دلنوشته‌های رمضان

پاسخ : دلنوشته‌های رمضان

و فکرشم نمیکردم ی روزی بیاد که من از شب قدر فراری باشم. فکرشم عذابه برام :)
 
پاسخ : دلنوشته‌های رمضان

خدایا بعد مرگ باباجان دلم هیچوخ انقدر نشکسته بود.مگه نمیگن تو دلای شکسته ای؟مگه ماه تو نیست؟بشنو صدامو.بشنو دعای به غلطمو.خدا معجزه کن.بشنو صدامو...
خدایا میدونی چقد دلم به شبای قدر گرمه.میدونی منتظرم بگم بک یا الله :گریه
 
پاسخ : دلنوشته‌های رمضان

رفته بودم دنبال کارای بازایابی شرکت ، کوچه به کوچه ، خیابون به خیابون... چندین کیلومتر پیاده روی.
دیدم نمیشه ، آب بدنم ته کشیده ، ساعت 5 بعد از ظهر...! رفتم تو سوپر مارکت ، آب معنی ، روش نوشته بود از چشمه ی گوارای نمیدونم فلان کوه !
درشو کمتر از یک ثانیه باز کردم و سر کشیدم...! کلا به یاد رمضان نبودما ! قلپ قلپ میخوردم یهو دیدم دقیقا جلوم ازین پلیس های یگان ویژه وایساد...
ای خدا یادم افتاد رمضانه ! توو دلم گفتم غلط کردم ! زهر خوردم ! دیدم طرف پیاده شد و از شانس من انگار یکی از دوستای نمیدونم کدوم ایامش رو دیده بود ! منم پشتمو کردم بهشون و مسیری رو که اومده بودم برگشتم ! الانم گلوم درد میکنه ! لامصب آب وسط گلوم گیر کرد ! :D
 
پاسخ : دلنوشته‌های رمضان

میان عاشق و معشوق هیچ حایل نیست
تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز

قبلش عاشقش بودم
یه مدت ازش نفرت داشتم
بعدش اصلا قبولش نداشتم
حالام بی تفاوت

نمیدونم ازش چی بخوام،نمیدونم الان باید چه حسی داشته باشم؟دیگه تو دعای سحرام گریه نیس،دیگه تو افطار چشمامو نمیبندم و از ته دل صداش کنم...نمیدونم چرا اما این جوریاس...

شاید مسخره باشه اما دلتنگم،دل تنگ اون لحظه هایی که از ته دل صداش میکردم،
دل تنگ لحظه های سحر که سجده آخرم برا خودش یه نماز 20 رکعتی بود،
دل تنگ گفتن "هذا مقام من لایجد لذنبه غافرا غیرک"
دل تنگ باز کردن حافظ بین نمازمغرب و عشا
دل تنگ تک تک لحظات عاشقی افراطیم

میشه دعا کرد من به اون لحظات برگردم؟؟؟؟فقط واسه چند ثانیه...
 
پاسخ : دلنوشته‌های رمضان

شبای قدر توانایی خونه موندن ندارم حقیقتاً . شده شبونه چادر سرم بکنم ، عصا بگیرم دستم ، تنهایی راه بیفتم برم مسجد ؛ این کارُ میکنم . : )) با مامانم اتمام حجت خواهم کرد . :د

در ضمن اینقد سحر ، سحر نکنین تو ماه رمضون . :)) دچار بحران هویت شدم اصن . :-"
 
پاسخ : دلنوشته‌های رمضان

خدایااااااا چرا ازت دور شدم؟؟؟ :((

خدایا دور کن ازم هر چیزی رو که منو از تو دور می کنه!! [-o<

خودت می دونی که چقدر دوست دارم و هنوزم به رحمتت امیدوارم! :)
 
پاسخ : دلنوشته‌های رمضان

خدایا تو این روزای قشنگ به هممون این قدرتو بده که درمورد دیگران زود قضاوت نکنیم. آمین :)
 
پاسخ : دلنوشته‌های رمضان


میبینی؟ لیاقت نداشتم ....
 
پاسخ : دلنوشته‌های رمضان

یاد بگیر از داشته‌هات لذت ببری
گذشته رفته

مثل بچه‌ای باش که وقتی‌ یه قلعهِ تو ساحل با شن می‌سازه و بعدش میره پشت سرشسم نگاه نمی‌کنه دلم نمیبنده به گذشته

الان بهترینه موقع هست

همیشه اینو داشته باش از من
 
پاسخ : دلنوشته‌های رمضان

خدایا!...
چرا هرسال همون روزای اول توفیق یه توبه خیلی قشنگ بهم میدادی جوری که واسه شبای قدر لحظه شماری میکردم
اما...
چرا امسال دلم می خواد شبای قدر یه خورده دیرتر بیان بلکه منم توفیق پیدا کنم به قافله ی توابین برسم
ای خدا!...
خیلی دلم گرفته...می خوام فقط با تو باشم...برای تو...تمام حسم...تمام عشقم....وجودم...
ینی میشه؟؟؟

خیلی وقته دنبال همچین حالی میگردم.واسم دعا کنید...
 
پاسخ : دلنوشته‌های رمضان

داریم به شبای قدر نزدیک میشیم

شبایی که همه توبه میکنن :|


خوشبحال اونایی که تو حرم امام رضا یا حضرت معصومه قرآن به سر میگیرن :((

 
پاسخ : دلنوشته‌های رمضان

شنیدم ی مراسمی این شبا مسلمونا دارن... ;;)
خیلی قشنگه... [-o<
دعا میکنن واسه خودشون؛خونوادشون دوستاشون... [-o<
گریه میکننن...
صب تا شب کتاب مقدس شونو ک ی سال تو طاقچه بودو میخونن 8->
تاکسیا صلواتی میرسونن
همسایه ها نذری میدن
مادرا اشک میریزن
ولی پدرا دستارو رو پیشونی میذارن بی سرو صدا گریشونو میکنن؛آخه وختی کوچیک بودن موقع بغض کردن میشنیدن " مرد ک گریه نمیکنه"
پسرا نیمه شب واسه دخترا بوق نمیزنن؛مزاحم نمیشن؛کسی تو نخِ دور و بر نیس....
دخترا سرخاب کمتر میزنن؛غمزه و عشوه تعطیله؛مانتو کوتاهاشم ، بلندشو میپوشم....
گنهکاراشونم حتی میان...باورت میشه؟
همه ، یِ صدا میگن اللهم خلصنا من النار
همه هستن...جای امثالِ ما فقط خالیه...
اونایی ک...
بذار همون تصویرِ قشنگ از من تو ذهنت باشه...
میخاستم بپرسم دوستان اگه روزی خداتونو دیدین ازش بپرسین :
ما ریاکارا هم دعوتیم؟
 
پاسخ : دلنوشته‌های رمضان

من نمیدونم چرا هر وقت به شبای قدر نزدیک میشیم :)
یاد این شعر میافتم (امشو شوشه لیپک لیلیلونه /امشو شوشه یارم یرازجونه)

اما خدا وکیلی هیچ شبی مثه شب قدر نمیشه
هیچ لحظاتی هم مثه لحظات خلصنا من النار یا رب گفتن نمیشه :-<

خدایا ماکه گنهکاریم :(
میدونم ...
اما ...
اما تو که اینقده رحیمی :|
تو که اینقده بزرگی
مای صغیر و مسکین رو ببخش به کرمت یارب [-o<
برا ما امان نامه بنویس برا اون روزی که نه مال و نه ثروت و نه خانواده مون نمتونن ما رو نجات بدن :(
برا اون روزی که مجرما از سیماشون مشخصن ومعلوم :|
مولی یا مولی
انت المولی و انالعبد و هل یرحم العبد الا المولی ؟ [-o<
 
پاسخ : دلنوشته‌های رمضان

شهادت امام علی علیه السلام پیشاپیش تسلیت باد
شب های قدر حتما برای همدیگه دعا کنیم
 
پاسخ : دلنوشته‌های رمضان

وقتی بهش فکر میکنم فقط یه چیزی توی ذهنم تکرار میشه؛ لیاقت نداشتی، لیاقت نداشتی... خیلی بدبحتی فهیمه، بی لیاقت!
 
پاسخ : دلنوشته‌های رمضان

خواهش میکنم این شبا خونه نمون...
 
پاسخ : دلنوشته‌های رمضان

این چن شبُ با تمام حس قشنگش دوس دارم!

میگن تو این شباس که سرنوشت یه سال آدما رقم میخوره :-<.....بیاین خوب رقمش بزنیم

با اشکامون....
مناجات و دعاهامون....
اعمالمون....
:-<
 
پاسخ : دلنوشته‌های رمضان

انگاه که به نماز می ایستم تو انچنان به من گوش می دهی که انگار همین یک بنده را داری من انچنان با سخن می گویم که انگار چندین خدا را دارم. ...
حدایا در این شب های قدر ارزوی همه ی ما رو بر اکرده کن
 
پاسخ : دلنوشته‌های رمضان

به دعای پیش از افطار شدیدا اعتقاد دارم .

خدایا منو ببخش .

خدایا امشب میبینمش ؟ .

خدایا ... :-" (یه چیز در حد خوار مادر)

یا علی گفتی که درمانی به فریادت رسم یا علی درمانده ام آقا به فریادم برس

سکانس دوم : عقب نشینی استراتژیک و یکمی ننمن غریبم بازی :-"

و من اله توفیق :-"
 
پاسخ : دلنوشته‌های رمضان

امشب رحمت دوست جاریست،
مانند رود،
نه!
مانند باران،
اگر دلتان لرزید،
بغضتان ترکید،
کسی اینجا محتاج دعاست،
اگر یادتان بود
باران گرفت
دعایی به حال من بیابان کنید.
 
Back
بالا