پروژه برداشتن یا پروژه گرفتن؟

می دونم که بحث قبل هنوز داغه. اما به نظرم خوبه که اون بحث هم کم کم جمع شه… بحثی که به جایی نمی رسه، و گفتنی ها هم توش گفته شده.

مجله ی سمپادیا را می خواندم، چشمم دوباره افتاده با مطلب ماجده.
اولین باری که خواندمش، یک جواب برایش نوشتم. اما هیچ وقت جواب را نه به خودش و نه هیچ کدام از بچه های سمپادیا نشان ندادم.
مطلب ماجده، من را یاد کارگاه علوم هشتاد و شیش پریم انداخت. یاد جمله ی “فلان استاد به من پروژه داد” و وقتی که بعد از کارگاه گذاشتیم برای اینکه مشکل “پروژه برداشتن” و “پروژه گرفتن” را حل کنیم. چند وقت پیش یکی از دومی ها داشت می گفت “استاد راهنمای ما این پروژه رو به 3 یا 4 گروه داده”.
کلی تاسف خوردم، که دومی های امسال هم بجای پروژه برداشتن و رفتن سراغ سوال ها و دغدغه ها، می روند دنبال پروژه گرفتن برای کارگاه علوم.
خوب یادم هست بهترین پروژه های کارگاه آنهایی بودند که از فکر خود بچه ها در آمده بودند، و نه از کاغذهای استاد های پژوهش.
کلی متاسف شدم برای خلاقیت از دست رفته و فکر های بسته و انسانهای راحت طلبی که اسم شان استعداد درخشان است.
از غرغر کردن بگذریم. به همه توصیه می کنم کتاب چگونه مانند لئوناردو داوینچی فکر کنیم؟ (هفت قدم تا نبوغ)* اثر مایکل جی گلب را بخوانید.

*How to think like Leonard da Vinci: Seven steps to every day genius
Michael Gleb

16 نظر

پاسخ دادن به م‍‌همّد بذرکار لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *