پاسخ : سوتیها
یه دفعه میخواستم برم بیرون ، بعد لباسام رو تنم کردم، یادم رفت کجا قرار بود برم، بعد هر چقدر هم فکر کردم یادم نیومد.
یه بار هم وسط بحث جدی به برگ چغندر گفتم چرگ بغندر !
یه بار هم تابستون داشتم از جلوی مدرسه رد میشدم، گفتم حالا ما که داریم رد میشیم بذار بریم تو ثبت نام بکنیم، بعد...