پاسخ : سوتیها
با بچه ها زبون روزه رفتیم باشگاه دو ساعت دوییدیم.بعد باشگاه دگ نفسم بالا نمیومد...از زور خستگی لم داده بودم رو ساکم یه دفه دوستم(با کلی قیف و قپّی) یه جزوه ی دربو داغون از تو ساکش درآورد گفت: علی یه جزوه گرفتم خداااا من: :o =D>دوستم:B-)
منم برای این که نخوره تو ذوقش بهش گفتم فقط...