پاسخ : سوتیها
امروز تو خونه تنها بودم ناهار هم نداشتیم منم زنگ زدم رستوران برام ناهار بیارن . همیشه اون کسی که تلفنا رو جواب میداد خانم بود منم طبق عادت میخواستم بگم سلام خانم.
ی دفه تلفن و یه آقا جواب داد و منم گفتم سلام خانم.اون آقا e اونور داشت به زور خندش و کنترل میکرد منم داشتم از خجالت...
پاسخ : عصبانیت!
قبلاآ میتونستم کاملا عصبانیتم و کنترل کنم و وقتی عصبی می شدم اتفاق خاصی نمی افتاد.(قبلا=تقریبا تا3ماه پیش)
ولی این چند وقت اخیر نمیدونم چرا ولی خیلی زود عصبی میشم و وقتی هم عصبی میشم تقریبا به همه گیر میدم و میپرم بهشون اگه موقع عصبانیتم خونه باشم با داداشم دعوا میکنم و تو خونه...
پاسخ : تا حالا ضایع شدین؟
با خواهرگلم رفته بودم خرید داشتم با کلی اشتیاق باهاش میحرفیدم کمی تا مقداری هم با صدای بلند یه دفه برگشتم دیدم یه خانم مسنّ محترم داره به حرفام گوش میده و یه دفه شروع کرد به راهنمایی کردن و نصیحت کردن من خواهرمم اون ور تر داره ویترین یه بوتیک و نگا میکنه :-w :(
پاسخ : سوتیها
تو مدرسه داشتیم املا کار میکردیم من داشتم املا میگفتم.
فک کن داری از تو یه شعر که همش درمورد میهن دوستیِ و کلمه ی قبلی یی که گفتی حبّ الوطنِ املا میگی یه دفه اون وسط میگی به جایِ زِ ایمان میگی زااااااایمااااان
پاسخ : تا حالا ضایع شدین؟
این ضایع شدن من نیست ضایع شدن یکی از بچه هاس:
سر زنگ زیست معلممون داشت درمورد رابطه ی حس و بویایی و چشایی حرف میزد.حالا بعد از توضیحاتش گفت به خاطر همینه که وقتی سرما میخوریم و بینیمون کیپ میشه مزه ی غذا ها رو نمیفهمیم.
دوستم گفت خانم ولی من وقتی سرما میخورم مزه ی غذا...
پاسخ : انتخاب کلمه در دوران کودکی
حدودا 2.5 یا 3 سالم بود به دستشویی میگفتم جیش
رفته بودیم خونه ی داییم میخواستم برم دستشویی گفتم مامان جیشِ دایی کجاس؟
وقتی هم از دستشویی اومده بودم بیرون گفتم مامان جیشِ دایی ناز=دستشویی دایی اینا قشنگه
پاسخ : تا حالا ضایع شدین؟
صبح که رفتیم مدرسه چند تا از کلاسای سوم و گشتن تا ببینن با خودشون گوشی دارن یا نه.
همه ی دوم ها هم میترسیدن که یه وقت ما رو هم بگردن یکی از مثبت ترین بچه های مدرسه که تو لیست المپیاد علوم هم بود تو کیفش یه چیزی بود که اگه مدرسه ازش میگرفت ایراد میگرفتن.بدجورم حول شده...
پاسخ : تا حالا ضایع شدین؟
تو زمستون بعد کلاس زبانم داشتم میرفتم سمت ایستگاه تاکسی ها یه گله پسر هم تو پیاده رو وایستاده بودن من و دوستامم داشتیم راه میرفتیم.همش با خودم میگفتم خدایا من دارم از این تیکه رد میشم لیز نخورم آخه یخ زده بود.همین طور داشتم با خودم میگفتم که لیز خوردم و افتادم زمین...
پاسخ : سانحه!
من تقریبا 2یا 3 سالم بود موز خیلی دوس داشتم.یه بار مامانم برام پوست موز و میکنه ولی برام خوردش نمیکنه.منم کلّ موز و میکنم تو دهنم و نزدیک بوده خفه بشم.
یک بار هم چند سال پیش داشتیم از مسافرت بر میگشتیم هوا هم ابری بود و داشت بارون شدید میومد هواپیما نزدیک بود سقوط کنه.
همین امسال...
پاسخ : وقتی فهمیدی تیز هوشان قبول شدی
وقتی فهمیدم قبول شدم از ته دلم آرزو میکردم بگن اشتباه شده.آخه وقتی نتایج اومد تو سایت زده بود قبول شدم ولی وقتی رفتم ثبت نام کنم گفتن شما اسمتون تو لیست قبول شده ها نیس.مامانمینای منم با کلی دردسر ثابت کردن قبول شدم.کلا آزمون تیزهوشان من از همون اول با...