lindaa
کاربر فوقحرفهای

- ارسالها
- 573
- امتیاز
- 3,607
- نام مرکز سمپاد
- فرزانگان
- شهر
- ابرشهرقدیم (نیشابور)
پاسخ : خاطرات روز اول
چون من تنها کسی بودم که از مدرسمون قبول شدم کسی رو نمیشناختم!!!!!
ولی بعد چندتا از بچه های سال دوم رو شناختم روز اول با اون بودم!!!
ولی خیلی خوشحال بودم که تو این مدرسه هستم فکرکردم چه گلی به سرمون میزنن

چون من تنها کسی بودم که از مدرسمون قبول شدم کسی رو نمیشناختم!!!!!
ولی بعد چندتا از بچه های سال دوم رو شناختم روز اول با اون بودم!!!
ولی خیلی خوشحال بودم که تو این مدرسه هستم فکرکردم چه گلی به سرمون میزنن





...حالا ما سه نفره نشسته بودیم میزای آخر همه حالی بود
..بعدم که فرداش گفتن ÷اشین برید میز سوم قد کوتاها باید بشینن میز اول
..من مثه بچه آدم رفتمن اما خاطره موند همونجا البته ترفندش این بود که گریه میکرد 











معلممون اومد وحشییی
بدترین سال تحصیلیم بود!
