هستن
اما مثل خلیلیا بی عینک زیباترم خب :-??
 
بالا