بزرگترین ترس شما

[*حنانه*]

فراموش شدن

 

[Mehrka]

الان ازین میترسم که یه روزی برگردم به عقب و از کارام پشیمون باشم...

 

[احسان از نوع قیچی ساز]

گذشته سیاه ام

 

["Mehrab"]

دوری از خدا...

 

[sabili]

از دست دادن اطرافیانم کسایی که براشون ارزش و احترام و عشق خاصی قائلم

 

["Mehrab"]

از چشم عزیزان افتادن...

 

[dinsiora]

از روزی میترسم که ادمای مهم زندگیم بفهمن چقد برام مهمن و ادمای بی اهمیت بفهمن چقد بی ارزشن...
قطعا اونروز شروع تنهایی مطلق منه

 

[Reyhuneeeh]

ازاینک آرزوهام بشن رویا

 

[...Maryam...]

از دست دادن کسایی که جونمم واسشون میدم ودلیل نفس کشیدنم هستند (خانوادم)

 

[shima.]

ناامید کردن کسایی که بیشتر از خودم بهم باور دارن.

 

["Mehrab"]

اینکه اونایی که برام مهمن دیگه بهم اعتماد نداشته باشن...

 

[zhrw.ms]

این دیالوگ فیلم پیتر خرگوشه بود ولی منم باهاش خیلی موافقم و یکی از ترس های منم هست
اینکه تنها بمیرم یا شاید هم وقتی تنهام بمیرم
و یکی دیگه از ترس هامم اینکه فراموش بشم بش

 

[شیـوا]

قبلا ازینکه کوچکترین مشکلی برای عزیزترینام پیش بیا میترسیدم ولی الان میدونم دنیا مریضی داره، مرگ داره، ناتوانی داره ، گریزی هم ازش نیست ، ازین میترسم که در مواجهه با اتفاقای بد نتونم خودمو به زندگی برگردونم و اینکه تو همین فرصت محدود عمرم نتونم از درصد خوبی از تواناییام بهره ببرم، از سکون میترسم، از تسلیم شدن

 

[mitokondry]

اینکه مجبور شم کاری کنم ک ازش متنفرم

 

[GPON]

بچه که بودم از توپ بسکتبال سایز 7 میترسیدم و الانا از توپ بسکتبال سایز 5:-ss

 

["Mehrab"]

از شما چه پنهون راستش از این میترسم که یه شب با یه بنده خدایی خوابیده باشم بعد همون شب کلی چرت و پرت و حرف ناجور تو خواب بگم مخصوصا اگه کسی باشه که زیاد باهاش راحت نیستم

 

[رحمتی!]

آینده ایران . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .

 

[الینا:)]

دعوا و داد و فریاد: یعنی قشنگ سکته رو می زنم
حشرات کوچک؟!
آمپول:-ss:-s
دو تای آخری بزرگترین نیستن

 

[Farnaaaz]

فوبیا به هزارپا. یادمه دوسال پیش سر همین هزارپا کارم ب اورژانس کشید!
ریشه اش هم کلاس اول دبستان ک بودم، یه بار رو مقنعه ام که پوشیده بودم یه هزار پا بود! از بعد از اون ماجرا جدی شد.

 

[negaar_mgd]

از دست دادن خانوادم