پاسخ : سوتیها
رفته بوديم يزد با مدرسه بعد يه روستا رفته بوديم اسمش تورات پشت بود
منتظر ِ ناهار بوديم ٣ ساعت ُ اينا
يهو يه يارو خر ِش ُ آورد همه رفتن سوار شن هى هر كى نشست روش ٤ ٥تا جفتك انداخت پرتش كرد پايين
٣ ٤ تايى كشته داديم
معاونمون قاطى كرده بود داد زد :
همه سوار ِ اتوبوسا شن هيشكى سوار ِ...