نویسنده: سعید

3 برداشت (on-the-fly version)

برداشت اول:
معلم دینی می گفت: “خدا و انسان موجود حقیقی اند، اما خودکار موجود غیر حقیقی..”
چه جالب! ما تقریبا حقایق رو با موجود غیر حقیقی می نویسیم! (1)
برداشت دوم:
دیدی بعضیا با شنیدن هر جوکی خودشونو خفه می کنند؟! به نظر میاد احساس همدردی با نقش اول جوک می کنند و به خودشون می خندند.. (2) (3)
برداشت سوم:
ما آدما هر چیزی رو که نیاز نداشته باشیم، زود فراموش می کنیم! اما چه نیازی به خاطراتی هست که فقط ملال آورن؟! (4)

پ ن:
1- حقیقی بودن و نبودن یک چیز، از خصلت های آن است.. “حقیقی” یک اصلاح فنی است که من در اینجا سو استفاده کردم ازش در معنای دیگه!
2- من ترک نیستم.. حساب آذری ها هم جداست.
3- نقش مکمل زن معمولا خنده ساز نیست، راستی چرا وقتی می گن “یه روز یه ترکه..” همه یه آدم مذکر تو ذهنشون تصور می کنند؟
4- اگه بگی عبرت و تجربه می شن دروغ گفتی!
پیوست:
ورود نویسنده های جدید رو تبریک می گم..

عشق (With SMS Attached)

امروز معلم ادبیات می گفت: عشق همان اشک فارسی است که عربها از پارسیان قرض گرفتند..”
یعنی عشق و اشک یکی اند؟

کدام یک بهتره؟ “اشک عشق آلود” یا “عشق اشک آلود”؟

پیوست:
“نمی دونم ما آدما، چرا عشق رو بد می دونیم؟ از اینکه مثل خدا عاشق خوبی ها باشیم… اگر خدا و بنده ی عاشقش از هم دورن و بنده دووم اورده بده؟ این مقدار صبر و عشق اون بنده رو می رسونه، معلومه دلش سنگ نیست ها …این یعنی قلبش بنده داره.. فک کن! قلب به آدم بنده اش خداست.. شایدم خدایی که به قلب اون آدم نظر کرده..”*

*با تغییر جزیی از یک اس ام اس (پیامک :دی)

فیلتر (Nostalgia Version) +

دانش آموز گرامي

دسترسي به اين مرکز سمپاد امکان پذير نميباشد (1)

این بالایی رو یادتونه؟! حالا پایینی رو نگاه کنید:

کنکوری گرامي!

دسترسي به اين دانشگاه امکان پذير نميباشد

این وضع امروز منه!

پ ن:
1- برگرفته از وبلاگ گروهی سمپادیا (3 سال پیش) – هعی روزگار..

یک سوال فنی:
چرا این صفحه 350 KB حجمشه؟!! محمدخان، همه که مثل شما با تکنولوژی روز به اینترنت وصل نیستند.. هوای ما رو هم داشته باش!

ضمیمه:
1- دوست نویسنده من، کوتاه تر بنویس.. تا همه مطالبت رو همیشه بخونم ..
2- پاسخ هر نظر در مطالب من، در زیر همان نظر نوشته شد! لطفا از همان جا جوابتان را بخوانید.. ممنون

تحفه (After School Version)

ما آدما(1)، بنا به مناسبت های مختلف ممکنه هدیه هایی از دیگران بگیریم.. این هدیه ها می تونن دید طرف مقابل رو نسبت به ما نشون بدن.. (2)
حالا اگه از دیگران انتظار هدیه ای مثل “لبخند” داشته باشیم، چه جور آدمایی هستیم؟!

پ.ن:
1-“ما آدما” :دی چه خودمو تحویل گرفتما!
2- نه در موارد خاص و آدمای خاص! یه اصلا از اون طرف دیدی یکی واسه میز کار یا میز تحریرت وسایل می خره یا هی برات رمانهای عجیب غریب می خره و اعصابتو خورد می کنه؟!!

آغازه (ورژن 3 بتا)

و خدایی که در این نزدیکی است…


همیشه دلم می خواست(1)، ببینم خدا کجاست!؟ یعنی همان بالاست که معمولا نگاه می کنیم و دعا می کنیم؟!
“ما از رگ گردن به شما نزدیک تریم” هه! رگ گردن رو نمی شه دید (2)!

پ. ن:
1- دلم که نه، یعنی فقط احساس نبود منطق و عقل هم.
2- اگر شما هم به تازگی با ابزار آینه و فناوری انعکاس نور آشنا شده اید، به خوبی خودتان ببخشید! 😉

پ. پ.ن:
با تشکر از خدا و سهراب سپهری که در این نوشته منو یاری کردن، هرچند کوتاه… و نوید خان که ایراد منو گرفتن.. می دونید که.. کنکوره و ذهن شلوغ!