نفرتاي عجيب و غريب!!!

کاکتوس....
شدیدن چندشم میشه ازش.
بعد مادر وداداشمم عاشق کاکتوسن...
چون هال پر کاکتوس شده بیرون نمیرم از اتاقم:/
 
کاکتوس....
شدیدن چندشم میشه ازش.
بعد مادر وداداشمم عاشق کاکتوسن...
چون هال پر کاکتوس شده بیرون نمیرم از اتاقم:/
انصافا از چیِ کاکتوس چندشت میشه؟ فقط خاره دیگه :))
 
یکی دست های خشک اش رو بماله بهم. یا یکی کف پاهای خشکش رو بماله بهم. یا پوست های دو تا رون پا یا ساق پا بخورن بهم واقعا چندشم میییششهه!!!
 
خونه ی شلوغ
دفتر جلد نشده
 
من از ادمای روشن فکر نما بدم میاد همونایی که فکر میکنن برای روشنفکر شدن باید اول با هر چیزی که بقیه موافقمن مخالف باشن و حتما سیگار بکشن و به دین گیر بدن و کتاب صادق هدایت بخونن

بعدش از این لغت نامه های گوشی که به غلط کلمه ی درستتو خراب میکنن آخه یکی نیس بگه به تو چه ربطی داره که من چی مینویسم
 
از آبی که ته ماست جمع میشه به شدت "متنفرم". خواستین منو شکنجه کنین آب ماست رو جمع کنین بریزین تو حلقم. سکته ناقص میزنم میمیرم. : ))
 
از اینکه بپرن وسط حرفم.....
خیلی مغرور باشن .....
رو نقطعه ظعفام دست بزارن یعنی از اون ادم بدون استثنائ هرکی ک باشه متنفر میشم...
 
از تاکسی بیسیم (خیلی رو اعصابه)
از فوت کردن تو چای و همزمان خوردنش
از اینایی ک لیاس کلا سفید میپوشن
از مرغ و ماهی
از این شلوارای راه راه تو خونه
 
اینکه هم کلاسیام و آشناها همش دوست دارن پاشون رو بذارن کنار پام و بگن: اوه کفشات چقدر بزرگن!
پ.ن.: کفش سایز .45 میپوشم :p
 
من از باميه (مثلن خورشت باميه) ! و تمام چيزاي لزج متنفرم و با اينكه توي اين ١٨ سال عمرم همش مامانم داره ميپزه بازم نتونستم ازش خوشم بياد
ازاينكه يكي دماقشو بكشه بالا و هي فشو فوش كنه
ازگوشت گوسفند و روغن حيوانيو ( كرمانشاهي ) بوي همه ي اينام متنفرم ..
و از اينكه يكي دستشو بذاره روي دسته ي صندليم. ( سر اين موضوع با كلي ادم دعوام شد حتي ) D:
 
من از چای،چای خوردن کسی و هر کس که چای میخوره شدیدا متنفرم :|
الان از نود درصدتون بدم اومد ولیا :))
پ.ن: پایینی، اتفاقا من عاشق اون برنامم :))
 
آخرین ویرایش:
من از اون صبح هایی که تو سرویس نشستی یهو رادیو روشن میشه میگه جواااان ایرانی سلام خیلی بدم میاد......:|گووشم کر شد:))
 
مِن جمله چیزهایی که قادرِ من و به مقدار زیادی عصبی کنه و جز تنفرانگیزترین ها میشه به شمار اوردش اینه که خودکار، مداد و اتود رو بذارن دهن شون و با انتهای جویده شده ی اونا بعد از خروج از دهن شون مواجه شم /:
یا اینکه در حال انجام کاری باشم و یکی هرچند دور از من در حال بالا و پریدن باشه به طوری که صداش برسه به من اون وقت دیگه نه تنها نمی تونم کارمو انجام بدم بلکه از داشتن اعصاب سالمم محروم میشم :/
 
از زیادی بودن هر کاری متنفرم
مثلا یکی خعلی لوس باشع
یا مثلا خعلی جیغ بزنه
خعلی جدی باشع
خعلی شوخی کنه
در حد متعادلش مشکلی ندارم ولی ب قسمت"خعلی" ک برسه
منم خعلی متنفر میشم
 
دمپایی خیس
بوی عرق
کسی جلوم غذای مورد علاقمو بخوره
خالی بودن نمکدون
گرما
مرتب بودن اتاق
طرح لباس ساده
شرت نخی از اون قدیمیا
شلوارهای گشاد
 
آخرین ویرایش:
کاروفناوری
آمادگی دفاعی
یکی از دبیرای کلاس زبانم
نوشتن املا
خوندن برای املا
نوشتن انشا سر کلاس
سوسک(چندشم میشه در واقع)
 
از استانبولی متنفرم شدیداً!!!

بعد مامانم فکر میکنه من هنوز بچه کوچولوعم میخواد منو گول بزنه توش لوبیا میریزه ک ینی لوبیا پلوعه بخور!!!
هم لوبیاها رو حروم میکنه هم گند میزنه ب تصورات من از لوبیا پلو ب اون خوشمزگی!!!
 
Back
بالا