پاسخ : ایران یا خارج از ایران
به نقل از :::ســـــ ــــمآنــــ ـــه::: :
سلام.
این اواخر از زبون فامیل و دوستام زیاد شنیدم که دوس ندارن به هیچ وجه تو ایران بمونن. 90% افرادی که محصل هستن میگن همین که 18 سالمون شد میریم یه جایی غیر ایران کنکور میدیم و از این حرفا.
با این که همه ی اینا حرفن اما همین حرفا هم اثر منفی دارن. حالا سوال اینجاس چرا مردم، ایران رو جایگاه مناسب برای تحصیل نمی دونن؟
مردم ایران هوش بالایی دارن ؛ حالا با رفتن این ها از ایران آسیب زیادی به کشور و حتی مردم می خوره. مگه نه؟
حالا چرا همه فکر خارج رفتنن؟ ایدتون واسه جلوگیری ازین کارا چیه؟
اصن شما چی؟ شما هم تو همین فکرا هستین؟
شما برای زندگی به یه سری شرایط ابتدایی نیاز داری :
۱. استقلال فکری و ازادی انتخاب
۲. استقلال مادی
۳. شرایط ابتدایی زندگی ( کار، مکانی برای زندگی و بر طرف کردن نیاز های بدن )
۴. امکانات رفاهی ( امکانات بهداشتی و تفریحی، اصلی ترین هاش میشه به بیمه و حق درمان اشاره کرد و از تفریح بگذریم که تقریبن تو ایران معنی نداره)
۵. شرایط قابل قبول تحصیلی
لازمه بگم تقریبن ما هیچ کدومشو تو ایران نداریم ؟ یا خودتون می تونید یه مقایسه ساده بکنید ؟ که مثلن چرا یه ادم ۲۵ ساله باید هنوز از نظر مالی وابسته به خانوادش باشه ؟
در مورد میانگین ضریب هوشی ایران ضریب هوشی میانگین زیر ۹۰ داره و سال به سال این میانگین کمتر میشه ( یکی از دلایلش اینه که افرادی که هوش بالاتری از میانگین دارن به خاطر تحصیلات و موقعیت شغلی حاضر به داشتن بیش از یک فرزند نیستن در صورتی که افراد با هوش زیر میانگین معمولن بیشتر از سه فرزند دارن. مهاجرت تحصیلی از ایران هم یکی دیگه از این دلایل کاهش میانگین هوشی هست. )
پس دیگه نگید ایران تعداد افراد باهوش زیادی داره چون نداره! ( اینکه اطرافیان شما رو کیا تشکیل میدن هیچ ربطی به امار کشوری نداره و اینکه مثلن یه ایرانی در مثلن ناسا کار می کنه مثل اینه که بگید یه دانش آموز دبیرستان ایرانی در مسابقات روبوکاپ جهانی اول شد در حالی که رقباش دانشگاهی بودن! ( چون دانش اموزای سمپاد هیچ ربطی به ایران و سیستم اموزشی ایران ندارن! ) )
به مردم ایران اسیبی نمی خوره. ببینید کسانی که در راس قدرت هستن افراد ثابتی هستن و همون افراد هستن که تاثیر گذارن یا می تونن امکان تاثیر گذاری به بقیه افراد بدن. پس موندن و رفتن دانش اموزای ایرانی نه نفع داره نه ضرر برای ایران.
ایده ی اینکه بشه تغییر اساسی به وجود اورد صرفن یک رویا هست و فعلن قابل دسترسی نیست پس نمیشه به امید اون روز نشست.
و خوب یه نکته دیگه هم هست اینه که نه همه ی اون نیاز های اولیه ولی به خیلی هاش میشه رسید ( نمی گم از اول به شما همه ی اونا داده میشه! ولی شما می تونید امیدوار باشید که با تلاش می تونید نیاز های اساسیتون رو برطرف کنید )
من تقریبن از دوران دبیرستان از ایران خارج شدم. درسته من شاید ادم خیلی موفقی نباشم از نظر خیلی ها ( مثلن در بهترین کشور دنیا نیستم! یا در بهترین دانشگاه دنیا درس نمی خونم!!! ) ولی خوب تجربه خوبیه. چون شما از یک محیط فوق العاده ی علامه حلی تهران خارج میشید. زندگی مردم عادی و اداری مردم تو ایران رو میبینید و می فهمید که اگر بمونید در اینده با کلی ورق بازی طرف هستید! بعد خوب مسافرت کردن و عادت کردن به کشور های دیگه خودش تجربه ای هست که خیلی ارزش داره و ادم رو کمی بالغ تر می کنه.
من ادم موفقی شاید نباشم. ولی تو یکی از ۵۰ دانشگاه اول دنیا درس می خونم تو رشته ی کامپیوتر ساینس از ۱۸ سالگی مشغول به کار شدم به عنوان یک برنامه نویس. درامدش کافی نبود پروژه های جدا برداشتم. و خوب الان تو ۲۱-۲۲ سالگی تقریبن ادم کمی با تجربه تری محسوب میشم. کلی وقت پیدا کردم برای کتاب خوندن و گشت و گذار. و چند بار رشته ی دانشگاهمو عوض کردم تا بالاخره حس کردم کامپیوتر ساینس اونیه که می خوام. و بعد دیدم درس خوندن تقریبن ربطی به کار کردن نداره و حداقل فعلن تو خودم میلی نمی بینم که بعد لیسانس به فکر ارشد خوندن داشته باشم!
و خوب هم دوره ای هامو و بهترین دوستام دارن تو شریف درس می خونن. و تمام وقتشون یا تو دانشگاه می گذره. نه به قدر من مسافرت کردن. و کله خوشحالیشون اینه که لیسانس بگیرن بعد برن استنفورد قبولی بگیرن به من عکسشو بدن پز بدن
