پاسخ : سوتیها
امروز داشتیم از کتابخونه با دوستامبر میگشتیم بند کیف من باز شده بود کیفمو گذاشتم رو یه ماشینای کنار خیابون تا بندشو ببندم
همون موقع صدای دزدگیر بلند شد و منو دوستام بدووووو یعنی مثه چی فرار کردیما بعد یه بنده خدایی اومد گفت ببخشید خانم دزدگیر ماشین من بود ک پشته اون ماشینه...