• اگر سمپادی هستی همین الان عضو شو :
    ثبت نام عضویت

بدترین استرس!

sevda..

کاربر جدید
ارسال‌ها
1
امتیاز
2
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 1
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
95
پاسخ : بدترین استرس !

اولین امتحان کانورسیشن زبان!! :-ss :-ss :-ss
از استرس پوست تمام انگشتامو کندم :-s
 

yasamin78

کاربر فعال
ارسال‌ها
65
امتیاز
947
نام مرکز سمپاد
farzanegan amin2
شهر
Isfahan
پاسخ : بدترین استرس !

بدترین استرس عمرم پارسال سر زنگای جغرافی بود 1ساعت درس می پرسید 15دیقه درس میداد #-o
اگه سر کلاسش کتاب باز می کردی می گفت:خب من الان برای این خانوم یه دایره کوچولو (صفر) میذارم X_X
یه روز به من3تا منفی داد! :)) :D خیلی هم چاق بود وقتی میومد تو کلاس تو در گیر می کرد =)) یه بیت هم در موردش گفتیم: ;;)


"فیض"این غول سه سر می آید در کلاس بچه ها می بینند او را همانند گراز =))
 

Barium

فـ . بـ .
ارسال‌ها
391
امتیاز
1,519
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
قــُم
سال فارغ التحصیلی
1392
دانشگاه
U of T
رشته دانشگاه
بیوتکنولوژی
پاسخ : بدترین استرس !

شدیدترین استرسی که تاحالا تجربه کردم:
البته ماجراشو نمیگم؛ فقط توصیف خودم:
با اینكه هوا سرد نبود دستم یخ كرده بود (مث وقت ـایی که بدون دستکش برف بازی میکنیم!)، تمام بدنم میلرزید، قلبم داشت در میومد، دندون ـام بهم دیگه میخورد!!! اصن خـــیلی وحشتناک بود! :-s
فکرشم میکنم حالم بد میشه! :-ss
 

m.shadi

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
233
امتیاز
6,085
نام مرکز سمپاد
فَرزانگان 2.
شهر
مَشَد؛؛)
رشته دانشگاه
علوم آزمایشگاهی.
پاسخ : بدترین استرس !

رفته بودم دندون پزشکی دندونمو چک کنم ـو اینا...
بعد میترسیدم آمپول بزنه... :-"
نوک پاهام یخیده بود...بعد دکتره یه چیزی برداشت پِـس صدا داد منم یه متر پریدم :D

 

Sahdis

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
270
امتیاز
862
نام مرکز سمپاد
:)مركز راهنمايي فرزانگان رشت
شهر
:)رشت
پاسخ : بدترین استرس !

امسال سر امتحان ادبيات كه تنها درسي كه تو امتحانات 20 نميشم همين ادبياته :(
من هميشه سر امتحان ادبيات استرس دارم :(
 

nasrin.z

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
428
امتیاز
1,446
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
قوچان
دانشگاه
دانشگاه تهران
رشته دانشگاه
مهندسی شیمی( گرایش جداسازی)
پاسخ : بدترین استرس !

بدترین استرسم این بود که تو مطب دندون پزشکی بودم
چِشَم فقط به لب دکتر بود که میگه جراحی یا درمانِ معمولی :-ss
 

Robek

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
353
امتیاز
1,420
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
شیراز_کرمان
سال فارغ التحصیلی
94
دانشگاه
شیراز
رشته دانشگاه
پرستاری
پاسخ : بدترین استرس !

بدترین استرسم این چند وقتس که بابام شل کن سفت کن راه انداحته،میگه گوشوتو میگیرم ده دقه بعد نه نمیگیرم.یه رب دیگه آره.یه رب بعدش نه....من اصن به رو خودم نمیارم
البته چند وفت پیشا هم شناسناممو سوزوندم:))استرس اینکه به بابام بگم داش خفم میکرد
 

matin320

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,364
امتیاز
10,091
نام مرکز سمپاد
شهید هاشمی نژاد II
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
94
دانشگاه
شهید باهنر
رشته دانشگاه
دامپزشک / سیاست
پاسخ : بدترین استرس !

وقتی به وسایل بابام دست می زنم و یادم میره مث قبل درستش بکنم.
+
وقتی تکلیف ریاضی ننوشتم و دبیر دفترا رو نگاه می کنه.
+
وقتی تا ساعت 3 پای نت میشینم و بابام بیدار میشه و بهم گیر میده.
+
وقتی فیزیک نخوندم و دبیر واسه حل تمرین با دست به من اشاره میکنه.قدم به قدم تا رسیدن به تخته.
 

@mirrez@

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
222
امتیاز
967
نام مرکز سمپاد
هاشمی نژاد یک
شهر
مشهد
پاسخ : بدترین استرس !

وقتی بود که امتحان شیمی شبش به هوای اینکه قبلا خوب خوندم نخوندمش از شانس من معلمه این قدر سخت گرفت که من گفتم تک نیارم عالیه و شانس دیگه من این بود که مستمرم بیست بود ......
 

Dark Eagle

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
403
امتیاز
657
نام مرکز سمپاد
helli 2
شهر
Tehran
مدال المپیاد
کامپیوتر
پاسخ : بدترین استرس !

یه روز رفتم مدرسه ذوشنبه بود .........
مدرسه ما دوشنبه ها امتحان میگیره ..........
هفته ی قبل قرار بود ترکیبیات امتحان بگیرن که یهو به خاطر آلودگی هوا تعطیل شد..........
من حدث میزدم که امتحان امروزم همئن ترکیبیاته ولی ........
وقتی رفتم تو مدرسه دیدم همه دارن فیزیک میخونن همه جزوه فیزیک دستشونه.........
خیلی راحت رفتم از یکی پرسیدم مگه امتحان امروز ترکیبیات نبود ........
گفت : نه جیگر فیزیکه؟(از پروفسور پرسیدم)...............
بعدش فهمیدم که این امتحانه 8 نمره از نمره مستمر فیزیک رو به خود اختصاص میده..........
از اون موقع تا زنگ آخر که امتحان داشتیم بد استرسی در وجودم آمد پدید که موجبات ناراحتی احوال خویش را به همراه داشت.........
در هر صورت امتحانو بد ندادیم..........
بلکه بد امتحان دادیم...........
:((
 

demon

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
238
امتیاز
700
نام مرکز سمپاد
فرزانگان زینب
شهر
تهران
دانشگاه
علم و صنعت
رشته دانشگاه
فیزیک
پاسخ : بدترین استرس !

پارسال هرچی گفتم نمیخوام دیگه سمپادی باشم خانواده م زیر بار نرفتن
منم ترم اخر اختصاصی ها رو نصف نوشتم
مثلا برای ریاضی و هندسه و فیزیک دقیقا هرکدوم فقط ده نمره نوشتم که بیوفتم
اخریش ریاضی بود
اون روز حالم افتضاح بود ده نمره هم نوشتم دیگه واقعا داشتم سکته میکردم!
تو خیابون گریه کردم
رسیدم خونه با داد و گریه همه حرفامو زدم! تا شب خودمو تو اتاقم حبس کردم یکی از دوستام تلفنی ارومم کرد
من هنوز سمپادیم! :rolleyes: ولی دیگه اونجوری کنترل خودمو از دست نمیدم B-)

+ راستی!! اگه خواستین سه تا درس رو دقیقا بیوفتین تا اخراجتون کنن یخورده قبل از خرداد تصمیم بگیرید! چون "مستمر" این موجود مشمئز کننده....!! ~X( =))
 

sarah nodet

کاربر نیمه‌فعال
ارسال‌ها
19
امتیاز
41
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ارومیه
شهر
ارومیه
دانشگاه
علوم پزشکی اردبیل
رشته دانشگاه
دندان پزشکی
پاسخ : بدترین استرس !

زیاد استرسی نیستم.حتی سرٍ کنکورم استرس نداشتم....

بدترین استرسٍ عمرم زمان دادن نتایج اولیه بود. اونم نه بخاطرٍٍ خود نتایج... بدبختیه من اینجا بود که ADSL تموم شده بود،کامپیوتر هم خراب، با dia up هم نمیتونستم برم سایت نتیجه رو بگیرم.از همه بدتر همه خاله ها خونه ی ما تشریف دارن...کافی نت هارو که نگو داشتن میترکیدن :-ss
منم دهنم خشک، اعصابم خورد، ی بغض قد ی تامسون تو گلوم هرکی هرچی میگه گریه میکنم. :-ss :((
دیه اخرش همه فک کردن قبول نشدم ... :D
 

كياناز

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
719
امتیاز
3,450
نام مرکز سمپاد
فرزانگـان ۱
شهر
اصفهـان
سال فارغ التحصیلی
96
پاسخ : بدترین استرس !

معمولا وقتي دبيرا ميخوان نمره هاي مستمر رو اعلام كنن،من بدجور استرس ميگيرم-جوري كه دستام شديدا يخ ميكنن و سرم تير ميكشه...اما واسه نمره هاي ترم راحتم-چون لااقل اين يه دفعرو در تمام طول سال خوندم! :))
 

pekhpekhmandi

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
86
امتیاز
459
نام مرکز سمپاد
farzanegane nahie1
شهر
کرمان
دانشگاه
هرچی که خداخاست
رشته دانشگاه
اگه خداخاست پزشکی
پاسخ : بدترین استرس !

درس نخونده باشی و ازت نپرسیده باشه................وای یعنی از اون حس هاست بوخدا :-< :-< :-< :-<
 

Io

کاربر نیمه‌فعال
ارسال‌ها
16
امتیاز
107
نام مرکز سمپاد
Farzanegan2
شهر
Tehran
مدال المپیاد
المپیاد زیست:)
پاسخ : بدترین استرس !

كلا وقتي ميخوام برم فروشگاه استرس ميگيرم! :Oچه ميخواد سوپر باشه چه فروشگاه پوشاك و ... تنها فروشگاهي كه ميرم و استرس نميگيرم كتاب فروشيه!!!!
 

sz

کاربر فعال
ارسال‌ها
73
امتیاز
347
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 2
شهر
تهران
مدال المپیاد
زيست
پاسخ : بدترین استرس !

هنگام اعلام نتایج المپیاد
 

This is me

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,189
امتیاز
2,119
نام مرکز سمپاد
دبيرستان فرزانگان٢ :x
شهر
تهرانْ
مدال المپیاد
برنز زیست
پاسخ : بدترین استرس !

اصلا استرسى نيستم!!
يعنى قبل اعلام نتايج مرحله اول و اينام استرس نداشتم :D
ولــــى..!
سال اول براى ورود به كلاساى المپياد يه ازمون ميگيرن كه اگه تواون قبول نشى ميشه شركت كنى توى كلاسا[اينجورى ميگفتن،بعدش ديديم همچين خبرى هم نيست :-"]
بعد ديگه زنگى كه قرار بود بعدش نتيجه رو بزنن رو برد خيلى استرس داشتم :-"

يكى ديگه اش هم وقتى بود كه ميخواستن تيم نهايى مسابقات كشورى [هندبال]رو اعلام كنند :D
 

pekhpekhmandi

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
86
امتیاز
459
نام مرکز سمپاد
farzanegane nahie1
شهر
کرمان
دانشگاه
هرچی که خداخاست
رشته دانشگاه
اگه خداخاست پزشکی
پاسخ : بدترین استرس !

وای نگو استرس دیشب ساعت9:30 جزوه فیزیک رو تموم کردم.بعد شام یه استراحت اومدم بخواب نمیدونم یهو چی شد یه حس عجیبی بهم گفت برو بخون فردا میوفتی.خداییش خیلی ترسیدم از 12 تا 3 دوباره خوندم و واقعا مدیون اون حسم اگه نمیومد عین خر تو گل میموندم.......... ^#^ ^#^ ^#^ ^#^ ^#^ ^#^ ^#^ ^#^ ^#^
 

Męłõdï

کاربر نیمه‌فعال
ارسال‌ها
8
امتیاز
50
نام مرکز سمپاد
Farzanegan
شهر
Some where
مدال المپیاد
wTf????
دانشگاه
Harja ghabol shodim -_-
رشته دانشگاه
Memari
پاسخ : بدترین استرس !

واي ! هنوز وقتي اسمش مياد تنم ميلرزه!!
ما امتحان مستمر رياضي داشتيم بعد معلم مطالعات مراقب ما بود. من كلا حرفه اي تقلب ميكنم كه هيشكي نميفهمه !!
ولي اين معلمه خيلي تيزه. اين دوست ديوونه ي منم اومد سوالو رو يه كاغذ نوشت بعد گرفتش كنار ماشين حساب داد به من!!!!
بعد من داشتم از روش مينوشتم به حالت خركيف كه معلمه يهو بلند شد!!!
اومد طرفم كه من هول كردم به جاي كاغذ ماشين حساب رو انداختم تو كيفم!!! :|
كاغذه افتاد رو مانتوم!!
خلاصه معلمه اومد دستمو گرفت {فك كرد كاغذ تو دستمه} گفت : بدش به من!!!
بعد دستمو باز كرد ديد خاليه زايه شد!!!D;
منم حالا طلبكار شده بودم گفتم : خانم شما فك كردين من متقلبم !!!! نه اشتباه ميكنين!!!
بعد گفت :بلند شو واستا !!!
اينو كه گفت اشهدمو خوندم بعد خودمو كشيدم به دسته صندلي كاغذه افتاد !!!
تمام بدنم ميلرزيد!!!!
خلاصه واستادم معلمه هم كاغذ رو نديد و زايه شد!!!!!
خخخخخخخخخخ :))
 

Alien

کاربر فعال
ارسال‌ها
72
امتیاز
582
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
دهدشت
رشته دانشگاه
میخوام برم پزشکی
پاسخ : بدترین استرس !

بدترین استرسم این بود یه دفه رو کلاس شیمی تو اوج درس همه ساکت بودن داشتن گوش میدادن من بدبخت هم تو عمرم همون یه روز بود موبایل میبردم کار داشتم یهو زنگ خورد من: :-\ :-ss ^#^ [-o< بچه ها : :)) :D معلم X-( :-w
اولش معلم نفیمید کی بود گف موبایل مال کی بود خودش بگه وگرنه میگردیمتون
منم که دیدم اگه نگم خودم بودم کل بچه ها لو میرن واسه همین گفتم خودم بودم :-s
معلم گف چون راستشو گفتی خودت بودی کاریت ندارم اما دیگه نیار من: =P~
اون لحظه هس فداکاری رو داشتم اصن :D
 
بالا