پاسخ : سوتیها
یادمه دبستان بودم ....
تازه از حمام آمده بودم .. موهام خیس بود ... دختر همسایه مون زنگ زد ..گوشی رو برداشتم .. گفت مهتاب قرص فلان دارین .. گفتم آره .. گفت برام بیارش ...
منم یهو به طور ناخودآگاه ..پشت تلفن گفتم چه پرووووو.... .
وای از خجالت مردم .... X_X
---
تندی رفتم با همون...