من یادمه چهارم پنجم دبستان که بودم ، مادر یکی از دوست های داداشم ، توی شبکه تهران کار می کرد و گفت که بیا یه روز ببرمش توی "رنگین کمان".
خلاصهش کنم که آقا ، ما ـرم ورداشتن بردن و به لقب "باغدار" از طرف عروسکشون منسوب شدیم
+گریه ی بعضی بچه ها موقعی که فهمیدن عروسکه واقعاً جون نداره عالی بود
همین امسال یکی دو هفته قبل از شروع مدرسه ها من و قاسم فری! و یکی دیگه از بچه ها توی پارک ملت بودیم دیدیم دارن از طرف برنامه "صبح بخیر ایران " با ملت مصاحبه مبکنن ، ما هم 3تایی رفتیم مصاحبه کردیم ساعت 6 صبح هم از تلویزیون پخش شد (ولی خب از اونجا که مستقیما از مدرسه رفته بودیم لباس مدرسه داشتیم فک کنم همه فک کردن ما تجدیدی بودیم )
یه بار راهنمایی بودم بهم یه شعر دادن حفظ کنم،بعد جلوی دوربین بخونمش!
جاتون خالی یارو سه بار فیلم برداری کرد تا درست شد!
آخرش هم خودم یادم رفت تی وی رو روشن کنم ببینمش!!!
من فقط عکسمو تو روزنامه انداختن یک بارم تو مسافرت بودیم یارو اومده بود در مورد استان ایلام و پذیرایی از مسافرین فیلم بگیره و من از بس که نیشم بازبود از من نگرفت
یه بار تو مسابقات ایران اپن روباتیک بام مصاحبه کردن!
یه بارم تو برنامه ی رنگین کمان بودم البته کوچولو بودم!چسبیده بودم به پنگول یعنی خیلی باحال بود!
رفته بودم اثبات کنم پنگول زنده نیس!
به صورت پراکندا که چندین بار حضور داشتم در حاشیه مصاحبه ها و گزارشات مثلا در گوشه ای از صحنه منو میتونستید مشاهده کنید که بصورت کاملا اتفاقی اینجوری در حال راه رفتنم
آما حضور حرفه ای من از جایی شرو شد که خواستم برم با اعتماد ب نفس کامل مسابقه از کی بپرسم شرکت کنم ولی از اونجایی ک من دیر رسیدم یکی دیگه رو جام شرکت دادن نامردا تازه خو مم از سنم میخواستم بزرگتر جا بزنم هیچی دیگه ما رو نشوندن تو تماشاچیا دوربینم تو حلقم بود که داشتم به شرکت کننده ها تقلب می رسوندم
من راهنماییمو سمپاد نبودم، نمونه دولتی بودم که صدا و سیما نزدیک مدرسمون بود و سالی حداقل 4بار میومدن مصاحبه و این حرفا دبیر ادبیاتمون میگفت اینا جای دیگه زورشون میاد برم مدرسه شما نزدیکه همش میان اینجا! خلاصه که دیگه همه عوامل صدا و سیمارو میشناختیم و یه بارم اون اواخر با 3تا فیلم برداراشون والیبال بازی کردیم هممونم حداقل یه بار نشون داده بودن! موقع امتحانای سوم راهنمایی طرف اومد با من مصاحبه کرد درباره امتحان و درس و اینا، عصرشم نشونم دادن!