• اگر سمپادی هستی همین الان عضو شو :
    ثبت نام عضویت

برگزیده مکالمات

f.light

کاربر فعال
ارسال‌ها
56
امتیاز
329
نام مرکز سمپاد
دبیرستان فرزانگان یک تهران
شهر
تهران
پاسخ : برگزیده مکالمات

مامانم:سلام،خوبی چه طوری؟چه خبرا؟
داییم:خوبیم همه!
مامانم:عمه حالش چه طوره؟
داییم:عمههه؟امروز بمیر فردا بمیره! :-"
مامانم:وا این چه حرفیه؟!بابا اینا کجان؟
داییم:مراسم !
مامانم:مراسم؟!مراسم چی؟
داییم:ختم!
مامانم:وا کی مرده مگه؟
داییم:عمههه!!! :-"
بعد از این مکالمه مامانم نمی دونست باید بخنده،گریه کنه،دقیقا چی کار کنه! ;)) بهترین روش برای اعلام خبر مرگ افراد! :>
 

Zahra_a

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
859
امتیاز
9,406
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
.
سال فارغ التحصیلی
99
رشته دانشگاه
داروسازی
پاسخ : برگزیده مکالمات

این مکالمه ی من و داداش کوچیکمه :
داداشم : تبلتت رو بده بازی کنم


من :نوچ نیمیدم

داداشم: خیلی گدایی


من : من گدا من گدااااااا ی حسینم(ع)


داداشم: [-( [-( #-o #-o
من: :))
 

zahra710

کاربر نیمه‌فعال
ارسال‌ها
12
امتیاز
173
نام مرکز سمپاد
Frz
شهر
زیر گنبد کبود(اصفهان)
پاسخ : برگزیده مکالمات

پیری: شما اگه تو خوابگاه با یه نفر دیگه رو یه تخت بشینین به چیز محکوم میشین
اون: به چی محکوم میشیم؟
پیری: به چیز دیگه
اون: هاع چیز
:-" :))
 

عَنّآب ؛؛)

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
214
امتیاز
1,619
نام مرکز سمپاد
فرزانگان۱
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1396
مدال المپیاد
برنز کامپیوتر ۹۵
دانشگاه
صنعتی شریف
رشته دانشگاه
علوم کامپیوتر
پاسخ : برگزیده مکالمات

-مُشکلی هس؟ :-? خُشال نیسی جدیدن!

+نه اوکی عه! خُشالم :د

-مشخصه! مام کوریم!

+ |-:
 

YaSm!nA

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
281
امتیاز
1,717
نام مرکز سمپاد
فرزانگان حکیم زاده
شهر
یزد
سال فارغ التحصیلی
98
تلگرام
پاسخ : برگزیده مکالمات

این مکالمه تو سال تحصیلی بین منو داداشم بود...البته بگم قبلش داداشم 4 سال از خودم کوچیک تره...و کلاس پنجم بود...

( من درحال اپدیت وبلاگ)
داداشم: اجی ی چیز بگم قبول میکنی؟
من : چی؟
_ پنجشنبه میخوام با دوستام برم بیرون...همرامون میای؟
_ ^-^ کیا هستین؟
_ من و ایلیا و سجاد و سینا و امیرحسین.....میای؟
_ کجا میرین؟
_ لی لی پوت ! ( پاساژ ستاره...یکی از پاساژ های معروف پاساژ یزد در حال حاضر و لی لی پوت شهربازیه پاساژ ستاره هستش)
_ خوش بگذره...
_ بیا دیگه...
_ چی کار من داری؟؟
_ خب ب عنوان بزرگتر بیا...مامان ک نمیذاره تنها برم...بیاااا
_ بیام مواظب چهارتابچه باشم؟؟ من؟؟ بیخیال...کی حال داره؟؟ حوصله بچه بازی ندارم ک... :|
_ فقط ک تو نیستی...دوستامم یکی میارن همراهشون..
_ خب همراه اونا برو...
_ :(
_ عجب!!!! حالا دوستات کیا رو میارن؟؟ ببینم ب درد میخورن بیام یا نه...
_ امیرحسین با داداشش میاد ک اول دبیرستانه...ایلیا با داییش ک امسال رفته دانشگاه فک کنم...سجاد با پسرخالش ک فک کنم هم سن توعه...سینا با پسرهمسایشون قرار بود بیاد فک کنم ک اونم بزرگه...
_ :O
_ میای؟؟؟
_ چیزه... :D...امم اگه هم بیام بخاطر تو میام... :-[
_ >:D<


بعله برنامه فوق کنسل شد...ینی مامانم گفت داداشم با پسر عمم بره...
:( :( :(
_​
 

big_bang

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,105
امتیاز
5,514
نام مرکز سمپاد
فرزانگـا(&#39;) امیــ(&#39;)
شهر
نجف آباد
دانشگاه
اصفهان
رشته دانشگاه
اقتصاد
پاسخ : برگزیده مکالمات

بابام : زینب بابا ، روز دختر مبارک باشه (:
مامانم : پس زهرا آدم نیست ؟ :د
بابام : اون که دیگه مردی شده واسه خودش. (:

من دوچار دوگانگی شخصیت شدم ((: ولی مرسی بابا. 8-> >:D<
 

AGHA ALEX

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
97
امتیاز
417
نام مرکز سمپاد
دبیرستان ماندگار فرزانگان6
شهر
تهران
مدال المپیاد
شیمیوکامپیوترتادم مرحله دوم رفتموبرگشتم!!!
رشته دانشگاه
پرستاری
پاسخ : برگزیده مکالمات

هر روز وقتی من گشنمه!
من : مامان گشنمه!!
مامانم: کوفت بخور!! :D
ینی له میشم با این مهروعاطفه ی مادری!!! :-" :D :))
.
من وقتی بابابام قرار دارم!
من سر قرار:باباکجایی؟
بابا:دارم میام!
نیم ساعت بعد.....
من:بابا کجایی؟ L-:
بابا:دارم میام یه رب دیگه اونجام!
یه رب دیگه!
من:بابا کجایی؟ L-: L-:
بابام:من رسیدم دیگه منو نمی بینی؟!؟ :O
یه رب بعد...
من:باباکوشی پ؟ X-(
بابام:توبرو من خودم میام!! X-(
بعد میگن چرا بچه ها بد قولو خالی بند میشن!!! [-( :))
.
من وقتی دارم دنبال چیزی می گردم!
من:مامان اون چیز منو ندیدی؟
مامانم:چرا همون جاست دیگه!
من:دقیقا کجارو میگی؟
مامانم:همون جا دیگه!رو اپنه!!
من:مامان به خدا این جا نیس!
مامانم:بچه مگه تو کوری!میگم همون جاست دیگه!من دارم از اینجا میبینمش!
من: X-( :O
مامانم:بیام پیداش کنم چشاتو از کاسه در میارم!!
مامانم در حال جستجو...
۵دقیقه بعد....
مامانم:مگه تو کوری بچه!هی دارم بهت میگم همونجا!تو اتاق خواب بود دیگه! :-" :)) :))
 

big_bang

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,105
امتیاز
5,514
نام مرکز سمپاد
فرزانگـا(&#39;) امیــ(&#39;)
شهر
نجف آباد
دانشگاه
اصفهان
رشته دانشگاه
اقتصاد
پاسخ : برگزیده مکالمات

چن‎روز قبل از کنکور؛

من- شبت پر از خواب‎ـای شریف.
اون- توام ایشالا هم خودت بهشتی باشی هم دانشگات.
 

farhid

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
110
امتیاز
1,821
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
زنجان
سال فارغ التحصیلی
94
مدال المپیاد
مرحله 1 کامپ
دانشگاه
پلی تکنیک
رشته دانشگاه
سخت افزار
پاسخ : خاطرات سوتی‌ها

تو باشگاه ی خانومی بهم گفت با اینکه فلانی جون مربیه ولی هیکل تو خیلی بهتره

من: اره خیلیا می گن اینو (عاری از هرگونه لطف دارین و مرسی و امثالش )
:D :D :D :-[ :-[
 

prosur

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
114
امتیاز
1,015
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
نیشابور
پاسخ : برگزیده مکالمات

دبیر رنگ آمیزی: خدا شاهده اگه شما ها واسم فرق داشته باشین. همتون دانش اموزین از چشم من. همتونو یه اندازه دوست دارم.
[ لبخند گرم و گردن کج بچه های کلاس و حس توام با خوشبختی]
[شولگِر و نِلگ در دو سوی کلاس هر کدام در حال پچ پچ کردن با بغل دستی]
توجه اول: شولگِر سابقه ی سوگلی بودن دارد.
دبیر[با لبخندی در ادامه ی سخنرانی قبلی رو به شولگِر]: دخترم به حرفام گوش میدی؟: )
[چرخش گردن دبیر و اخم های در هم رفته و صدایی رها شده از چله ی حنجره و سیبل هدف گیری ای به نام نِلگ]: چرا وقتی من حرف می زنم با بغل دستیت صحبت می کنی؟ واقعا اینه احترام به دبیر؟ [اخم][اخم][اخم]
[بچه های کلاس لخند پت و پهن خود را جمع اوری نموده، گردن راست می کنند، کتاب رنگ آمیزی می گشایند، به معنی جدید یک سری لغات و جملات ایمان می اورند.]
توجه دوم: نام دو تن و رشته ی تدریس یک تن تحریف شده، به منظور حفظ امنیت جانی صاحب اثر:"
 

maleck :)

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,442
امتیاز
31,658
نام مرکز سمپاد
شهید بابایی
شهر
قزوین
سال فارغ التحصیلی
91
دانشگاه
دانشگاه گیلان
رشته دانشگاه
مهندسی صنایع
پاسخ : برگزیده مکالمات

مهم نیس شما خوشتون میاد یا نه ولی از محبوب ترین مکالماتم بود ^_^ >:D<
یادش بخیر...

من: ‫دل تنگم میشین؟!‬
:D


اون: ببخشیدا
ببخشید خداییش
ولی
من: ‫ولی چی؟‬

اون: کووووفت!!نخیرم!:-D
من: ‫خب باشه نمیشین‬
‫فش دادن نداره که‬
اون: فش نیس عاخه خدایی این...تعریفه!:-D

me: ینی چی تعریفه؟‬

اون: :-D :))))))

ینی من اصولن به هرکسی کوفت نمیگم که...باید کللی خودتونم بگیرین الان تازشم!:)))))
--------------------------------------------------------------------------------------------------------------
در ادامه:

اون:حرف میرنم گل ک لقد نمیکتم..خب برین اصن!!
من: ‫بلعخره برم یا بمونم؟‬

اون: بابا عه خب نپرید وسط حرفم
تموم شد برین!!

من:‫خب باشه‬
‫بنال‬
اون: *بروید! :)))
اووو!! L-: L-:

من: ‫:D
اون: میگم ایشالا سال دیگه میاین
فقد من اونموقه نیستم دیگه
حوصلتون سر میره
تازه قدر کل انداختن بامنو میفهمید
:D
خب دیگه برید حالا
:-)
من: ‫برم یا...؟! :D:))
 

++MaRyAm++

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
160
امتیاز
1,572
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
نجف آباد
سال فارغ التحصیلی
94
پاسخ : برگزیده مکالمات

من:من خیلی بیشعورم،اصن درس نمی خونم :|
فائزه:من از تو بیشعورترم...
من: :|
من: :|
من: :|
من: :)) =))

#سخن_بزرگان
 

moOn:)

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
335
امتیاز
2,483
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ارومیه
پاسخ : برگزیده مکالمات

-این کتابا درسین؟

+نه، علمین.

-عاشق تفکیک این دوتا مقوله م تو ذهنت. :|
 

f-1391

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,145
امتیاز
17,362
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
بجنورد
سال فارغ التحصیلی
94
رشته دانشگاه
روانشناسی
پاسخ : برگزیده مکالمات

وقتی بعد از چند ماه مکالمات تلگرامتو با یکی از دوستات داری مرور میکنی من خودم خیلی خندیدم...

من:بجنورد رو بنویس بج

اون:آورررین واردیا!ایووول


پ ن:این که به بجنورد میگن بج یکی از واضح ترین خز ترین و پیشه پا افتاده ترین مسائل در جامعه مجازیه مردم بجنورد است!چند ماه پیش ما چنین موجوداتی بودم :> :-"
 
ارسال‌ها
3,294
امتیاز
63,793
نام مرکز سمپاد
فرزانگان زینب:)
شهر
تهر
سال فارغ التحصیلی
95
دانشگاه
علامه طباطبایی
رشته دانشگاه
روان شناسی
پاسخ : برگزیده مکالمات

دکتر: برات سی تی اسکن نوشتم
من ده ساله: فقط میخواید منو عذاب بدید آره؟ L-:
دکتر : درسته :-"
من ده ساله: من شما رو نمی بخشم L-:
دکتر: حال میکنم اذیتت کنم . حتا دوس دارم عملتم بکنم (< فلان جاتو با تیغ جراحی ببرم با سوزنم بدوزم (<

حتا شماره ی اون "سی تی اسکن کنه" رو پیدا کردم و اس دادم که انتقام میگیرم ازش :|
 

Sme

کاربر نیمه‌فعال
ارسال‌ها
8
امتیاز
327
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
تبریز
پاسخ : برگزیده مکالمات

من:چقد پررویی تو،خدایا چرا اینو خلق کردی؟
خواهرم:الان ندا میاد به تو چه!
من:ندا اومد از گِلای اضافه خلق شدی
خواهرم:خودت حاصل گل بازیه میکاییلی
من :| :| :O :-w
 

sh.kh1377

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
732
امتیاز
2,445
نام مرکز سمپاد
دبیرستان فرزانگان 1
شهر
تهران
مدال المپیاد
نقره ی زیست دوره هجده و طلای دوره نوزده
پاسخ : برگزیده مکالمات

-خدایا خودت واسه من یه دلیل بیار
+واسه چی ؟
-دیگه خودش میدونه واسه چی
+جان؟
-خدارو میگم
+آهااااااااااا
-خودش فهمید واسه چی دلیل خواستم
+الان فرض کن من خدام : خب دختره ی خاک بر سر تو احمقی به من چه =)))))))
 

Ромина

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
601
امتیاز
4,681
نام مرکز سمپاد
فرزانگانــــ یکـــــ
شهر
کرمان
سال فارغ التحصیلی
1394
بابا: حدس بزن کجا گذاشتمش؟
مامان: تو زیرزمین
بابا: نه،اونجا نیست
مامان: میگم تو زیرزمین گذاشتیش
بابا: نه ، تو زیرزمین نیست
مامان: تو زیرزمین گذاشتی

من : :| :| :| :|
(نه اینکه نشنیده باشه هاا،یا ما یادمون رفته باشه کجا گذاشتیم ،سعی داشت با تحکم مارو راضی کنه که تو زیرزمینه :| خوب نیست مادرم،نیست -_- )
 

Orelia

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,043
امتیاز
38,689
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
.
سال فارغ التحصیلی
0000
[امروز: ششمین زنگِ متوالی]
من: (بعد از کُلی تفکر!) خب... :rolleyes: نظرت راجبِ سوال چیه؟ :-?
روژین: نظرم مثبت ـه. ;;)
سارا: پس مبارک ـه...P:>:D
من: چِتونه شماها؟؟ :-??:))
 
بالا