بهترین شعرهایی که تا به حال خوندی!

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع taraneh
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
پاسخ : بهترین شعری که تا به حال خوندی!

به نقل از عبور :
مخصوصا با صدای سهیل نفیسی.....
و مخصوصا با صدای فرهاد
 
پاسخ : بهترین شعری که تا به حال خوندی!

گدايان بهر روزي طفل خود را كور مي خواهند طبيبان جملگی شان خلق را رنجور می خواهند
تمام مرده شوران راضي اند بر مردن مردم بنازم مطربان كه خلق را مسرور مي خواهند
 
پاسخ : بهترین شعری که تا به حال خوندی!

مگه میشه بهترین شعر رو تشخیص داد؟
خدایا
خیلی سخته...
 
پاسخ : بهترین شعری که تا به حال خوندی!

بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم همه تن چشم شدم خیره به دنبال تو گشتم
بقیه اش رو حال ندارم بنویسم
بماند دیگه
فقط فریدون مشیری
 
پاسخ : بهترین شعری که تا به حال خوندی!

این قسمت شعر فریدون مشیریو خیلی دوس دارم:
تو به من گفتی از ایتن عشق حذر کن
لحظه ای چند بر این آب نظر کن
آب آیینه ی عشق گذران است
تو که امروز نگاهت به نگاهی نگران است
باش فردا که دلت با دگران است
تا فراموش کنی چندی از این شهر سفر کن
با تو گفتم حذر از عشق ندانم
سفر از پیش تو هرگز نتوانم نتوانم
روز اول که دل من به تمنای تو پر زد
چون کبوتر لب بام تو نشستم
تو به من سنگ زدی
من نرمیدم نگسستم
 
پاسخ : بهترین شعری که تا به حال خوندی!

این دو بیت اول از غزل حافظ هم منو یاد یه خاطره میندازه هم خیلی دوسش دارم:

دانی که چیست دولت؟دیدار یار دیدن در کوی او گدایی بر خسروی گزیدن
ازجان طمع بریدن آسان بود ولیکن از دوستان جانی مشکل توان بریدن
...
 
پاسخ : بهترین شعری که تا به حال خوندی!

خیلی خیلی زیادن ولی بازم یکی که الان تو ذهنم دارم میخونمش رو می نویسم:

به سان رهنوردانی که در افسانه ها گویند
گرفته کولبار زاد ره بر دوش
فشرده چوبدست خیزران در مشت
گهی پرگوی و گه خاموش
در آن مهگون فضای خلوت افسانگیشان راه می پویند
ما هم راه خود را می کنیم آغاز
سه ره پیداست
نوشته برسرهریک به سنگ اندر، حدیثی کش نمی خوانی بر آن دیگر
نخستین راه نوش و راحت و شادی
به ننگ آغشته اما رو به شهر و باغ و آبادی
دو دیگر راه نیمش ننگ نیمش نام،اگر سر بر کنی غوغا وگر دم درکشی آرام
سه دیگر راه بی برگشت بی فرجام
من اینجا بس دلم تنگ است
و هر سازی که می بینم بد آهنگ است
بیا ره توشه برداریم
قدم در راه بی برگشت بگذاریم
ببینیم آسمان هرکجا آیا همین رنگ است؟
اخوان ثالث
 
پاسخ : بهترین شعری که تا به حال خوندی!

هرکجا هستم باشم
آسمان مال من است
پنجره فکر هوا عشق زمین مال من است
چه اهمیت دارد گه اگر می رویند قارچ های غربت !
سهراب سپهری
 
پاسخ : بهترین شعری که تا به حال خوندی!

بیایید این جنازه را بلند کنید
10 قدم پشت سرش راه بروید
فاتحه ای...
حلوایی....
خیراتی....
چیزی!
حرمت دارد....
خودکاری که بعد رفتنت
لای کاغذ های سپید زنده به گور شد...!!!!
---------------------------------------------
در تنگ دگر شور دریا غوطه ور نیست
ان ماهی دلتنگ،خوشبختانه مرده ست
-----------------------------------------------
فردا امده است و ایستاده است پیش روی من
میپرسد چه می خواستی؟
با عصا او را کنار میزنم
همچنان
چشم دوخته به دور دست
منتظر.....
------------------------------------------------
حاصل خیره شدن در اینه ها ایا
دو برابر شدن غصه ی تنهایی نیست؟
 
پاسخ : بهترین شعری که تا به حال خوندی!

يك شبي مجنون به خلوتگاه ناز با خداي خويشتن ميكرد راز
اي خدا نامم تو مجنون كرده اي بهر يك ليلي دلم خون كرده اي
من كيم ليلي و ليلي كيست من هر دو يك روحيم اندر دو بدن
بهر هر كس را نصيبي داده اي بهر هر دردي طبيبي داده اي
اي خدا آخر نصيب من كجاست مردم از اين عشق طبيب من كجاست
اين ندا آمد كه اي شوريده حال تا تواني اندر اين درگه بنال
كار ليلا نيست اين كار من است روي ليلا عكس رخسار من است
:)
 
پاسخ : بهترین شعری که تا به حال خوندی!

jfpkcxlx0l3jt85yw12m.jpg
 
پاسخ : بهترین شعری که تا به حال خوندی!

سیمین بهبهانی - دارا جهان ندارد

دارا جهان ندارد، سارا زبان ندارد

بابا ستاره اي در هفت آسمان ندارد

کارون ز چشمه خشکيد، البرز لب فرو بست

حتي دل دماوند، آتش فشان ندارد

ديو سياه دربند، آسان رهيد و بگريخت

رستم در اين هياهو، گرز گران ندارد

روز وداع خورشيد، زاينده رود خشکيد

زيرا دل سپاهان، نقش جهان ندارد

بر نام پارس دريا، نامي دگر نهادند

گويي که آرش ما، تير و کمان ندارد

درياي مازني ها، بر کام ديگران شد

نادر، ز خاک برخيز، ميهن جوان ندارد

دارا کجاي کاري، دزدان سرزمينت

بر بيستون نويسند، دارا جهان ندارد

آييم به دادخواهي، فريادمان بلند است

اما چه سود، اينجا نوشيروان ندارد

سرخ و سپيد و سبز است اين بيرق کياني

اما صد آه و افسوس، شير ژيان ندارد

کو آن حکيم توسي، شهنامه اي سرايد

شايد که شاعر ما ديگر بيان ندارد

هرگز نخواب کوروش، اي مهر آريايي

بي نام تو، وطن نيز نام و نشان ندارد
 
  • لایک
امتیازات: WORM
پاسخ : بهترین شعری که تا به حال خوندی!

«به کجا چنین شتابان؟»
گون از نسیم پرسید.

«دل من گرفته زینجا
هوس سفر نداری
ز غبار این بیابان؟»

«همه آرزویم، اما
چه کنم که بسته پایم
به کجا چنین شتابان؟»

«به هر آن کجا که باشد
به جز این سرا سرایم»

«سفرت به خیر! اما
تو و دوستی خدا را
چو از این کویر وحشت
به سلامتی گذشتی
به شکوفه ها به باران
برسان سلام ما را»
محمدرضا شفیعی کدکنی (م. سرشک)

کتاب کوچه باغهای نیشابور
 
پاسخ : بهترین شعری که تا به حال خوندی!

دوش دیدم که ملایک در میخانه زدند
گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند
ساکنان حرم ستر و عفاف ملکوت
با من راه نشین باده ی مستانه زدند
آسمان بار امانت نتوانست کشید
قرعه کار به نام من دیوانه زدند
جنگ هفتاد و دو ملت همه را عذر بنه
چون ندیدن حقیقت ره افسانه زدند
شکر ایزد که میان من و او صلح افتاد
صوفیان رقص کنان ساغر شکرانه زدند
آتش آن نیست که از شعله او خندد شمع
آتش آن است که در خرمن پروانه زدند
کس چو حافظ نگشاد از رخ اندیشه نقاب
تا سر زلف سخن را به قلم شانه زدند
 
  • لایک
امتیازات: amnah
پاسخ : بهترین شعری که تا به حال خوندی!

خلیج(ابی)

با هر نگاه
بر آسمان اين خاک هزار بوسه ميزنم
نفسم را از رود سپيد و آسمان خزر و خليج هميشگي فارس ميگيرم
من نگاهم از تنب کوچک و بزرگ و ابوموسي نور ميگيرد
من عشقم را در کوه گواتر در سرخس و خرمشهر به زبان مادري فرياد خواهم زد
فرياد خواهم زد

تفنگم در دست سرودم بر لب
همه ي ايران را ميبوسم
من خورشيد هزار پاره ي عشق را بر خاک وطن مي آويزم
من خورشيد هزار پاره ي عشق را بر خاک وطن مي آويزم

اي وارثان پاکي من آخرين نگاهم
بر آسمان آبي اين خاک و خليج هميشگي فارس
فارس فارس خواهد بود
 
پاسخ : بهترین شعری که تا به حال خوندی!

ای وای آن ماهی که او پیوسته بر خشکی فتد ای وای آن مسی که او بر کیمیا عاشق نشد
 
پاسخ : بهترین شعری که تا به حال خوندی!

بس که کشت مهر جانم تشنه است ز ابر دیده اشکبارم روز و شب
 
پاسخ : بهترین شعری که تا به حال خوندی!

شعر کوچه فریدون مشیری

بی تو، مهتاب‌ شبی ، باز از آن کوچه گذشتم

همه تن چشم شدم، خیره به دنبال تو گشتم

شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم

شدم آن عاشق دیوانه که بودم

در نهانخانة جانم ، گل یاد تو درخشید

باغ صد خاطره خندید،

عطر صد خاطره پیچید :

یادم آمد که شبی باهم از آن کوچه گذشتیم

پر گشودیم و در آن خلوت دلخواسته گشتیم

و...................
 
پاسخ : بهترین شعری که تا به حال خوندی!

-به کجا چنین شتابان ؟
گون از نسیم پرسید :
-دل من گرفته زین جا
هوس سفر نداری
زغبار این بیابان ؟
-همه آرزویم اما
چه کنم که بسته پایم ....
به کجا چنین شتابان ؟
-به هر آن کجا که باشد به جز این سراسرایم .
-سفرت بخیر ! اما ، تو و دوستی خدا را
چو از این کویر وحشت به سلامتی گذشتی ،
به شکوفه ها به باران برسان سلام ما را .




>:D< >:D< >:D< >:D<
"شفیعی کدکنی"
 
پاسخ : بهترین شعری که تا به حال خوندی!

اگر هیزم شکن آید

با بادها می لرزی و قلب من از لرزیدنت/هر بار می لرزد/با قامت پوسیده ا آیا/دیگر چه امیدی به دل داری؟/
آه ای درخت خشک/ تو از درون پوسیده ای آری/تو خوب می دانی/بر شاخه ات تنها ترین برگم/دیریست در هر لحظه میمیرم/با این همه در انتظار لحظه ی مرگم/
آه ای درخت خشک/اینجا به جز هیزم شکن هرگز/دیگر نخواهد کرد کسی یادت/از چیست پا بر جاییت در باغ/چون با بهاران نیست میعادت/
آه ای درخت خشک/با من بگو آیا/در دل نداری بیم؟/روزی اگر هیزم شکن آید/روزی اگر هیزم شکن آید/
او بی گمان آنروز/وقتی که می آید تبر در دست/می پیچد از پس کوچه های پر درخت باغ/پر می زنند از شاخه هایت دسته دسته زاغ/
او بی گمان آنروز/می آید چالاک/با ضربه ای-اما نه چندان سخت-/می اندازدت بر خاک/
شاید ندانی تو/آنگاه من نیز میمیرم/
اما...اما/ آن لحظه بس زیباست/زیرا که مرگ دیگری با خود نخواهد داشت.

محمد رضا اصلانی(از روی روزنامه های قبل از انقلاب که جلد کتاب مادرم بود دیدم براتون نوشتم.واقعا زیباست. :x)
 
  • لایک
امتیازات: 3zar
Back
بالا