• اگر سمپادی هستی همین الان عضو شو :
    ثبت نام عضویت

کتاب، بنّای پیر تاریخ بشر

  • شروع کننده موضوع
  • #1

behradv

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
183
امتیاز
958
نام مرکز سمپاد
علّامه حلّی تهران
شهر
تبریز و تهران
دانشگاه
دانشگاه تورنتو
رشته دانشگاه
علوم مهندسی
نه تاریخ، نه ادبیّات، نه اقتصاد، نه جامعه‌شناسی، و نه کتاب‌شناسی می‌تواند عادلانه در رابطه با تمام وجهه‌های زندگی یک کتاب قضاوت کند. در نتیجه تاریخ کتاب‌ها ذاتاً موضوعی است بین‌المللی از نظر مقیاس و بین‌رشته‌ای از نظر روش و طریقۀ بررسی. با این حال، لزومی برای ناهمگنی و گسیختگی مفهومیش وجود ندارد، چون هر چه قدر هم کتاب پیچیده باشد، به هر حال عضوی از چرخه‌هایی ارتباطی است که روندی استوار و همگن دارند. با جستجو و حفّاری این چرخه‌ها، تاریخ‎‌شناسان به این نتیجه خواهند رسید:
کتاب صرفاً تاریخ را بازگو نمی‌کند؛ کتاب تاریخ را می‌سازد.
[nb]
Neither history nor literature nor economics nor sociology nor bibliography can do justice to all the aspects of the life of a book. By its very nature, therefore, the history of books must be international in scale and interdisciplinary in method. But it need not lack conceptual coherence, because books belong to circuits of communication that operate in consistent patterns, however complex they may be.
By unearthing those circuits historians can show that books do not merely recount history; they make it.w
?What is History of Books ، رابرت دارنتون - تاریخدان و رئیس کتابخانۀ دانشگاه هاروارد، انتشارات ام.آی.تی از طرف ژورنال آکادمی آمریکایی هنر و علوم، جلد 111، شمارۀ 3، 1982. [/nb]

پیش گفتار
اواخر قرن هیجدهم، جنبشی توسّط فلاسفه و "روشن‌فکرا" اتّفاق افتاد که به همین خاطر از اون دوره به عنوان «عصر روشنگری»[nb]عصر روشنگری ، Age of Enlightenment - صفحۀ ویکیپدیا (نامعتبر).[/nb] یاد می‌شه. با تلاش فیلسوفایی مثل جان لاک و داشمندایی مثل ایزاک نیوتون، توی اروپا جنبشی فرهنگی - تاریخی به راه افتاد که مردم رو به استفاده از منطق و تفکّر منطقی و بر اساس علم تشویق می‌کرد. بر خلاف قرون وسطی و دوره‌های قبل از اون که طی اونا کلیسای کاتولیک و طبقۀ مذهبی، یا آثار روم و یونان باستان تسلّط کامل بر عقاید مردم داشتن و جامعه از ابراز نظر شخصی منع می‌شد، حامیان جنبش روشنگری به دنبال تغییر جهان‌بینی جامعه و بیرون آوردن اون از حالت تاریک و بسته بودند و خواهان ترویج استفاده از مشاهدات علمی و استدلال‌های منطقی شدند. به همین خاطر هم عصر روشنگری و انقلاب علمی رابطۀ نسبتاً نزدیکی با هم دارن و دانشمندای زیادی رو می‌شه در بین طرفدارای روشنگری پیدا کرد.
یکی از نکته‌های جالبی که در مورد روشنگری اجتماعی مورد توجّه محقّقین قرار گرفته، افزایش چشمگیر کتاب‌خوانی و به صورت کلّی مطالعه‌ست. این پدیده رو توی این نمودار به وضوح می‌شه دید. به خصوص که انقلاب صنعتی هم شروع شده بود و با گسترش صنعت چاپ، کتاب‌های خیلی بیشتری تولید و توزیع می‌شدن. با نزدیک شدن به اواخر قرن هیجده، رفته رفته تعداد کتابایی که مردم به دست می‌آوردن و مطالعه می‌کردن بیشتر و بیشتر شد، و دیگه مثل قدیم نبود که هر کس فقط تعداد معدودی کتاب داشته باشه و همونا رو مکرّراً بخونه. علاوه بر کتابخونه‌ها و مؤسّسه‌های علمی هم که شروع کردن به امانت دادن بیشتر کتابا، مطالعه تو مکان‌های عمومی دیگه‌ای هم رایج شد، که نمونۀ جالبش قهوه‌خونه‌هاست! ظاهراً قهوه‌خونه‌ها هم که پاتوق ملّت برای بحث و گفتگو بودن، به مشتریاشون مقاله و اعلامیّه، و حتّی کتاب ارائه می‌کردن. اصلاً یکی از آثاری که از آثار ویژۀ عصر روشنگری محسوب می‌شه، دانشنامه‌ای به اسم آنسیکلوپدیـ[nb]Encyclopédie ou dictionnaire raisonné des sciences des arts et des métiers[/nb]ـه، که دانشمندای معروفی مثل ژان لروند دالامبر توی نوشتنش نقش داشتن[nb]Encyclopédie - صفحۀ ویکیپدیا (نامعتبر).[/nb]، و گفته می‌شه شروع و پیشرفت نوشتن این دانشنامه بیشتر توی کافه پروکوپ پاریس انجام گرفت.

اصل مطلب:
هدف این تاپیک بررسی نقش کتب و مجلّات توی شکل گرفتن تاریخ و چگونگی واقعه‌های بزرگ تاریخی و سیاسی، یا حتّی اکتشفات و پیشرفت‌های علمیه. عصر روشنگری و نقش چشمگیر کتاب و کتابخوانی توی گسترش عقاید روشنگری فقط یه نمونه از رابطۀ کتاب با تاریخه. احتمالاً مثال‌های خیلی بیشتری رو هم می‌شه پیدا کرد که توی بازه‌ای از زمان، یه سری جنبش‌ها یا انقلاب‌هایی شروع شده‌ن، و کتابخوانی توی گسترش یا سرکوب اونا نقش ایفا کرده. حالا این ایفای نقش رو از نظر من می‌تونیم به دو مورد تقسیم کنیم:

[list type=decimal]
[*]تأثیر مستقیمی که بعضی از کتابا توی اون برهۀ زمانی با ترویج یه سری عقاید ‌می‌ذارن، مثل آنسیکلوپدی که بیشتر شهرتش به خاطر در بر گرفتن عقاید روشنگری و تلاشش برای تغییر دادن نگرش و طرز فکر مردم بود.
[*]تأثیر غیر مستقیمی که صرفاً رواج گرفتن کتابخوانی و مطالعه توی جامعه و برخورد اعضای جامعه با اون جنبش اجتماعی خاص می‌ذاره، مثل همین قضیۀ عصر روشنگری که مطالعۀ شخصی به طور قابل توجّهی زیاد شده بود.
[/list]
یه مثال تخیّلی (!) برای مورد اوّل هم نظریه و کاربرد نظام اشتراکی جمعی توی 1984 جورج اوروله: کتابی که انجمن برادری و افرادی که خودشون رو مخالف حکومت احساس می‌کنن صرفاً ازش به عنوان «آن کتاب» یاد می‌کنن؛ کتابی که ظاهراً نویسنده‌ش رهبرشون امانوئل گلدشتاینه و (با وجود این که صفحاتی از کتاب که توی داستان نقل شده به طرز اعجاب‌آوری کسل کننده‌ن)، یه جور سمبل مقاومت و مخالفت محسوب می‌شه. حالا اون مثال خیلی تخیّلیه، ولی شاید برای ایدۀ کلّی در مورد بحث بد نباشه!
ضمناً، فکر کردن در مورد کتابای علمی - تخیّلی و این که چجوری گاهاً پیشرفت‌های علمی تحت تأثیر اونا هستن هم شاید برای بحث مفید باشه. یه مثالش ایدۀ زمینی‌سازیـ[nb]زمینی‌سازی - صفحۀ ویکیپدیا (نامعتبر).[/nb]ـه، که مربوط به تبدیل یه سیّارۀ دیگه به یه محیط قابل زندگی مثل زمین گفته می‌شه، و فکر کنم الان تو دنیای علم به طور حدّی مورد بحثه. این ایده، یا حدّاقل اسمش، بیشتر از داستانای علمی - تخیّلی تو مجلّۀ علمی - تخیّلی حیرت‌آور ریشه می‌گیره. حالا این چه ربطی به مباحث قبلی داره؟ خوب اگه یه پدیدۀ بزرگ علمی رخ بده، طبیعتاً روند تاریخی هم تحت تأثیر اون قرار می‌گیره، و در نتیجه می‌شه نقش اوّلیۀ کتاب و داستان علمی - تخیّلی رو توی ایجاد یه جور تحوّل تو زندگی بشر دید.
در واقع موضوع اصلی بحث اینه که کتاب چه نقشایی در طول زمان در راستای شکلگیری تاریخ بشر و ایجاد تحوّلات سیاسی یا اجتماعی یا علمی ایفا کرده و رویدادای مختلف چه جوری تحت تأثیر کتب و مجلّات و کتابخوانی بوده‌ن و می‌تونن در آینده باشن.


نظرتون در مورد نقش کتاب تو شکلگیری تاریخ چیه؟
به نظر شما اصلاً کتاب ارتباطی با رویدادهای سیاسی - اجتماعی در طول تاریخ داره، یا صرفاً می‌تونه تاریخ رو بازگو کنه؟
اگه آره، بیشتر نقش علّت داره، یا معلول؟ یعنی بیشتر تاریخ تحت تأثیر کتاب شکل می‌گیره، یا این که کتابخوانی و محبوبیّت کتابا تحت تأثیر تاریخه؟
اگه نه، افزایش چشمگیر کتابخوانی رو توی دوره‌ای مثل عصر روشنگری، یا تأثیر کتابایی مثل آنسیکلوپدی رو چجوری توجیه می‌کنین؟
واقعۀ تاریخی یا علمی خاصّی رو در نظر دارین که بشه نقش کتاب و کتابخوانی رو توی شروع یا گسترشش دید؟ یا نقش مجلّه‌ها و روزنامه‎‌ها رو؟
برای این که کتابا به آثار مهمّی توی شکلگیری تاریخ تبدیل بشن، حتماً باید یه سری عقاید و طرز فکر توشون گنجانده بشه، یا حتّی یه کتاب داستان معمولی که صرفاً دید خواننده رو عمیق‌تر کنه کافیه؟
از بین دو نوع تأثیری که یه کم بالاتر اشاره شد، به نظرتون کدومشون رایج‌تره و بیشتر دیده می‌شه؟ اصلاً با این دسته‌بندی موافق هستین یا پیشنهاد دیگه‌ای دارین؟
چه ویژگی‌های یه کتاب می‌تونه قدرت کافی بهش بده که تو یه برهۀ زمانی خاص تو روند جنبش‌های سیاسی - اجتماعی ایفای نقش کنه؟ در مورد کتابایی که تحولّات علمی از اونا ریشه می‌گیره چی؟
 

سیزیف

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
757
امتیاز
1,740
نام مرکز سمپاد
فـرزانگان
شهر
مشهد
پاسخ : کتاب، بنّای پیر تاریخ بشر

به نظر شما اصلاً کتاب ارتباطی با رویدادهای سیاسی - اجتماعی در طول تاریخ داره، یا صرفاً می‌تونه تاریخ رو بازگو کنه؟
اومم ،مسلما " درهربرهه زمانی عده ای هستند که تاریخ روبازگومیکنندولازمه یِ بازگو کردن تاریخ مسائل جامعه وبالتبع رویدادهاست،به عنوان مثال کتاب های ِ زیادی دارایِ انتقاد ازوضع حاکم باشند وان رابه صورت جامعه دربطن کتاب به تصویردربیاورند.
گه آره، بیشتر نقش علّت داره، یا معلول؟ یعنی بیشتر تاریخ تحت تأثیر کتاب شکل می‌گیره، یا این که کتابخوانی و محبوبیّت کتابا تحت تأثیر تاریخه؟
خوب من فکرمیکنم بستگی به زمان داره مثلا،برای مثال کتاب جورج یک جورانتقاد ازحکومت ووضع اون زمان بود واینگونه"مد"شد،تحت تاثیرتاریخ.

انتشار«رنج های ورترجوان»گوته در1774 موجی ازخودکشی روهمراه داشته به عنوان مثال.واین دقیقا"بالعکس اون هست.


برای این که کتابا به آثار مهمّی توی شکلگیری تاریخ تبدیل بشن، حتماً باید یه سری عقاید و طرز فکر توشون گنجانده بشه، یا حتّی یه کتاب داستان معمولی که صرفاً دید خواننده رو عمیق‌تر کنه کافیه؟

بستگی به جامعه داره،امّا ازآنجایی که اکثرعوام به عقاید واضح وباتوجه به موج هایِ مختلف اون زمان تحت تاثیرقرارمیگیرند،این تاثیرش بیشتره.
 

nimche

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
542
امتیاز
2,261
نام مرکز سمپاد
دبیرستان علامه حلی 1
شهر
تهران
مدال المپیاد
مدال طلای بیست و ششمین دوره‌ی المپیاد ادبی
دانشگاه
دانشگاه تهران
رشته دانشگاه
مهندسی معماری و زبان و ادبی
پاسخ : کتاب، بنّای پیر تاریخ بشر

خب،
به نظر شما اصلاً کتاب ارتباطی با رویدادهای سیاسی - اجتماعی در طول تاریخ داره، یا صرفاً می‌تونه تاریخ رو بازگو کنه؟
طبیعتا هم میتونه جریانساز باشه و هم میتونه متاثر از یک جریان.
اگه آره، بیشتر نقش علّت داره، یا معلول؟ یعنی بیشتر تاریخ تحت تأثیر کتاب شکل می‌گیره، یا این که کتابخوانی و محبوبیّت کتابا تحت تأثیر تاریخه؟
به نظرم به لحاظ تعداد خب کتابهای متاثر از یک جریان تعدادشون از کتابهای جریانساز بیشتره چون برای مثال یک کتاب جریانساز یک جریانی میسازد و ان تا کتاب متاثر ازون جریان نوشته میشن و به تحلیل اون جریان میپردازن ولی به لحاظ پتانسیلی واقعا ربطی نداره.
واقعۀ تاریخی یا علمی خاصّی رو در نظر دارین که بشه نقش کتاب و کتابخوانی رو توی شروع یا گسترشش دید؟ یا نقش مجلّه‌ها و روزنامه‎‌ها رو؟
والا، خب میشه کلی فهرست کردن جریانهایی که توسط کتابها یا بیانیه ها یا مقالات به وجود اومده. اصلا، پیشرفت علم همینطور است که با چاپ یک مقاله یک رویکرد جدیدی شروع میشود و جریانی تولید میشود! یا جریانهای سیاسی که فلان مقاله از فلان روزنامه یا فلان بیانیه از فلان شخص یا فلان روحانی باعث بروز یک حادثه و جریان میشود! یا در ادبیات، جدا از مقاله نویسی، چاپ کتاب یا داستان با یک سبک و طرح جدید است که مثلا آغاز یک جنبش ادبی رو در پی داره! دقیق نمیفهمم این پرسش رو! (اگر صرفا یک مثال زدن موردی مد نظره که خب بفرمایین! مثلا "منشا انواع" چارلز داروین).
برای این که کتابا به آثار مهمّی توی شکلگیری تاریخ تبدیل بشن، حتماً باید یه سری عقاید و طرز فکر توشون گنجانده بشه، یا حتّی یه کتاب داستان معمولی که صرفاً دید خواننده رو عمیق‌تر کنه کافیه؟
همونطور که تو پاسخ پرسش پیشین هم گفتم، میتونه کتاب، صرفا یک داستان باشه و نه یک بیانیه یا مقاله یا مانیفست و مرام نامه. مثلا ممکنه نخستین کتاب از یک مکتب ادبی یا جنبش ادبی تازه تاسیس باشه و به نوعی مانیفست عملی اون مکتب یا جنبش باشه. یعنی عناصری که مثلا پیش از این توی مانیفست اون مکتب بهشون اشاره شده رو داشته باشه و خودش یک داستان باشه صرفا و نه مقاله یا مانیفست.
چه ویژگی‌های یه کتاب می‌تونه قدرت کافی بهش بده که تو یه برهۀ زمانی خاص تو روند جنبش‌های سیاسی - اجتماعی ایفای نقش کنه؟ در مورد کتابایی که تحولّات علمی از اونا ریشه می‌گیره چی؟
خب طبیعتا چیزایی مثل جذبه ی نویسنده ،میزان نو بودن حرفی که زده میشه توی کتاب و تابوشکنیها و جسارت و چیزهایی مثل اینها جزو ویژگیهای یک کتاب و نویسنده میتونه باشه برای تاثیرگذاری و جریان سازی.
 
بالا