جمله سازی

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع miena.m
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
روزی روزگاری در روستای پنجره آباد سفلی ، بزغاله ای چسبناک به نام نیوتون متولد شد تا عمه اش از لطف دانش آموزان بی نصیب نماند :|
 
نیوتون وقتی بچه بود خیلی شیطون بود و همیشه جاش در کوچه بود و با بقیه کارت بازی میکرد.حتی از پنجره هم فرار میکرد.یه روز مامانش رفت از احمد آقا چسب خرید زد به در و پنجره تا دیگه نیوتون بشینه خونه برای امتحان فیزیکش بخونه
 
نیوتون وقتی بچه بود خیلی شیطون بود و همیشه جاش در کوچه بود و با بقیه کارت بازی میکرد.حتی از پنجره هم فرار میکرد.یه روز مامانش رفت از احمد آقا چسب خرید زد به در و پنجره تا دیگه نیوتون بشینه خونه برای امتحان فیزیکش بخونه
این الان جمله بود یا شجره نامه نیوتون؟ :|
 
نیوتون با سیب ب پنجره چسبیدو چسب خورد


(همیشه ک نباید با چسب بچسبن ی بارم با سیب بچسبه)
 
پنجره از چسبِ نیوتون افتاد و شکست.

*: پنجره عاشق نیوتون بوده و نیوتون وقتی کسیو دوس نداشته از چسبش میفتاده طرف.;;)
 
نیوتن پنجره را با چسب چسباند.
 
وقتی پنجره به دلیل جاذبه رو سر نیوتن افتاد و شکست، با آب سیبی که داشت می‌خورد مخلوط شد و نیوتن از این ترکیب با جاذبه‌ی زمین، فرمول جدیدی برای چسب کشف کرد که دنیای علم رو متحول ساخت.
:-"
 
آخرین ویرایش:
به دلیل های بسیار ما دوتا برنده داشتیم :
aventador و standly1
سری سوم کلمات:
جعبه سیاه - جعبه جادو- تابلو
 
قوانین جدید:
بیش از سه جمله نباید باشد.
لطفا شعر ننویسید حالا اگر هم خیلی قشنگ باشد.
 
معلم رو تابلو تصویر یه جعبه سیاه رو تو یک جعبه جادو کشید :D
 
جعبه سیاه هواپیما خیلی تابلو شبیه جعبه جادو جلوه می کرد.
 
جعبه سیاه، تابلوی جعبه جادو است.

خب دیگه چه خبر؟ :-"
 
اخبار سراسری ایران در صفحه نمایش جعبه جادویی باید جعبه سیاه دنیای ما باشد اما تابلوی خوش رنگی بیش نیست
 
Back
بالا