پاسخ : سوتیها
ی بار گوشیه بابام مونده بود خونه ..... یهو گوشیش زنگ خورد من برداشتم
من : بله
آقاهه : سلام ، آقای دکتر نیستن ؟
من : مثل اینکه گوشیشونو جا گذاشتن . شما ؟
آقاهه : دوستشونم
من : اگه کاری دارین من بهشون می گم
آقاهه : شما ؟
من : من آقازادشونم
بعد آقاهه خندید و گف نه با خودشون حرف...