• اگر سمپادی هستی همین الان عضو شو :
    ثبت نام عضویت

آیا آثار شعرا همان اندیشه آن ها بود ؟

  • شروع کننده موضوع
  • #1

Veteran

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
99
امتیاز
772
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
عروس زاگرس ؛ آلامتو
خیلی ها خیام رو با رباعیاتش می شناسند ، ولی چند نفر از اندیشه های فلسفی اون خبر دارند؟

تفاوت دیدگاه اندیشه خیام در رباعیات و آثار فلسفیش بسیار زیاده ؛ در واقع خیامِ فیلسوف اون خیاِم شرابخوار شاعر نیست .

در مورد حافظ هم همین طور ؛ حافظ ، حافظ قرآن بود . ولی با این حال ابیات زیادی سروده که میشه اون ها رو در تضاد با دین و دستورات

قرآن دونست .

سوال اینه : اصولا" با تکیه بر اثر یک نویسنده ، یا شاعر میشه عقاید اون شخص رو تشخیص داد ؟

به نظر من نه .شعر یا نثر به خصوص اگه جوششی باشه ، بیشتر زاییده ی افکار زودگذر یک شاعر هست .

مثال می زنم :

این دو بیت حافظ رو ببینید :

پیر ما گفت خطا بر قلم صنع نرفت ،

آفرین بر نظر پاک خطاپوشش باد

یا
ساقی بیار باده که ماه صیام رفت

درده قدح که موسم ناموس و نام رفت

بر حافظ به خاطر این دو بیت اشکال های زیادی گرفتن ، خصوصا" بیت اول .

آیا واقعا حافظ در بیت اول به کنایه آفرینش رو بدون اشکال میدونه و در بیت دوم منتظره که ماه صیام تموم بشه تا شراب بخوره ؟

من انسان مذهبی ای نیستم . ولی حافظ رو یک دین دار میدونم.حافظ به عنوان یک بنده که ممکنه گاهی اوقات خطا کار باشه ،

میتونه به کنایه از اوضاع جهان و خلقت انتقاد کنه . همین طور خیام .

و معتقدم اصولا" نباید در باره ی عقیده ی اصلی شعرا اظهار نظر قطعی کرد .

همون طور که درقرآن اومده : " شاعران می گویند آنچه را که انجام نمی دهند "
 

sahere

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,829
امتیاز
11,813
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 2
شهر
مشهد
دانشگاه
علوم پزشکی مشهد
رشته دانشگاه
گفتار درمانی
پاسخ : آیا آثار شعرا همان اندیشه آن ها بود ؟

من یه بار دیگه هم تو این سایت زدم این حرف رو.اصولا تکانش های سرخورده تبدیل به هنر میشن.
در واقع یک نویسنده با قلمش مخصوصا توی شعر و داستان مطالبی رو میگنجونه که دوست داره اونطور باشن یا آرمانش به اون شکله یا هرچی...
مثلا کسی که رمان های مختلفی رو مینویسه دلیل نمیشه که خودش همه ی شخصیت ها رو تجربه کرده یا دیده باشه که.شعر هم همینط.وره.
شعر یا نثر به خصوص اگه جوششی باشه ، بیشتر زاییده ی افکار زودگذر یک شاعر هست .
با این قسمت زودگذر موافق نیستم ولی :D
 

عطا فرهنگ

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
138
امتیاز
707
نام مرکز سمپاد
شهید بابایی ، شهید بهشتی ، شهید دستغیب
شهر
تهران
مدال المپیاد
فیزیک بوتیم!
پاسخ : آیا آثار شعرا همان اندیشه آن ها بود ؟

بذارید یکم سوال رو عوض کنیم:
« آیا شعر شعرا ، لزوما آیینه ی درونشان است؟ »
ببین نه ؛ من با یک سری مثال این رو نشون خواهم داد.
اما در مورد اون دو تا مثالی که زدی اولا خیام شاعر شرابخوار نیست ؛ خیام فیلسوف دردمنده ، اگر نخواییم خیلی تندبریم حداقلش اینه که شراب خیام ، ادبیه. دلایلش هم اولین فرصت میگم.
اما حافظ ؛ حافظ از زبان صوفیه استفاده کرد . زبانی که در اون دوره تقریبا هر شاعری ازش استفاده میکرده ... زبان صوفیه در طول زمان تبدیل میشه به زبان قلندریه ؛ زبانی پر از خوشه خیال و استعارات تعریف شده .... ریشه این زبان از زرتشت و مانی و مزدک آبشخور داره تا اسلام و فلسفه ابن عربی . پس شعر اصلا شعر حافظ جدا از عرفان نیست .
میشه گفت شما از مثال های غلط به یه نتیجه واقعا درست رسیدی... بحث خوبی میشه.
 

ÄBČDE FGHÏ

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,567
امتیاز
10,833
نام مرکز سمپاد
علامه ی حلی 1
شهر
همدان
سال فارغ التحصیلی
1395
پاسخ : آیا آثار شعرا همان اندیشه آن ها بود ؟

. اما در مورد اون دو تا مثالی که زدی اولا خیام شاعر شرابخوار نیست ؛ خیام فیلسوف دردمنده ، اگر نخواییم خیلی تندبریم حداقلش اینه که شراب خیام ، ادبیه. دلایلش هم اولین فرصت میگم.
آخه مشكل خيام فقط شراب نيست و بعضي اشعارش كفر آميزم هست . من از معلم ادبياتمون در مورد وجود دو خيام در تاريخ پرسيدم و اينكه آيا اين حرف پايه علمي داره ، معلممون گفت كه نه تنها دو خيام بلكه ممكنه چندين خيام در تاريخ وجود داشته باشه دليلشم بعضي آثار خيامه و اينكه از القاب اون "امام" هست كه نشان از وجه ديني خيام در جامعه داره و چنين شخصي بعيده كه اشعار كفر آميز رو به زبان بياره.
 
  • شروع کننده موضوع
  • #5

Veteran

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
99
امتیاز
772
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
عروس زاگرس ؛ آلامتو
پاسخ : آیا آثار شعرا همان اندیشه آن ها بود ؟

به نقل از عطا فرهنگ :
بذارید یکم سوال رو عوض کنیم:
« آیا شعر شعرا ، لزوما آیینه ی درونشان است؟ »
ببین نه ؛ من با یک سری مثال این رو نشون خواهم داد.
اما در مورد اون دو تا مثالی که زدی اولا خیام شاعر شرابخوار نیست ؛ خیام فیلسوف دردمنده ، اگر نخواییم خیلی تندبریم حداقلش اینه که شراب خیام ، ادبیه. دلایلش هم اولین فرصت میگم.
اما حافظ ؛ حافظ از زبان صوفیه استفاده کرد . زبانی که در اون دوره تقریبا هر شاعری ازش استفاده میکرده ... زبان صوفیه در طول زمان تبدیل میشه به زبان قلندریه ؛ زبانی پر از خوشه خیال و استعارات تعریف شده .... ریشه این زبان از زرتشت و مانی و مزدک آبشخور داره تا اسلام و فلسفه ابن عربی . پس شعر اصلا شعر حافظ جدا از عرفان نیست .
میشه گفت شما از مثال های غلط به یه نتیجه واقعا درست رسیدی... بحث خوبی میشه.

خیلی ممنون .امیدوارم هر چه زودتر اون فرصت به شما دست پیدا کنه .من هم خیام رو میگسار ننامیدم . صرفا" اشاره کردم که خیام واقعا"

اون خیامی نبود که ما به ظاهر اون رو از رباعیاتش می شناسیم .

لطفا در مورد زبان صوفیه و قلندریه و تفاوت هاشون بیشتر توضیح بدید.باز هم سپاس
 
  • شروع کننده موضوع
  • #6

Veteran

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
99
امتیاز
772
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
عروس زاگرس ؛ آلامتو
پاسخ : آیا آثار شعرا همان اندیشه آن ها بود ؟

به نقل از sahere :
من یه بار دیگه هم تو این سایت زدم این حرف رو.اصولا تکانش های سرخورده تبدیل به هنر میشن.
در واقع یک نویسنده با قلمش مخصوصا توی شعر و داستان مطالبی رو میگنجونه که دوست داره اونطور باشن یا آرمانش به اون شکله یا هرچی...
مثلا کسی که رمان های مختلفی رو مینویسه دلیل نمیشه که خودش همه ی شخصیت ها رو تجربه کرده یا دیده باشه که.شعر هم همینط.وره.با این قسمت زودگذر موافق نیستم ولی :D

البته من از قید بیشتر استفاده کردم . منظورم اینه که هر وقت یک شاعر تحث اثر پدیده یا اتفاقی قرار بگیره ممکنه شعری بگه که واقعا"

اون چیزی که خودش بهش معتقد باشه نباشه . و این فرق داره با شاعری که مثلا" می خواد شعر تعلیمی بگه و به پند و اندرز بپردازه.

ممنون
 
  • شروع کننده موضوع
  • #7

Veteran

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
99
امتیاز
772
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
عروس زاگرس ؛ آلامتو
پاسخ : آیا آثار شعرا همان اندیشه آن ها بود ؟

البته باید به این اشاره کنم به این علت که بیشتر مردم کشور ما مسلمان هستند ،لزومی نداره مشاهیر و ادبای و بزرگان ما هم

مسلمان و عارف و . . . باشند . حالا من اینجا خیام و حافظ رو مثال زدم که بحث اصلی ما در موردشون صدق میکنه .

ولی بعضی دیگه از بزرگای ما هستن که التزام و اعتقادی به دین نداشتن . ما نباید در مورد اون ها تفسیر وارونه ارائه کنیم و اون ها رو

عارف و غیره بنامیم .
 

maziar

مازیمون
ارسال‌ها
1,962
امتیاز
6,834
نام مرکز سمپاد
علامه حلی
شهر
تهران، استانبول، کوالالامپور، اُسلو!
دانشگاه
Universitetet i Oslo
رشته دانشگاه
ریاضی، CS، نانو الکترونیک
پاسخ : آیا آثار شعرا همان اندیشه آن ها بود ؟

ببین مساله اینجاست که حافظ قرآن بودن دلیل بر لزومن دین دار بودن نمیشه. همونطور که ما باید قوانین اسلام رو بدونیم چه بخوایم چه نخوایم ولی باید برای داشتنه دیپلم اون قوانین رو بخونیم!

سواد دار بودن هم در دوره ای شرط لازمش توانایی خوندن و درک معنی قرآن بوده که کاملن طبیعی هست. همونطور که احتمالن اگر پدرتون حدید ۶۰ سال داشته باشه و مدرسه رفته باشه حتمن یادش میاد که زمان پهلوی هنر و خوش نویسی خیلی بیشتر از امروز جدی گرفته میشده و درس ادبیاتشون بسته به مدرسه باید قدرت خوندن و درک معنی گلستان سعدی رو میداشتن. این کاملن بستگی به استاندارد تحصیلی داره و لزومی نداره که از حافظه قرآن بودن نتیچه بشه فرده دینداری بوده.

در مورد خیام من خیام رو بیشتر با رباعیاتش میشناسم. و خوب رباعیات خیام نشون میده از فردی که عقاید اسلامی داره ولی در عین حال میگه این دنیا و عمر کوتاهه و مخالف این هست که این دنیا رو از دست بدیم. این خیلی به یک خیام ریاضی دان نزدیک تره تا یک خیام متدین.
 
ارسال‌ها
2,126
امتیاز
23,682
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
قم
سال فارغ التحصیلی
97
پاسخ : آیا آثار شعرا همان اندیشه آن ها بود ؟

به نقل از Veteran :
البته باید به این اشاره کنم به این علت که بیشتر مردم کشور ما مسلمان هستند ،لزومی نداره مشاهیر و ادبای و بزرگان ما هم

مسلمان و عارف و . . . باشند . حالا من اینجا خیام و حافظ رو مثال زدم که بحث اصلی ما در موردشون صدق میکنه .

ولی بعضی دیگه از بزرگای ما هستن که التزام و اعتقادی به دین نداشتن . ما نباید در مورد اون ها تفسیر وارونه ارائه کنیم و اون ها رو

عارف و غیره بنامیم .
مثنوی خانی که می رفتم استاد بابایی می گفتن که منظور از می همون میه و معشوق همون معشوقه و اینا چیزاییه که بعضیاشو از خودشون در آوردن.
حالا من زیاد حافظ رو درک نمی کنم. واقعا چه جوری بوده. اون طوری که از آیات قرآن توی شعراش استفاده می کرده و اینا باید یه مسلمون قوی باشه ولی....
ما رو به غلط پنداری عادت دادن :rolleyes:
 

عطا فرهنگ

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
138
امتیاز
707
نام مرکز سمپاد
شهید بابایی ، شهید بهشتی ، شهید دستغیب
شهر
تهران
مدال المپیاد
فیزیک بوتیم!
پاسخ : آیا آثار شعرا همان اندیشه آن ها بود ؟

به نقل از حسين. :
آخه مشكل خيام فقط شراب نيست و بعضي اشعارش كفر آميزم هست . من از معلم ادبياتمون در مورد وجود دو خيام در تاريخ پرسيدم و اينكه آيا اين حرف پايه علمي داره ، معلممون گفت كه نه تنها دو خيام بلكه ممكنه چندين خيام در تاريخ وجود داشته باشه دليلشم بعضي آثار خيامه و اينكه از القاب اون "امام" هست كه نشان از وجه ديني خيام در جامعه داره و چنين شخصي بعيده كه اشعار كفر آميز رو به زبان بياره.
در مورد خیام من باید توضیح بدم :
خیام رو جدا از ریاضیاتش میشه در دو حیطه بررسی کرد :
1. خیامی که فیلسوف است و الکون و التکلیف - که کتاب اصلیشه - سرتاسر بوی فلسفه اسلامی رو میده.
2. خیام رباعیات

در مورد خیام دو سه تفکر هست :
1. بعضی ها خیام رو اصلا مومن به اسلام نمی دونن و اون رو با رازی و ابولعلا مقایسه میکنن و میکن خیام در اون دسته است . این افراد فلسفه خیام رو واقعا نخوندن ؛ ایشالله تو یه تایپک جدا اساسی در مورد فلسفه خیام میگیم . ( از این دسته مثل هدایت و شاملو )

2. یه دسته خیام فیلسوف رو از خیام شاعر و حتی خیام ریاضیدان جدا میدونن. این دسته نمیتونن این چند وجه خیام رو با هم مطابقت بدن ؛ یا این رو مطرح میکنن که خیام شخصیتی چندگانه داره ؛ کما اینکه یک سری افراد بزرگ در تاریخ اینجوری بودن ؛ مثل محمدتقی جعفری.

3. یه دسته دیگه هیچ تمایزی بین خیام شاعر و فیلسوف قائل نمیشن . این دسته اول میگن که باید رباعیات منسوب رو جدا کرد که اصلا کم نیستن و بعد اون رباعیات باقی مونده رو با فلسفش تطبیق داد ؛ واقعا در رباعیات باقی مونده چیزی از الحاد باقی نمیمونه و حتی این اشعار خیلی به پارادایم های ابن عربی و عرفان اسلامی نزدیکن. مثل دکتر دینانی.

و واقعا هم باید خیام رو از خیامی ها جدا دونست... تو یه تایپک جدا در مورد خیام کاملا بحث میکنیم.
به نقل از ♥hastikhanoom♥ :
مثنوی خانی که می رفتم استاد بابایی می گفتن که منظور از می همون میه و معشوق همون معشوقه و اینا چیزاییه که بعضیاشو از خودشون در آوردن.
حالا من زیاد حافظ رو درک نمی کنم. واقعا چه جوری بوده. اون طوری که از آیات قرآن توی شعراش استفاده می کرده و اینا باید یه مسلمون قوی باشه ولی....
ما رو به غلط پنداری عادت دادن :rolleyes:

من نمیدونم استاد بابایی کیه ... ولی فکر نمی کنم از شفیعی کدکنی و خرمشاهی و دینانی عالم تر باشن ... مولوی یه فقیهه ؛ حالا چه جور مثنوی رو که تحت تاثیر چلبی که یک آدم فوق العاده وارسته بوده نوشته شده رو میشه با شراب انگوری تفسیر کرد الله علم .
 

ÄBČDE FGHÏ

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,567
امتیاز
10,833
نام مرکز سمپاد
علامه ی حلی 1
شهر
همدان
سال فارغ التحصیلی
1395
پاسخ : آیا آثار شعرا همان اندیشه آن ها بود ؟

به نقل از مازیمون :
ببین مساله اینجاست که حافظ قرآن بودن دلیل بر لزومن دین دار بودن نمیشه. همونطور که ما باید قوانین اسلام رو بدونیم چه بخوایم چه نخوایم ولی باید برای داشتنه دیپلم اون قوانین رو بخونیم!

سواد دار بودن هم در دوره ای شرط لازمش توانایی خوندن و درک معنی قرآن بوده که کاملن طبیعی هست. همونطور که احتمالن اگر پدرتون حدید ۶۰ سال داشته باشه و مدرسه رفته باشه حتمن یادش میاد که زمان پهلوی هنر و خوش نویسی خیلی بیشتر از امروز جدی گرفته میشده و درس ادبیاتشون بسته به مدرسه باید قدرت خوندن و درک معنی گلستان سعدی رو میداشتن. این کاملن بستگی به استاندارد تحصیلی داره و لزومی نداره که از حافظه قرآن بودن نتیچه بشه فرده دینداری بوده.
آخه به كسي كه مثلا طبق عرف جامعه خطاطي ياد ميگيره لقب خطاط رو نمي دن .. بايد ويژگي مورد نظر از بقيه اندكي جدا باشه تا طرف با اون ويژگي شناخته بشه.
 

عطا فرهنگ

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
138
امتیاز
707
نام مرکز سمپاد
شهید بابایی ، شهید بهشتی ، شهید دستغیب
شهر
تهران
مدال المپیاد
فیزیک بوتیم!
پاسخ : آیا آثار شعرا همان اندیشه آن ها بود ؟

به نقل از مازیمون :
ببین مساله اینجاست که حافظ قرآن بودن دلیل بر لزومن دین دار بودن نمیشه. همونطور که ما باید قوانین اسلام رو بدونیم چه بخوایم چه نخوایم ولی باید برای داشتنه دیپلم اون قوانین رو بخونیم!

سواد دار بودن هم در دوره ای شرط لازمش توانایی خوندن و درک معنی قرآن بوده که کاملن طبیعی هست. همونطور که احتمالن اگر پدرتون حدید ۶۰ سال داشته باشه و مدرسه رفته باشه حتمن یادش میاد که زمان پهلوی هنر و خوش نویسی خیلی بیشتر از امروز جدی گرفته میشده و درس ادبیاتشون بسته به مدرسه باید قدرت خوندن و درک معنی گلستان سعدی رو میداشتن. این کاملن بستگی به استاندارد تحصیلی داره و لزومی نداره که از حافظه قرآن بودن نتیچه بشه فرده دینداری بوده.

در مورد خیام من خیام رو بیشتر با رباعیاتش میشناسم. و خوب رباعیات خیام نشون میده از فردی که عقاید اسلامی داره ولی در عین حال میگه این دنیا و عمر کوتاهه و مخالف این هست که این دنیا رو از دست بدیم. این خیلی به یک خیام ریاضی دان نزدیک تره تا یک خیام متدین.

و اما حافظ ، دوستمون اشاره کرد که نمیشه بر اساس حافظ قرآن بودنش نمیشه دین دار دونستش . کسی هم حافظ رو به اون علت عارف و دین دار نمیدونه . ( توجه بشه عرفان اسلامی ریشه در مفاهیم اسلامی از جمله توحید داره ).
شعر حافظ از پارادایم های عرفان اسلامی سرشاره ؛ از جمله وحدت و کثرت یا رفع حجاب خود برای درک توحید .
میان عاشق و معشوق هیچ حائل نیست
تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز

یا
نبندی زان میان طرفی کمروار
اگر خود را ببینی در میانه

اگر ابن عربی رو بشناسید ، بوی محی الدین از دور هم از غزلیات حافظ میاد.
جامی به عنوان یکی از ادیبان بزرگ ما ؛ در نفحات الانس به صراحت بیشترین شعر بر مشرب صوفیه رو از حافظ میدونه . ( یکی از ریشه های اصلی صوفیه ، توحید در اسلامه )

اثبات عارف بودن حافظ ، از خیام خیلی ساده تره.
در مورد صوفیه و قلندریه هم توی یه تایپک جدا در موردش صحبت میکنیم ؛ خواستید همین جا هم میگم .
بعد از این قضایا میریم سراغ سوال خودمون :
« آیا شعر شعرا ، لزوما آیینه ی درونشان است؟ »
که به زودی زود از انوری و سنایی به عنوان دو نمونه صحبت میکنیم.
 

amir h

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
988
امتیاز
1,820
نام مرکز سمپاد
سلطانی
شهر
کرج
سال فارغ التحصیلی
90
پاسخ : آیا آثار شعرا همان اندیشه آن ها بود ؟

به نقل از ♥hastikhanoom♥ :
مثنوی خانی که می رفتم استاد بابایی می گفتن که منظور از می همون میه و معشوق همون معشوقه و اینا چیزاییه که بعضیاشو از خودشون در آوردن.
حالا من زیاد حافظ رو درک نمی کنم. واقعا چه جوری بوده. اون طوری که از آیات قرآن توی شعراش استفاده می کرده و اینا باید یه مسلمون قوی باشه ولی....
ما رو به غلط پنداری عادت دادن :rolleyes:


در مورد مولوی حتی نیاز به همایی و خرمشاهی و دینانی و ... هم نیست
اولاً که خود مثنوی به شدّت گویاس! من واقعاً نمیدنم از کجای مثنوی میشه چیزی جز خود مثنوی برداشت کرد!
در مرحله آخر اگر مثنوی رو خوندید و بازم به مشکل خوردید دیگه فیه ما فیه گویای همه چیزه
 

عطا فرهنگ

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
138
امتیاز
707
نام مرکز سمپاد
شهید بابایی ، شهید بهشتی ، شهید دستغیب
شهر
تهران
مدال المپیاد
فیزیک بوتیم!
پاسخ : آیا آثار شعرا همان اندیشه آن ها بود ؟

آقا اینجا چرا اینقدر خلوته؟!
فکر کنم دلیلش اینه که خیلی راحت میشه به این نتیجه رسید که جواب پرش تایپک + می باشد.
بذارید موضوع رو اینجوری تغییر بدیم :
1. تناقضات در شعر یک شاعر ( فراوون هستا ، بگردید پیدا کنید! )
2. علت وجود تناقض...( با فاکتور گرفتن از کمیت زمان ؛ چون دیوان شعرای قدیمی تاریخ سرایش شعر رو نداره )
خوب حالا چه جوری از زمان فاکتور بگیریم ؟
اگر تعداد این تناقضات خیلی زیاد باشه ( مثل انوری ابیوردی ) میشه گفت که این ها مربوط به این نیست که زمان باعث تغییر بشه.
تناقض لزوما جبر واختیار نیست ؛ مثلا مال دوستی یا قناعت و....
یه خلاصه ای از دلایل ممکنه :
1. شخصیت پارادوکسیکال

2. درونی نبودن اشعار

سعی کنید
1. تناقضات رو پیدا کنید؛
2. با استدلال دلیلش رو بگید.
3.بقیه در تایید یا ردش بحث کنن.
 

ranjame

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
205
امتیاز
793
نام مرکز سمپاد
حلی
شهر
طهران
دانشگاه
صنعتی آریامهر
رشته دانشگاه
م.شیمی
پاسخ : آیا آثار شعرا همان اندیشه آن ها بود ؟

کلن یه نگاه کلی کردم به بحث
می دونید ... این که بشه با خوندن شعر به شخصیت شاعر و تفکراتش پی برد لزومن درست نیست. اولن بستگی به شعرش داره. مثلن پروین اعتصامی شعراش بیشتر تو مایه ی مناظره است و این مناظره ها هم حرف های متناقض با هم زیاد دارن مثل داستان سلیمان و مورچه که:
سلیمان : ره است اینجا و مردم ره گذارند
مبادا بر سرت پایی گذارند
مورچه : مرو راهی که پایت را ببندند
مکن کاری که هشیاران بخندند
حالا این دلیل نمیشه که بگیم شخصیت پروین اعتصامی پارادوکسیال بوده و اینا :D
علاوه بر نوع شعری که سروده میشه ... در واقع صرف نظر از نوع شعری که گفته میشه خود شعر میتونه یه شخصیت مستقل باشه واسه خودش. یعنی مث بنایی که بنایی رو میسازه و بعد میره پی کارش، شاعری هم که یه شعر رو میگه ؛ اون شعره یه موجود مستقلی واسه خودش؛ هر کسی بسته به دیدگاهی که داره می تونه یه نظری رو بده به این صورت که یکی خیام رو شاعر ریاضی دان میدونه (بنا به شعر "حیران شده در پنج و چهار و شش و هفت" یا بنا به هر اثر دیگه ای) یا این که اون رو یک شاعر متدین می دونه (بنا به همخونی هایی که بعضی حرف هاش داره با متدینین تاریخ)
درباره حافظ یا هر شاعر دیگه ای هم همین طوره به نظرم.
البته منکر این قضیه هم نیستم که از روی حرف نمیشه به فضای فکری یه نفر پی برد. چرا اتفاقن خیلی وقتا صحبتای آدما؛ کلمه ها و ترکیبایی که به کار می برن می تونه تقریب خوبی باشه که بفهمیم یه نفر فازش چیه :D
 

h@di

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
244
امتیاز
801
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی شهرکرد
شهر
شهرکرد
مدال المپیاد
طلای ادبی (دورهٔ ۲۷)؛ مرحلهٔ ۱ کامپیوتر (دوره‌های ۲۳ و ۲۴)
دانشگاه
دانشگاه تهران
رشته دانشگاه
مهندسی نرم‌افزار
پاسخ : آیا آثار شعرا همان اندیشه آن‌ها بود؟

چند تا مسأله هست این‌جا: (کلاً حرف هام خیلی پراکنده است+ چقدر زیاد شد :-" )
از زبان شاعر (عبارت‌ها، کلمه‌ها، اصطلاحات و این‌ها) نمی‌شه نتیجه گرفت طرف عقیده‌ش چی بوده؛ نهایتاً می‌شه گفت طرف از چه علومی اطلاع داشته. مثلاً خاقانی مقدار زیادی اصطلاحات و ترکیبات و تلمیحات فرهنگ مسیحی تو شعرش آورده، چون مادرش مسیحی مسلمان‌شده بوده؛ خودش مسیحی نبوده. علوم رایج یه زمان، فرهنگ غالب جامعه، محیط جغرافیایی، مسائل شخصی‌تری مثل همین قضیهٔ خاقانی و البته عقائد شاعر می‌تونه روی زبان شاعر تأثیر بذاره.
بعضی وقت‌ها عوامل خارجی باعث می‌شه شاعر خلاف عقائد شخصی‌اش حرف بزنه. خصوصاً شاعرهای مداح و قصیده‌سرا لزوماً به چیزهایی که می‌گفتند اعتقاد نداشتند؛ پولشون را می‌گرفتند، شعرشون را می‌گفتند. اگه همون ممدوح قبلی پولشون را نمی‌داد هم فحشش می‌دادند! (هجو) یا چون جامعه پند و نصیحت و اخلاق و این‌ها ارزش قائله، طرف می‌آد اشعار تعلیمی می‌گه درحالی‌که خودش بهشون عمل نمی‌کنه. یه مثال دیگه شعر حافظه. بعضی‌ها -الآن اسم یادم نیست- معتقدند شعر حافظ اصلاً شعر سیاسیه. چون اگه رک و راست حرفش را بزنه پدرش را در می‌آوردند مجبور به ایهام و معانی مجازی و پیچیده حرف‌زدن رو بیاره. شعر عرفانی هم همین‌طوره. چون عارف نباید «اسرار هویدا کند» یا چون نمی‌شه با کلمات معمولی و حقیقت مفاهیم عرفانی را بیان کرد، رفتند سراغ تشبیه به عشق زمینی. موقع تفسیر اشعار باید به این موارد هم توجه کرد. (مثلاً بحثی که چند تا پست قبل دربارهٔ مولوی شد.)
بعضی شعرا کلاً انتظام فکری-عقیدتی ندارند. مثلاً انوری ابیوردی وقتی عیشش مدام است و کارش به کام یه حرف‌هایی را تو شعرش می‌زنه، وقتی پول بهش نمی‌دند یه حرف‌های دیگه‌ای و کلاً به شعر و شاعری هم فحش می‌دهد! اما مثلاً حافظ خودش می‌گه: حافظم در مجلسی دردی‌کشم در محفلی/ بنگر این شوخی که چون با خلق صنعت می‌کنم. «با خلق صنعت می‌کنه» یعنی جلوی مردم (یا از نظر مردم) این‌طوریه، نه این که -مثل نظر شاملو- خودش یه روز عابد زاهد باشه، فرداش کافر فاسق بشه! (تفسیر من از بیت) سنایی هم مثل حافظ و خیام بحث پیچیده‌ای داره. بعضی‌ها معتقدند اول شاعر درباری بوده و بعد می‌افته تو خط عرفان و زهد، بعضی‌ها می‌گند تا آخر عمرش هوای هر دو طرف را داشته. (ر.ک. در تازیانه‌های سلوک شفیعی کدکنی) به هر حال دربارهٔ همهٔ شعرا نمی‌شه یه‌طور قضاوت کرد.
بعضی وقت‌ها صحت انتساب اشعار و آثار محل سؤاله؛ خصوصاً دربارهٔ افرادی مثل خیام -که پست‌های قبلی مفصلاً توضیح دادند- و عرفایی مثل ابوسعید ابوالخیر و حلاج.
تذکره‌ها چندان قابل اعتماد نیستند -که مثلاً خیلی راحت بگیم خیام را امام عمر خیام می‌دانستند ولی با شعرهاش جور در نمی‌آید- و باید بررسی شوند. اولاً بعضی‌هایشان اعتبار تاریخی ندارند؛ مثل مقدمهٔ‌محمد گل‌اندام در اول دیوان حافظ که گویا در نسخ قدیمی‌تر نیست. ثانیاً گاهی چند تا تذکره با هم اختلافات اساسی دارند؛ مثلاً بعضی از قدما خیام را ملحد می‌دونستند، بعضی‌ها امام. (رفرنس یادم نیست الآن؛ ولی گویا مورد امام عمر خیام قدیمی‌تره.) ثالثاً بعضی حرف‌هایشان با عقل و منطق جور در نمی‌آد؛ مثلاً دربارهٔ فخرالدین عراقی حرف‌هایی زده اند که از یک آدم نسبتاً مذهبی معمولی هم بعیده؛ چه برسه به عارف وارسته. مثال دیگه‌اش حجم عظیمی از تذکرة الاولیاء عطاره. در کل باید اعتبار تذکره بررسی بشه، حرف‌هاش با منابع همزمان یا قدیمی‌تر مقایسه بشه، بعد شاید بشه یه نتیجه‌ای گرفت.
یه مسألهٔ دیگه سنت شعری هستش. یه چیزایی سنت شعری می‌شه و بعد مورد تقلید قرار می‌گیره و لزوماً نشون‌دهندهٔ عقیده یا عمل شاعر نیست. مثلاً مقدار زیادی از شعرهای معاصر شعرهای عاشقانه است ولی بعضی وقت‌ها طرف به عمرش عاشق نشده، فقط یه حرفی زده چون قبلی‌ها همون حرف را زیاد زدند. تو دورهٔ بازگشت هم همین وضع بود؛ یعنی معشوقی که توصیف می‌شد معشوق سعدی و حافظ و خواجو بود نه معشوق شاعر دورهٔ بازگشت. دربارهٔ عقیده هم ممکنه صدق بکنه. تعیین مرز این که شاعر داره از عقیده و تجربهٔ خودش می‌گه یا صرفاً سنت ادبیه گاهی خیلی سخت می‌شه.
یه مسألهٔ دیگه هم چیزیه که من اسمش را می‌ذارم عقدهٔ روانی یا تقابل عقیده و احساس! مثلاً ناصر خسرو دلش می‌خواد طبیعت را وصف کنه ولی عقیده‌ش می‌گه شاعری و وصف طبیعت و این حرف‌ها کار بیهوده‌ایه. نتیجه این می‌شه اول وصف را می‌کوبه ولی خودش شروع می‌کنه به توصیف. (یادم نیست این بود یا یه قصیدهٔ دیگه: چنین تا کی کنی حجت تو این وصف نجوم و شب؟ / سخن را اندر این معنی فگندی در درازائی) مورد احساسی عقیدهٔ شاعر نیست.

در مجموع نظر من اینه که بحث خیلی پیچیده‌ای و حکم کلی نمی‌شه داد؛ ولی توی شعری که «از دل برآید» نشونه‌هایی از شخصیت ناخودآگاه شاعر -نه تصوری که هم‌عصرهاش و حتی خودش دربارهٔ شاعر دارند- دیده می‌شه.
 
بالا