پاسخ : توهين نماينده اروميه به زنان و فارس ها و ...
اگه قرار باشه شورای نگهبانی وجود داشته باشه برای رد کردن همچین افرادی باید باشه! بی ادب شاخ و دم نداره. برام مهم نیست ترکه یا هر چی ... نماینده اسبق شهر ما هم (آقای بزرگواری اگه خاطرتون باشه (هاشمی دله دزد و...)) مثل همین آغا بی ادب بود.
مخالفتی که داریم نه از جهت ترک بودنش بلکه از نظر نژاد پرست بودنش و ادبیات سخیفشه!
ما میگوییم: پیشهوری از ماست. پاره تنمان است. انسانی از تار و پود آذربایجان. خودیِ خودی است. اما شما میگویید: نه! گوش فلک کر کردهاید که حاشا! او بیگانه است. آسمان رابه ریسمان بافتهاید که او میخواسته شما را فریب دهد. با قالب کردن هویت تورکی به آذربایجان؛ البته، ببخشید! به قول شما آذری، می خواسته تیشه بر ریشه ایران و آذربایجان بزند. میخواسته به زور تورکی یاد بگیرید آن هم به دستور استالین وگرنه شما که در نخ این بحثها نبودید!
ما میگوییم: قاضیپور ازما نیست. آبشخور فکریش مرکز است. حرفی را میزند که آن یکی خاتمی بدترش را خیلی پیشها گفته و جنس توهینش شبیه جنس توهین این یکی خاتمی است. هیهات!عجیب نیست که در این هیاهوی غریب صدایمان به گوش نمیرسد. اما شما میگویید: نهخیر! قاضیپور از شماست. کسی که نمیفهمد، حتما از شماست. ببینید دارد مثل شما با لهجه حرف میزند، فارسی را درست و حسابی بلد نیست.
شاید، یک جای کار بد جوری میلنگد.
ما میگوییم: تک صدایی فرهنگی خوب نیست. در پی تبعیض – ازهمه نوعش – بی اخلاقی و بی اعتمادی جوانه میزند. اما شما میگویید: فارسی شکراست. خوب وحدتمان را به هم چسبانده.
ما میگوییم: مردم آذربایجان دیربازیست که در پی نادیده گرفتن حقوقشان سلبی رای میدهند. فقط سلبیاش از جنس سلبی شما نیست. اما شما میگویید: نه! رای سلبی مال شما نیست. اگر ما به جلاد و هتاک رای میدهیم چیز دیگریست که لابد شما از درک آن عاجزید.
به نظرم، یک جای کار بد جوری می لنگد.
ما میگوییم: توهین از هر جنسی محکوم است و باید فکری به حالش کرد. این یکی و آن یکی ندارد. باید به علل آن پرداخت و گرنه توجیهش تلاش مذبوحانه است. اما شما میگویید: نه...
و اما در واقع هم چیز بیشتری برای گفتن ندارید جز هیاهو. "حالا این یکی خاتمی یک جوکی گفته. خاتمی است دیگر. چرا در برابر شوخی فیتیله این همه الم شنگه به کردید و بی جنبه بازی درمیارید. اعتبارنامه این قاضیپور باید لغو بشه و ..."
یک جای کار بد جوری میلنگد.
ما میگوییم: در اعتراض به قاضی پور هم نظریم اما جنسشان متفاوت است. ما منابع قدرت و جریانهای حامی تک صدایی فرهنگی را هدف گرفتهایم نه مردم را. شما در اعتراضتان صمیمی نیستید. اعتراض به قاضیپور را دست مایهی تاختن به مردمی قرار دادید که به حق خواستار برچیده شدن دستگاه تک صدایی فرهنگی هستند وبا فرافکنی اصل موضوع را به حاشیه میبرید.
چرا یک جای کار بد جوری میلنگد؟
در مورد اول؛ یعنی، میر جعفر پیشهوری با انسانی از جنس اندیشه روبروییم. مبارز و آزادی خواه. با منشی منطقی و البته دموکراتیک. اما آزادی خواهیاش از جنس آزادی خواهی شما نیست. رهبر قیام آذربایجان است و نخست وزیر حکومتی که برای نخستین بار در ایران، حق رای و برگزیده شدن زنان را برسمیت شناخت. همان حکومتی که چندان دل خوشی از آن ندارید. چرا که با تاکید به رسمی شدن زبان تورکی[آذربایجانی] در ایران، خواستار احیای حقوق از دست رفته ملتهای تحت سیطرهتان شد. تک صدایی فرهنگیتان، مرکز ثقلش را در ایران بد جوری هدف گرفت. و بلاخره اینکه، ما باید یک جوری از وی دلسرد شویم.
در مورد دومی؛ یعنی، نادرقاضیپور. مردی که از فقر اندیشه و معرفت رنج میبرد! و شاید بیفایدهی بیفایده نباشد اما چیزی بیشتر از بیفایدهی بی فایده هم نیست. به همین جهت پیشکشی است از جانب مرکزتا هر از گاهی یاشاسین آذربایجان بگوید. به هر تقدیر، کسی که از آذربایجان بگوید حتی اگر به دستور بالادستی، باید بی ادب باشد و نفهم!
یک جای کار همینجا میلنگد...
بله! تلاش برای جلوه دادن میر جعفر پیشهوری به عنوان عنصر بیگانه، حذف علل و زمینههای مردمی حکومت ملی آذربایجان به رهبری پیشهوری به منظور جلوگیری از مطرح شدن مطالبات ملی آذربایجان در عرصه عمومی است چرا که دغدغههاي پيشهوري با نيازهاي ذاتي مردم آذربايجان پيوندي ناگسستني دارند.
این تلاش از جنس همان تلاشی است که امروز؛ در ارومیه، با به حاشیه بردن صاحبان اندیشه و مطالبات به حق جریان هویتخواهی آذربایجان از عرصه عمومی و جایگزینی قاضیپور به جای آنان و ارائه گندکاریش به عنوان تصویری از هویتخواهی، میخواهد عرصه عمومی را برای مطرح کردن مطالبات ملی آذربایجان تنگتر و تنگتر کند.
ا.ی.
.هفتمین ماده از مرامنامه دموکراتها مصوبه 10/07/1324 به این شرح است: بدون هیچ تبعیضی می بایست حق انتخاب تمایندگان مجلس ملی آذربایجان برای کلیه زنان و مردانی که به سن 20 سال رسیده اند و همچنین حق انتخاب شدن برای زنان و مردان 27 تا 80 ساله باید فراهم شود «ص 117 قیزیل صحیفه لر 1946 – 1324 »
بعد تشکیل مجلس ملی نیز در تبصره ماده 8 از مصوبه نمره 14 این چنین آمده است: در انتخابات انجمن ها تمامی زنان و مردانی که به سن 20 سالگی رسیده اند حق رای و انتخاب شدن را دارند.