از توی این فروم گرفته تا توی همایش ها و نشست های حضوری و تا بحث های جمعی غیر رسمی تو جامعه همیشه یه سری بحث هستن که "به جایی نمیرسن"!
خیلی وقتا دیدیم. یه سری میشینن تو سر و کله ی هم میزنن که اسلام بهتره یا یهودیت. تو ادبیات و هنر رعایت ساختار و ساختار گرایی مهم تره یا شکستن ساختار ها. کدوم سیستم حکومتی خوبه کدوم بده. یه نویسنده عقایدش درسته یا چرته و پرته. فلان رپر خوب میخونه یا خزعبله. کدوم سبک موسیقی بهتره کدوم بیخوده. و هزار چیز دیگه! یه سری چیز هم هست که بیشتر از این حرفا به جایی نمیرسه. مثل اینکه کدوم رنگ خوب تره. کدوم لباس خوشگل تره. کدوم غذا خوشمزه تره و....
حالا یه نکته ای هست. این که اصولا این بحث ها به نظرتون تا چه حدی باید انجام بشه؟ مثلا ممکنه معتقد باشید اصولا یه مسیحی و یه مسلمون کلا نباید بشینن با هم بحث کنن. یا دو نفر کتابخوان با سلیقه های مختلف ز کل نباید بشینن با هم سر عقاید و قلم یه نویسنده بحث و گفت و گویی کنن. ممکنه هم فکر کنید که خود بحث کردن مشکل ما نیست. و بحث نکردن پاک کردن صورت مسءله ست. بلکه مشکل ما توی نحوه ی بحث کردنه. مثلا اگه منی که طرفدار یه نویسنده ام مثلا امیر خانی ، بشینم با دلیل و درست حسابی بگم که چرا حرفای امیرخانی رو میپسندم و اون که باهاش مخالفه هم با منطق و درست حسابی بگه چرا مخالفه مشکلی نیست. بحث اصطکاکی نیست و سودمنده. ممکنه هم فکر کنید کلا این جور بحثا مشکلی نداره. همینجور بحث کنیم بالاخره یه چیز از توش در میاد! شما چجور فکر میکنید؟ کدوم از این سه تا؟
و اینکه من خودم دومی رو قبول دارم. بحث ادیان و ایدءولوژی ها و مکاتب ادبی و یه سری بحثا که مثل بحث چه غذایی خوشمزه تره به کلی بی نتیجه نیستن رو به نظر من باید تو یه قالب مشخص و با علم و اطلاعات انجام داد. حرف تکراری نزد و همینجوری هم رو هوا نگفت این بهتره که بعد اون یکی بگه نه اون بهتره و الی الابد ادامه پیدا کنه. و از همه مهم تر به نظرم هر وقت استدلال ها تموم شد و دیگه نکته ی سودمندی نبود که بخواد تبادل پیدا کنه دیگه لزومی نداره بحث با تکرار حرف ها تحت عنوان های مختلف و شکل و شمایل مختلف ادامه پیدا کنه.
و یه چیز دیگه! من خودم با اینکه این چیز رو قبول دارم گاهی متوجه میشم که یه بحثی که کردم کاملا بیخود و اصطکاکی بوده. به نظرم باید حواسمون باشه که آیا بحثی که داره میشه سودی داره؟ اگه سودی نداره جمعش کنیم. هیچ نیازی نیست که یه بحث رو با حرف های تکراری بدون اینکه مفهوم جدیدی منتقل بشه ادامه بدیم. اگه اینو قبول داریم سعی کنیم بهش عمل کنیم که بحث تبدیل به چرت و پرت گفتن نشه.
در مورد اینکه اکثر ما بلد نیستیم چجوری بحث کنیم، موافقم. علاوه بر تکرار بیجا و اینا، یه اشکال بزرگی که داریم اینه که خیلی وقتا بلد نیستیم درست گوش کنیم و فکر کنیم ببینیم طرف مقابل حرف حسابش چیه.
(البته به نظرم تو راهنمایی و حتی دبیرستان خیلی هم نمیشه سرزنش کرد، هرکسی باید تا حدی اصول بحث کردن رو بلد باشه اما یه کمش هم تجربه است به هرحال ...)
اما خب درمورد به نتیجه رسیدن یا نرسیدن بستگی داره که ما منظورمون از "به نتیجه رسیدن" یا "به جایی رسیدن" چی باشه. یعنی حتماً یکی از طرفین بحث متقاعد بشه؟
من خودم به تازگی فهمیدم که لزومی نداره تو همه بحثا حتماً به همچین نتیجهای برسیم.
نتیجه بحث میتونه صرفاً تبادل اطلاعات بین دونفر باشه. مثلاً یکی میاد نظرش رو راجعبه امیرخانی میگه، منم میگم، به حرفای هم فکر میکنیم و ممکنه اتفاق دیگه ای نیفته، فقط از یه دید دیگهای به آثار امیرخانی نگاه کنیم مثلاً .
ادبیات، هنر و سبکها و اینا تاحدی به سلیقه مربوط میشن، نمیشه توقع داشت طرف مقابل نظر مارو کامل بپذیره.
یه سری بحثها هم مثل همون یهودیت و اسلام، بحثای خیلی گستردهای اند. معمولاً نظر کسی به این راحتیا، با یه بحث محدود توی فروم، عوض نمیشه. فقط ممکنه این بحثا باعث بشه یه نفر بره دنبالش و به نتایج دیگهای برسه.
درکل میگم اگه بلد باشیم مسالمت آمیز بحث کنیم و تا موقعی که بحثا باعث دعوا و اینا نشه، تو خیلی از بحثا اگه به نتیجه قطعی هم نرسیم، اتفاقی نمیفته.
یه سری چیزا هست سلیقه ایه. مثلا همون بحث در مورد ِ لباس، کتاب، موسیقی... که با بحث کردن، میایم در واقع سلیقه ی خودمونُ میگیم، یا حتی تحمیل میکنیم، چیزی نیست که خوب و بد داشته باشه، بنظرم اینجور بحثا به هیچ جا نمیرسه، نمیگم بحث و صحبتی حول ِ این موضوعات نباید باشه، اما باید بدونیم که تو این صحبتا خیلی کم پیش میاد بتونیم طرف رو متقاعد کنیم که "اینی که من میگم درسته!" چون همون طور که گفتم درست و غلط نداره، سلیقه هست!
ولی یه سری چیزای ِ دیگه، مثلا در مورد ِ اعتقادامون، این دیگه سلیقه نیست، یه چیزی درسته یه چیزی غلط. میایم بحث میکنیم باهم، و البته اوناییکه دارن بحث میکنن باید با اطلاعات ِ کافی باشن، برای هم دلیل های قانع کننده بیارن، اینجوری بنظرم یه بحث ِ هدف دار پیش میاد که ممکنه یکی از افراد هم به سمت ِ نفر ِ مقابل متمایل بشه و مثلا اگه بحث اعتقادیه، یکم تجدید ِ نظر کنه تو اعتقاداتش. و اگر هم هیشکودوم حرفِ طرف ِ مقابل رو قبول نکردن، ضرری نکردن و علاوه بر اون ممکنه خیلی به اطلاعاتشون اضافه هم شده باشه.
خیلی بده بدون ِ اطلاعات وارد ِ یه بحثی بشیم. من خودم در مورد ِ یه سری مسایل اعتقادی وارد ِ بحث شدم، بعد وسطاش کم آوردم! خیلی بده خیلی. چون کاملا مطمئن بودم که حرفم درسته و لی اطلاعات ِ کامل برای اثباتش نداشتم!
چند تا علت میتونه داشته باشه .
یکیش تعصبه . فرض کنید یه آدم مذهبی داره با یه آدم معمولی حرف میزنه ، و آدمه میخواد بهش ثابت کنه که خدا وجود نداره [مثلا] . آدمه شروع میکنه به حرف زدن ، که "به نظر من خدا وجود نداره" . مذهبی ِ متعصب بلافاصله با خودش میگه این کافره ، کلا ً به حرفش گوش نمیده چه برسه به اینکه بخواد باهاش بحث هم بکنه . البته این تعصب حین بحث هم ممکنه مانع از ادامه دادنش بشه .
یکی دیگه از دلایلش میتونه ترس باشه . ترس از عقاید ناشناخته . که باعث میشه که طرف مقابله کنه با تغییر شرایط مطلوبش - بحث کردن میتونه شرایط مطلوبش رو تغییر بده .
و اینکه وقتی عقاید یک نفر شکل گرفت ، نمیگم به هیچ وجه ، ولی خیلی خیلی سخت میشه تغییرش داد . مث یه مجسمه گلی میمونه که تا وقتی طرف بچهست ، هنوز خیسه و قابل تغییر . ولی وقتی سنش رفت بالاتر خشک میشه ، یا نمیشه تغییرش داد یا اگه بشه باید از ریشه شکستش و یه سری عقاید دیگه جایگزینش کرد ، که خیلی سخته .
من نظرم با قسمت آخر حرف روژین متفاوته. اگه حتی بحثی باشه که کاملا بدون دعوا انجام بشه اما اینجوری باشه که طرفین اطلاعات کافی نداشته باشن یا حتی اطلاعات کافی داشته باشن اما دیگه هر اطلاعاتی که داشتن رو طی بحثی که کردن منتقل کردن و اطلاعات جدیدی که قابل انتقال باشه نداشته باشن بحث بیهوده و اشتباهه.
بابد یادمون باشه که کجاییم و چرا داریم بحث میکنیم. یه عصر جمعه که نشستی با مامانت سر یه غذا که به نظرت خوشمزه ست بحث میکنی با اینکه بحث عملا مربوط به سلیقه ست و قرار نیست ازش سودی به دست بیاد مشکلی نداره.
اما مثلا تو فروم یا یه همایش یا یه بحث کلاسی و همچین چیزایی بحث اصطکاکی مثل انگله.
ضمن اینکه منظورم از به جایی رسیدن یا نرسیدن قانع شدن یکی از طرفین نیست. فرض کنید من و شما داریم راجع به اسلام و مسیحیت بحث میکنیم. بعد من میام یه آیه از فلان جای قرآن میارم و تو میگی عجب. من ابنو نشنیده بودم. حالا تو اگه مسیحی باشی با این یه آیه مسلمون نمیشی ولی بحث ما بحثی نبوده که به جایی نرسه. چون یه اطلاعات ، یه مفهوم ، یه پیام منتقل شده بحث اصطکاکی محسوب نمیشه. اما حالا فرض کن من یه آیه بیارم بگم تفسیرش اینه. تو بگی نه به نظر من تفسیرش یه چیز دیگه س. بعد بشینیم یه ساعت بحث کنیم سر آیه و هی حرف خودمونو تکرار کنیم. همچین بحثی تو فروم یا توی هر جمعی که با هدف بحث تشکیل شده باشه کار چرتیه.
اين قسمتُ موافقم. به نظرم نميتونيم بگيم كه مثلاً توي مدرسه يا همين فروم، خيلي بحثا هدفش يادگيري نيست و فرسايشيه، پس بيهودهست. پروسهي ياد گرفتنِ "درست بحث كردن" از همين سن و به ناچار، هر از گاهي با بحثاي فرسايشيِ بي نتيجه شروع ميشه.
تو این سایت خیلی جاهاش بحث و اینا تو زمینه های مختلف ایجاد میشه و خیلیاشون بی نتیجه می مونن و نهایتا نتیجه ش میشه "قفل" !
میخوام اینجا راجع به اینکه بحث کردن یعنی چی و چه شرایطی داره و چجوری میشه یه بحث مفید و نتیجه دار به وجود آورد بحث کنیم...
فکر کنم به درد خیلی از قسمتای سایت و البته زندگیمون بخوره...
بحث ینی صحبت کردن درمورد موضوعی خاص ....
برای داشتن بحث مفید باید طرفین اجازه بدن طرف مقابل حرفش تموم شه بعد حرفشو نرو بزنن
باید حرفها مستند باشه .....به نظر من اینا کافیه تا یه بحث مفید باشه
خب مثلا چند تا شو خودم میگم:
۱- با این تصور بحث رو شروع نکنیم که "حرف من کاملا درسته و باید طرفمو قانع کنم"
۲- وقتی طرف مقابل یه حرفی میزنه با حالت تهاجمی نخونیمش,دعوا که نیست,قراره به یه نتیجه ی درست برسیم
۳-تو بحثایی که ازش اطلاعات کافی نداریم شرکت نکنیم.آیه نازل نشده که تو هر زمینه ای نظر بدیم....
۴- به حرفای طرف مقابلمون فکر کنیم... لازم نیس حتما یه جواب مخالف بدیم,یه وقتایی هم امکان داره اشتباه کرده باشیم
۵- به لحن حرف زدنمون خیلی باید دقت کنیم,تهاجمیه,تمسخر آمیزه,مردده,توهین آمیزه و...؟
.....
دیگه چیا به نظرتون میاد؟
احترام همدیگه رو حفظ کنیم
اگه میخوایم انتقاد کنیم اول باید صد تا از خوبی های طرفو گفت بعد ی انتقاد!!!!
اینطوری طرف حاضر ب شنیدن حرفامونه و مشکلاتو می پذیره!!!!!
اگه حرف طرف مقابل به نظرمون درست و منطقی اومد بپذیریمش، یا حداقل وقت بذاریم و روش فکر کنیم و با اعتقاد خودمون مقایسه اش کنیم.
قبول کردن حرف طرف مقابل، نشانه تحقیر شدن یا ضعف یا شکست خوردن یا همچین چیزی نیست!
انواع مغالطه رو یاد بگیریم و سعی کنیم به کارشون نبریم. این تاپیک رو بخونید حتما : مغالطه را یاد بگیریم
خیلی وقتا که بحثای ما به نتیجه نمیرسند واسه همینه.
علاوه بر چیزایی که بقیه گفتن اینم هست که متوجه حرف طرف مقابل بشیم بعد راجع بهش نظر بدیم آسمون ریسمونم نبافیم همه چیزو الکی بهم ربط ندیم درسته خیلی چیزا بهم وابسته است اما وقتی داریم از یه جنبه بررسیش میکنیم باید فقط به همون جنبش توجه کنیم
موضوع بحثم خیلی مهمه ها. بعضی چیزا خیلی گسترده اند بخوایم راجع بهشون بحث کنیم صد سال طول میکشه آخرشم گیج میشیم باید محدوده ی بحثو درست مشخص کنیم.
قبل از نظر دادن هم خوب فک کنیم
واسه اینکه بحثمون منطقی باشه و بخوایم یه سری نتایج ازش بگیریم باید:
تو بحث باید منطقی باشیم،
تعصبات بیخود نداشته باشیم،
اطلاعات بروز و کافی،
کنترل احساسات،
بیطرف بودن،
آشناییه کامل با عقیده ی طرف مقابل و بدست آوردن اطلاعات پیرامونش،
به نظر من مشکل بیشتر بحثا اینه که افراد از همون ابتدای بحث هدفشون اینه که طرف مقابلو مجاب کنن و پاشونو تو یه کفش میکنن. تا جاییکه طرف مقابل مجبور به تسلیم شدن بشه
یه درصد هم به این فکر نمیکنن که شاید خودمون باید در نتیجه ی بحث تغییر دیدگاه بدیم
و همین باعث میشه خیلی از بحثا نه تنها به جایی نرسه بلکه به مشاجره ختم بشه
مهم ترین نکته ای که توی مباحثه هست و نبودش باعث به نتیجه نرسیدن بحث میشه اینه که طرف های بحث با بیطرفی و با این ذهنیت شروع به بحث کنن که ممکنه عقیده شون اشتباه باشه و هدفشون یافتن حقیقت باشه نه اثبات عقیده خودشون.همین!
یک چیزی هم که هست اینه که بعضی موقع ها بحث از مسیر اصلی منحرف میشه ُ نتیجه اش سردر گُمی ُ آشفتگی هست!
لحن ها هم بد میشه. خود ِ من، اگه کسی لحنش توهین آمیز یا تمسخر آمیز باشه توی اون بحث شرکت نمیکنم.
افراطی نباشیم. بحث میکنیم که یک چیزی یاد بگیریم، یک چیزی یاد بدیم، بعضی موقع ها انگار مثلن میدان جنگ هست ُ اومدیم بکشیم هم رُ
یک نکته ی دیگه...فکر کنیم. در مورد نظر دیگران وقت بذاریم ُ فکر کنیم.به نظرم خیلی مهمّه، چون واقن فکر آدم رُ باز میکنه،این نکته ای بود که روژین هم گفته بود.
اینکه آداب بحث کردن چیه به نظرم یه مقداری هم به موضوع بحث و آدمایی که می خوایم باهاشون بحث کنیم بستگی داره.
خیلی از آدما به جای اینکه دلایل منطقی برای تفکراتشون بیارن و سعی کنن تو رو با اندیشه ی خودشون آشنا کنن بیشتر می خوان عقاید و تفکرات تو رو مسخره کنن و از این طریق یگن که تفکرات خودشون بهتره یا هرچی.
نمی دونم چرا تازگیا این رفتار رو خیلی میبینم.
توی این چند ماه آخر سال که فقط تونستم با یه نفر درست بحث کنم.که تو اون بحث هم هیچ کدوم عقیده ی اون یکی رو نپذیرفتیم اما خوب از اون روز تا حالا خیلی به عقاید هم فکر می کنیم و برامون جالبه. :)
نباید توی بحثایی شرکت کنیم که به قد و قوارمون نمیخوره
با هدف قانع کردن طرف بحث رو ادام ندیم هدف باید شنیدن و آگاهی از نظر طرف مقابل باشه
توی بحثای هیجانی لازمه کنترل کافی روی خودمون داشته باشیم و حواسمون به حرفا و لحن حرف زدنمون باشه
سعی نکنیم ارزش ها و اعتقادات همدیگرو زیر سوال ببریم و در کل :
بحثی سالم و مفیده که تقریبا این ویژگی ها و چیزایی که بقیه گفتن رو داشته باشه