نویسنده: سعید

سمپادوفوبیا یا ترس ناخودآگاه از بیان گذشته سمپادی

دوستان سمپادی زیادی داشته ام. همین الان که در خارج از ایران ساکن هستم، در میان دوستانم به صورت اتفاقی دوستان سمپادی زیادی پیدا می شوند و حتی به شوخی بعضی وقت ها میگویند که بیاید انجمن سمپادی های کانادا رو تاسیس کنیم.

سمپادی ها ناخوشی های مشترک بسیاری دارند. مثلا خواندن ذهن طرف مقابل از روی کلمات و حدس زدن حرف طرف مقابل تا پایان جمله در حالی که حرف نیمه کاره گفته شده، اما آزاردهنده ترین ناخوشی که آن ها را از هم دور می کند، انکار گذشته یا تنفر از دوران نوجوانی شان است. دورانی که در آن حتی همین افکار ضد خودشان هم در آن ها ساخته شده است.  افراد زیادی رو می بینم که به سمپاد و خودشون فحش میدن. به دوستان و دبیرستان شون. این خودآزاری تعجب برانگیزه و فقط نشون میده که دوستان مون کمی تند رفتار می کنند و کمی باید بین منطق و احساسات شون تمایز قائل بشن.

این متن را با این هدف نوشتم که سال اولی های دانشگاه که امسال از دبیرستان سمپاد به ترم یک دانشگاه می روند و می بینند که سمپادی بودند چیز خاصی نبوده و فارغ التحصیلان بقیه گاهی مسخره شان می کنند و کلی توی ذوق شان میخورد، بدانند که این برای همه ما پیش آمده.

وقتی وارد دانشگاه می شوید، اگر دانشگاه نسبتا خوبی باشد، دوستانی از مدارس غیر انتفاعی خواهید داشت که اتفاقا معلم های کنکور و المپیاد شما برای یک لقمه نان آنجا هم درس داده اند. حتی بعضی هایشان از شما بیشتر اطلاعات علمی دارند یا درس شان بهتر است.

شما شاید با استعدادترین یا باهوش ترین فرد دانشکده تان نباشید، حتی اگر از علامه حلی تهران فارغ التحصیل شده باشید. اما باید باور داشته باشید یکی از بهترین دوران نوجوانی ممکن را در مدرسه تان گذرانده اید. آن هم نه برای امکانات مدرسه یا مدیریت خاص که شاید در مرکز سمپاد شما هم وجود نداشته، برای دوستانی که داشتید و آزادی نسبی که به شما داده می شد و رویاهایی که آسان تر در نوجوانی در سر پروراندید.

به هر حال تنفر از گذشته یا کتمان چیزی که هستید فقط اعتماد به نفس شما رو کاهش میده و سرعت شما برای پیشرفت کردن رو. خودتون رو باور داشته باشید، حتی اگه مثل خیلی از دوستان من هنر یا حقوق یا جامعه شناسی می خونید و پیش زمینه ریاضی/تجربی سمپاد به دردتون نخورده. شما برای خودتان کسی هستید.

امیدوارم روزی بشه که جمع های سمپادی ها توی کشور بزرگ تر و جالب تر برگزار بشه و بتونیم خاطرات خوش گذشته مون در کنار هم بازگویی کنیم و شاد باشیم.

آپدیت: این بخش رو به راهنمایی دوستانم اضافه می کنم: که برخی از دوستانمان هم از آن طرف خودشیفتگی سمپادی بودند دارند و غیرسمپادی ها را دانشجو حساب نمی کنند. دبیرستان شما، فقط دبیرستان بوده. دانشگاه نیست. تمام شد. معیارهای استعدادهای درخشان دانشگاه متفاوت است و این هم شاید توی ذوق شما بزند. کسی رو به خاطر امتحان ورودی ای که قبول شدیم کوچیک نکنیم:)

جمع بندی راهنمای انتخاب رشته کنکور

از اونجایی که سوالات و ابهامات انتخاب رشته خیلی زیاد بودند، تصمیم گرفتم یک پست جمع بندی برای شما از موارد مهم بنویسم. اگه می دونید موارد دیگه ای برای تکمیل این پست هست، لطفا کامنت بذارید تا ویرایش کنم.

قطب: یعنی یک آزمایشگاه که از همه آزمایشگاه های دیگر سرآمد تر است. داشتن این قطب لزوما ربطی به یک دانشجوی کارشناسی ندارد چرا که کسانی که در قطب ها کار می کنند دانشجویان تحصیلات تکمیلی/کارمندها/اساتید هستند. مگر این که برای فعالیت فوق برنامه پیش استاد مسئول قطب بروید و او شما را بپذیرد.

دانشگاه صنعتی: یعنی دانشگاهی که فقط رشته مهندسی دارد. (تقریبا!)

دانشگاه بین المللی: یعنی دانشگاه می تواند دانشجوی خارجی بگیرد. البته لزومی ندارد کیفیت بالاتری داشته باشد.

رنکینگ: رنکینگ کاملا موضوعی نامربوط به شماست. رنکینگ رو برای این درست می کنند که دانشجوهای خارجی بتونند برای اپلای یه دانشگاه مناسب با معیارهاشون پیدا کنند، اون هم بر اساس معیارهایی که ربطی به دوره کارشناسی نداره. تنها رنکینگ مهم در ایران رنکینگ ای عه که شریف بر اساسش از تعداد معدودی دانشگاه های دیگه دانشجو بدون کنکور برای ارشد قبول می کنه. (این لینک)

اپلای: فکر کردن به اپلای قبل از ورود به دانشگاه خیلی مناسب نیست. مثل افرادی که بچه هایشان را مهدکودک دوزبانه می فرستند که بچه شان تیزهوشان قبول شود.

محل دانشگاه: دانشگاه علم و صنعت منتهاالیه شرقی، شریف منتها الیه غربی، بهشتی منتها الیه شمالی و امام خمینی قزوین در نزدیکی اتوبان و حاشیه شهر و دانشگاه صنعتی اصفهان خارج از شهر است. شاید این در انتخاب شما موثر باشد. در جدول زیر محل برخی دانشگاه ها را روی نقشه گوگل لیست کرده ام که اگه نمی تونید همه شهرها برید، حداقل دید متناسبی داشته باشید

تهران
(سال اول مهندسی+بقیه رشته ها)
(دانشکده فنی)
شریف امیرکبیر بهشتی
علم و صنعت قزوین سمنان صنعتی اصفهان
اصفهان شیراز مشهد گیلان
یزد تبریز قم ارومیه
اراک اردبیل بابل

درس های رشته: مهم این نیست که رشته شما چه اسمی دارد. مهم این است که از آن چه چیزی یاد میگیرید. مثلا مهندسی آی تی در امریکا و کانادا وجود ندارد و آی تی یک رشته مدیریتی است. علوم کامپیوتر برای غربی ها شبیه مهندسی کامپیوتر ماست و علوم کامپیوتر ما شبیه ریاضی. برای این که بفهمید چه رشته ای مناسب شماست جدول لیست درس ها را مطالعه کنید.

 برق
تهران (الکترونیک)
تهران (قدرت)
تهران (کنترل)
– تهران (مخابرات)
شریف
نرم افزار
تهران
شریف
سخت افزار (معماری کامپیوتر)
تهران
– شریف
فناوری اطلاعات
تهران
مهندسی پزشکی عمران
مهندسی شیمی شیمی
شریف
تهران
فیزیک ریاضی صنایع مکانیک
مواد هوافضا علوم مهندسی  داروسازی دندان پزشکی پزشکی
آمار
تهران
علوم کامپیوتر

پ ن:
لطفا برای کمک به دوستان تان، لینک هایی که به تکمیل این جدول ها کمک می کند را در کامنت بگذارید تا با ویرایش متن بتوانیم برای بقیه جمع بندی خوبی داشته باشیم.

دعوت وبلاگی

سلام،

سال ها گذشته.

سال ها پیش ما یک گروه فعال و بسیار جالب بودیم. پر از هیجان و انرژی و چه افسوس که وقتی بزرگتر شدیم، “انتخاب ها” و “بزرگ شدن” ما رو از هم دور کرد و الان هر کدام از ما در گوشه‌ای از شهرهامون مشغول روزمرگی‌ها شدیم.

دوستان و آشنایان قدیمی و جدید، می‌خوام ازتون دعوت کنم، برای یه شروع دوباره. اما برای یک شروعی ساده  و راحت. همراه بشید و حداقل یک “روز” از یک “ماه” رو انتخاب کنید برای انتشار تجربیات و افکارتون. من روزم رو انتخاب کردم. روز بیست و پنجم هر ماه رو به من بسپارید.

برای انتشار نوشته تان دغدغه های عجیب نداشته باشید، یک ساعت وقت خالی پیدا کنید، نوشته تان را بنویسید و به صورت پیش نویس ذخیره کنید. در روز مورد نظرتان بیایید و نوشته را منتشر کنید.

امیدوارم که  با این قدم، این جا رو به یک وبلاگ بالغ و شایسته تبدیل کنیم.

نوستالژی

چند سالی از آخرین پست من در وبلاگ می گذرد. آن وقت سال اول دانشگاه بودم و الان در سال آخر. وبلاگ سمپادیا که بعدها فروم به آن اضافه شد، محلی بود برای دانستن، فهمیدن، نوشتن، تاثیرگذاری و ارتباط. دوستی هایی که در کامنت های مینیمال میهن بلاگ شکل گرفت، باعث شد که یک خط فکری ایجاد شود. یک هنجار شکنی جدید. یک جسارت جدید.
آن روزها، مهندس نیما مضروب که صاحب وبلاگ بود (حالا دیگر مهندس شده!) ، پس از آمدن نتیجه کنکور و مشکل دار شدن دیتابیس میهن بلاگ، دیگر پیگیر وبلاگ نشد. وبلاگی که به دلیل محدودیت 10 نفره بودن نویسنده های وبلاگ، یکی دو شعبه هم پیدا کرده بود.
محمد تصمیم گرفت این ایده را دوباره احیا کند. فکر می کنم با هزینه شخصی یک بلاگ برای سمپادیا و یک فروم بعدها اضافه کرد. وقتی دوستان کامنت های میهن بلاگ از این احیا آگاه شدند، با نرمی و حتی خشونت هم که شده، در هزینه های سایت شریک شدند و سمپادیا احیا شد.
افراد آن روزها اهل مطالعه و دانستن بودند. یک روز به فکرشان رسید که نشریه ای بزنند. این نشریه را با هزینه شخصی شان در مدارس شان تکثیر و توزیع کنند. کار به جایی رسید که شماره دوم نشریه 25 مدرسه را در بر گرفت و هر چند پس از مدتی، بر اثر جدال و نگرانی از این که سمپادیا دکان عده ای، نردبان برخی و محل اظهار وجود برخی دیگر شود، از میان رفت. سپس تجربه های ناقص و کامل دیگری هم پیدا شدند، از پادکست تا حتی ایده تلویزیون اینترنتی…
آن چه خواندید خلاصه ای بود از چندین سال حیات این سمپادیا. آن چه نوشتم، کاملا از روی اراداتم به محیطی بود که زندگی به من آموخت. در پیچیدگی و بزرگی اش گم شدم و پیدا شدم. چندین بار سعی کردم که خدمتی برایش داشته باشم، هر بار موفقیت کمتر شد. از رفع فیلتر اینجا تا ساختن NGO برای اداره اش، راه اندازی شبکه اجتماعی، مذاکره با سمپاد و سازمان ملی جوانان و …
این را برای این می گویم که بدانید سمپادیا، دیگر سمپادیای یک دانش آموز اول دبیرستان و چند دوست مقطع راهنمایی او نیست. الان دوستان سمپادیا دانشجویان این مملکت شده اند. اما خواندن این جملات، سوالی را به ذهن ما می آورد: آیا واقعا سمپادیا شایستگی این خمودگی است؟

نشریه سمپادیا- شماره دهم-سال سوم

اولین شماره از سال دوره سوم نشریه سمپادیا منتشر شد. این شماره با همکاری نشر ماهی برای معرفی کتاب صورت گرفته است. در نسخه آنلاین صفحاتی که مربوط به معرفی کتاب است در فایل ضمیمه شده است. این اولین باری است که نشر ماهی قسمتی از فایل کتاب خود را منتشر می کند.

در این شماره می خوانید:
– ما درون را بنگریم.
– ترجمه(ماریا نیکولای پاینتر، پگاه پوراحمد، مازیار امینی): پولیکوشکای سیلونه
– وقتی یک سمپادی به دانشگاه می رود(نگار شبان)
– مصاحبه(محمدعلی اعرابی): دکتر اصغری، مولف کتاب ریاضی تکمیلی سمپاد
– این سمپاد نیست.

حتما این شماره را دانلود کنید و بعد از مطالعه نظرات خودتان را اعلام کنید. نظر شما موجب دلگرمی خواهد بود.

آیا رسانه سمپاد را می شناسید؟

تصور کنید که هر سمپادی بر اساس این که آیا فارغ التحصیل است یا دانش آموز برای خود پروفایلی داشته باشد. این فرد می تواند با دیگر سمپادی ها ارتباط اینترنتی برقرار کند و از یاری او استفاده کند! شاید فارغ التحصیلان یک دوره بخواهند جایی داشته باشند که تصاویر، فیلم ها و بحث هایی برای دوره خود به صورت اختصاصی  در آن قرار دهند. شاید هم افراد یک مدرسه بخواهند در مورد شهریه ها و هزینه سرویس ها و یا مدیریت آن مرکز بحث کنند. روزی هم ممکن است عده ای بخواهند دیگران را برای یک اردو علمی دعوت کنند. همه این ها نیاز به شبکه اجتماعی دارد!
یک شبکه اجتماعی با هدف گذاری امکانات برای سمپادی ها.
این سایت با قابلیت به اشتراک گذاری تصاویر و لینک ها و داشتن امکانات مختلف به گروه ها؛ ایجاد بحث ها و پاسخ به آن ها در انجمن و یک پروفایل اختصاصی برای هر عضو با امکان تنظیم دسترسی حریم شخصی هم اکنون در اختیار شماست.

آدرس سایت: http://sampadia.net
یادتان باشد، تنها شرط عضویت استفاده از نام و نام خانوادگی واقعی شما دوست سمپادی است که این هم اقتضای یک شبکه اجتماعی این چنینی است.

پ ن:

این سایتی است که در اختیار سمن سمپادیا قرار دارد.