soofy-7105

[soofy]

خوانده ام...
1.کیمیاگر.......پائولو کولیو
2.کنار رود پیدرا نشستم و گریستم.......... پائولو کولیو
3.قلعه حیوانات..........جورج اورول
4.تهوع......... سارتر
5.بابا لنگ دراز........جین وبستر
6.دنیای سوفی.......یوستین گردر
7.شبح اپرای پاریس.........سوزان کی
8.بادبادک باز ............ خالد حسینی
9.هزار خورشید تابان.............خالد حسینی
10.پیامبر و دیوانه..........جبران خلیل جبران
11.سینوهه ......... میکا والتاری
12.زنان وحشی آمازون.......... منوچهر مطیعی
13.دزیره.............آن ماری
14.روی ماه خداوند را ببوس.............. مصطفی مستور
15.من گنجشک نیستم........... مصطفی مستور
16.پوران دخت............ الهام ستوده
17.تلافی............ سیمین شیردل
18.دالان بهشت................ نازی صفوی
19.بامداد خمار........... فتانه حاج حسینی
20.شب سراب...........ناهید.ا
21.طوفان دیگری در راه است............ سید مهدی شجاعی
22.سانتا ماریا( مجموعه داستان)...........سید مهدی شجاعی
23.من او........... رضا امیر خانی
24.بیوتن........... رضا امیر خانی
25.ارمیا............رضا امیر خانی
26.نشت نشا(مقاله)............ رضا امیر خانی
27.مردگان باغ سبز.............. محمد بایرامی
28.استاد عشق...........ایرج حسابی
29.کافه پیانو........... فرهاد جعفری
30.چشمهایش........... بزرگ علوی
31.سالاری ها ............ بزرگ علوی
32.عادت می کنیم........ زویا پیرزاد
33. پیمان.......... دنیل استیل
34. کوری.......... ژوزه ساراماگو
35. مارک و پلو(سفرنامه)...........منصور ضابطیان
36. کیخسرو........... آرش حجازی

می خوانم...
قیدار.........رضا امیر خانی

خواهم خواند...
سو و شون
عقاید یک دلقک
بوف کور
دوباره کیمیاگر

 

[soofy]

پاسخ : soofy-7105

مردگان باغ سبز
نوشته محمدرضا بایرامی
انتشارات سوره مهر
چاپ اول89

اول از کتاب مردگان باغ سبز شروع می کنم که شاید معروفیت خیلی کتابای دیگه را هنوز پیدا نکرده ولی واقعا ارزش خوندنش را داره...
کتابیه با تم اجتماعی سیاسی که مربوط می شه به جریانات سیاسی و تحولات فکری نسلی از جوانان در واقع شخصیت اصلی داستان جوانی است به نام بالاش که در گیر و دار انتخاباتی که قرار است برگزار شود و او به نوعی معترض به حکومت است مشکلاتی برایش ایجاد می شود تا جایی که او برای ارزش هایش مجبور به از دست دادن عزیزانش هم می شود...
وقایع این کتاب در آذربایجان اتفاق می افتد و حتی دیالوگ های ترکی هم توی کتاب به چشم می خورد
این رمان هم به نوعی شبیه من او امیرخانی دو قصه گو دارد یکی دانای کل که روایتگر زندگی بالاش تا مرگ اوست و دیگری از زبان فرزند اوست که در پایان داستان این دو اپیزود به هم پیوند می خورد.
هر چند محمدرضا بایرامی در ابتدای کتاب این گونه می نویسد:
«این داستان همان قدر به واقعیت نزدیک است که پلنگ سر کوه به ماه بنابراین همه حوادث و داستان ها و شخصیت های ان خیالی است هرچند که واقعی به نظر برسد و یا تاریخ هم از آنها به همین عنوان یاد کرده باشد...»
ولی به عقیده شخصی خودم او الهام زیادی از حوادث سیاسی سال 88 گرفته و در واقع این رمان داستانی نمادین و البته به نوعی واقعیتی تلخ از جامعه خودمونه...
شاید معروفترین جمله کتاب این باشه که البته محمدرضابایرامی اونو به نحوی زیرکانه روی جلد کتاب هم نوشته:
«یادت باشد همیشه یه پای ثابت انتخابات تقلب است انها می خواهند ماموران خودشان پای صندوق ها باشند والا ما را متهم میکنند به تقلب»