• اگر سمپادی هستی همین الان عضو شو :
    ثبت نام عضویت

لهجه کرمونی‏!‏

  • شروع کننده موضوع
  • #1

جنتی

کاربر فعال
ارسال‌ها
31
امتیاز
58
نام مرکز سمپاد
علامه حلی بم
شهر
بم
دانشگاه
صنعتی شریف‏!‏‏!‏‏!‏
رشته دانشگاه
مهندسی پزشکی‏!‏
ور دورهم دوشتيم كفتو عماچوكرويي ميخورديم مادرم گف دردابلات اي پياله رم وردارببر ور فالي همسايه شكم داره الا بو كل گيجش كرده ورهوس افتاده.آقاماخود دمپايوا لاناخوني شلوارو كردي شوفري ورخستيديم رفتيم درخونشونهمتو كه درزديم ديدم ننو يه دخترو خوشكلويي در واكرد ماهم عين ميخ طويله اي داريم سيلش ميكنيمهمچي مث دسته جوغني خورده باشه ور مدنگ سرم ايتو شده بودمدگه هچي يادم ني تاصباصبش گاگيجو ميرفتم... مادرم ميگفت ننارضايو حكماچشمت زدننادون خدا را نميبرد دل رضايوش زدنيه ساتي ترنگ بودم مث كرپو أ ديوارميرفتم بالا سات بعدش دلمقيچو ميرفت ميوفتادم وتكزندگيم ورتو سرابرزي افتاده بودخود خودم گفتم بل برم يه باردگه سيري سيلش كنم بلكم دلم آروم شدهي دقه اي يه بار سرم أ گوجودر ميكردم لرد ولي هچي نميديدممادرم بدبختي جوش ميزد همش أ تو مفشو دواييش جدوا قوتو ميرخ ور حلقمرفتم وشش گفتم مادر پياله او استوندي از فالي همسايه؟گفت:دخترخوارش اوردشگفتم كي؟گفت:ديرو پسينحالم پتال شددلوزدم ور درياگفتم مادر دخترخوارش ميخاممادرم چشماش هليك شدن يه پشنگو آبي زدم ور صورتش حالش ورگشت بابو برادرو دل گرداش گرفته بود ميخنديدمادرم گفت:رضايوندرت بشم پسرم بشم اي هنو للوييهاكبرو برادرم گف ننا اي دخترو مث اسپريچوييهمنم هولكي يه تا هشتم زير شغزشبعداز يه ساعت گپ زدن فميدم خوارو للويي هش سالش اومده بود درخونه ماحرف آخرم بابام گف:رضايور ميبا ورداريم ببريم شهيد بهشتي!!!گفتم بابا م كه ديونه نيستمگف پ يه مترقميص رو ور زريسف
 

negginnium

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
891
امتیاز
10,168
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
بندرعباس
سال فارغ التحصیلی
92
دانشگاه
-
رشته دانشگاه
sth
پاسخ : لهجه کرمونی‏!‏

این کرمونی یا بمی نیست این نرماشیریه دیگه :D
 
  • شروع کننده موضوع
  • #3

جنتی

کاربر فعال
ارسال‌ها
31
امتیاز
58
نام مرکز سمپاد
علامه حلی بم
شهر
بم
دانشگاه
صنعتی شریف‏!‏‏!‏‏!‏
رشته دانشگاه
مهندسی پزشکی‏!‏
پاسخ : لهجه کرمونی‏!‏

نرماشیر ایالت خودمختار که نیست اونم مال کرمونه P:>
 

negginnium

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
891
امتیاز
10,168
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
بندرعباس
سال فارغ التحصیلی
92
دانشگاه
-
رشته دانشگاه
sth
پاسخ : لهجه کرمونی‏!‏

پس باید بنویسی استان کرمان ، نه کرمان .
احیانا خودت اهل همونجا نیستی؟
 

fa.z

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
544
امتیاز
1,467
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
كرمان
سال فارغ التحصیلی
94
رشته دانشگاه
ژنتیک
پاسخ : لهجه کرمونی‏!‏

كرمونى مگه گويش نيست؟! چرا نوشتين لهجه؟!
اين كرمونى(شهر كرمان) نيست چون من خيلى جاهاشو نفهميدم! كرمونى خيلى قشنگ تره! (اين احتمالا" همون نرماشيرى باشه!)
 

negginnium

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
891
امتیاز
10,168
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
بندرعباس
سال فارغ التحصیلی
92
دانشگاه
-
رشته دانشگاه
sth
پاسخ : لهجه کرمونی‏!‏

آره بابا کرمونی و بمی قابل فهم ن.
 
  • لایک
امتیازات: Liese

Shaghayegh11

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
525
امتیاز
4,313
نام مرکز سمپاد
فرزانگان یک
شهر
سیرجان-کرمان
سال فارغ التحصیلی
1392
دانشگاه
شیراز
رشته دانشگاه
مهندسی شیمی
پاسخ : لهجه کرمونی‏!‏

=)) =))
فک کنم لهجه ی همه ی استانو قاطی کنی بشه این!!!!ولی خیلی باحال بود.
 
  • شروع کننده موضوع
  • #8

جنتی

کاربر فعال
ارسال‌ها
31
امتیاز
58
نام مرکز سمپاد
علامه حلی بم
شهر
بم
دانشگاه
صنعتی شریف‏!‏‏!‏‏!‏
رشته دانشگاه
مهندسی پزشکی‏!‏
پاسخ : لهجه کرمونی‏!‏

اره با اجازتون منم اهل شهر تمدن بم هستم حالا لهجه یا گویش مهم اصلشه بابا بیخیال تو رو خدا مال هر جا مهم اینه استان کرمونه هر جاشو نفهمیدید بگید ترجمه کنم البت بیشترشو خودمم نفهمیدم
 

arghavana22

کاربر فعال
ارسال‌ها
20
امتیاز
21
پاسخ : لهجه کرمونی‏!‏

دمت گرم خیلی خوب بود
این مال خود خود کرمانه همشم تو کرمان استفاده میشه
هر کی تا حالا نشنیده بخاطر اینه که
تو منطقه های خاصی از کرمان این جوری صحبت میکنن ولی کرمانیه
من خودم همشو قبلا شنیده بودم
 

asghar shepeshu

کاربر فعال
ارسال‌ها
67
امتیاز
84
نام مرکز سمپاد
علامه حلی
شهر
کرمون
مدال المپیاد
نچ نچ
پاسخ : لهجه کرمونی‏!‏

بابو ای که خیلی سخت بود
 

fateme.n

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
629
امتیاز
2,398
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
نجفآباد
سال فارغ التحصیلی
1394
رشته دانشگاه
کامپیوتر
پاسخ : لهجه کرمونی‏!‏

رانمیبرم هم استفاده میشه؟ به معنی نمیدانم؟
میشه یکی برا من چند تکه کلام کرمانی بفرسته
 

negginnium

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
891
امتیاز
10,168
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
بندرعباس
سال فارغ التحصیلی
92
دانشگاه
-
رشته دانشگاه
sth
پاسخ : لهجه کرمونی‏!‏

من هرچیشو که فهمیدم مینویسم .

به نقل از sir.amirreza sadra :
ور دورهم دوشتيم كفتو عماچوكرويي ميخورديم مادرم گف دردابلات اي پياله رم وردارببر ور فالي همسايه شكم داره الا بو كل گيجش كرده ورهوس افتاده.

داشتیم دور هم ( ؟ ) میخوردیم مامانم گفت فدات شم بیا این ظرف غذا رو ببر واسه همسایه چون بارداره الان ممکنه ویارش بگیره و هوس کنه


آقاماخود دمپايوا لاناخوني شلوارو كردي شوفري ورخستيديم رفتيم درخونشون همتو كه درزديم ديدم ننو يه دخترو خوشكلويي در واكرد

آقا ما با این دمپایی لا انگشتیا و شلوار کردی پاشدیم رفتیم در خونشون تا در زدیم دیدم hay vaaaye man یه دختر خوشکل در رو وا کرد

ماهم عين ميخ طويله اي داريم سيلش ميكنيم همچي مث دسته جوغني خورده باشه ور مدنگ سرم ايتو شده بودم دگه هچي يادم ني تاصباصبش گاگيجو ميرفتم...


منم همینجوری عین میخ راست وایسادم انگار دسته ی هاون خورده باشه تو سرم گیج شده بودم دیگه هیچی یادم نیست چون تا فردا صبح هینجوری گیج بودم

مادرم ميگفت ننا رضايو حكما چشمت زدن نادون خدا را نميبرد دل رضايوش زدنيه ساتي ترنگ بودم مث كرپو أ ديوارميرفتم بالا سات بعدش دلمقيچو ميرفت ميوفتادم وتكزندگيم ورتو سرابرزي افتاده بود

مامان میگفت وای رضا مادر حتما چشمت زدن . مامان خنگ خدا نمیدونست رضا دلش ..... ( نفهمیدم ! )

خود خودم گفتم بل برم يه باردگه سيري سيلش كنم بلكم دلم آروم شد هي دقه اي يه بار سرم أ گوجودر ميكردم لرد ولي هچي نميديدم

به خودم گفتم بذا برم یه بار دیگه یه دل سیر نیگاش کنم شاید آروم شدم . هر دقیقه یه بار سرمو از ( ؟ ) بیرون میاوردم ولی چیزی نمیدیدم

مادرم بدبختي جوش ميزد همش أ تو مفشو دواييش جدوا قوتو ميرخ ور حلقمرفتم وشش گفتم مادر پياله او استوندي از فالي همسايه؟

طفلکی مامانم فقط غصه ی منو میخورد همش ( ؟ ) قوتو ( یه نوع خوردنیه ) میریخت تو دهنم بهش گفتم مامان ظرف رو از همسایه گرفتی ؟

گفت:دخترخوارش اوردش گفتم كي؟گفت:ديرو . پسين حالم پتال شددلوزدم ور درياگفتم مادر دخترخوارش ميخام مادرم چشماش هليك شدن يه پشنگو آبي زدم ور صورتش حالش ورگشت

گفت دختر ِ خواهر ِ ش اورد ظرفو . گفتم چه وقت ؟ گفت دیروز . بعد من حالم ( ؟ ) شد دلمو زدم به دریا و به مامانم گفتم دختره رو میخوام مامانم چشاش سیاهی رفت یه مشت آب زدم تو صورتش حالش بهتر شد

بابو برادرو دل گرداش گرفته بود ميخنديدمادرم گفت:رضايوندرت بشم پسرم بشم اي هنو للوييهاكبرو

وای داداشم دل و کمرشو گرفته بود و فقط میخندید مامانم گفت رضا فدات شم پسرم هنوز ( ؟ )

برادرم گف ننا اي دخترو مث اسپريچويي همنم هولكي يه تا هشتم زير شغزشبعداز يه ساعت گپ زدن فميدم خوارو للويي هش سالش اومده بود درخونه ماحرف آخرم بابام گف:رضايور ميبا ورداريم ببريم شهيد بهشتي!!!گفتم بابا م كه ديونه نيستمگف پ يه مترقميص رو ور زريسف


داداشم گفت وای این دختره مثل (؟) هست منم .... بعد از یه ساعتی حرف زدن فهمیدم خواهر ِ ( ؟ ) هشت سالش بوده اومده در خونمون . آخر سرم بابام گفت رضا باید بریم شهید بهشتی ! گفتم بابا من ک دیوونه نیستم گفت ...


بعدا اگه فهمیدم میام ویرایش میکنم جاهایی رو که ننوشتم !

چرا انقده بد تایپ کردی ؟
داستانشم خب بیخود بود :|
ببخشیدا !
 

INTREPID

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
146
امتیاز
697
نام مرکز سمپاد
علامه حلی
شهر
کرمان
سال فارغ التحصیلی
92
پاسخ : لهجه کرمونی‏!‏

به نقل از موشیرامیشونه :
چرا انقده بد تایپ کرده ؟
فک کنم تلفظ شون اینا باشه !

var dore ham doshtim koftou omuchoo kerooyee mikhordim , maderam gof darda belat , E piale ram vardar bebar var fali hamsuye shekam dare , alun bou kel gijesh kerde , var havas oftade​

agha ma khod dampayeeya la nakhooni , shalvaroo kordi shoofery var khestidim raftim der khooneshoon , hamto ke dar zedim , didim nanou ye dokhterou khoshkelooyee dere va kerd​

ma yam ein mikh tevile E , darim selesh mikonim , hamchi mes daste joogheni khorde bashe var medang , seram Etou shode bood , dege hechi yadam ni , ta seba sobesh ga gijou miraftam​
maderam migof nana rezayoo hokman cheshmet zedan , nadoone khoda ra nemibord dele rezayoosh zedeniye . sa'ati tereng boodam mes kerpoo a divar miraftam bala. sa'ate badesh delam ghichoo miraft , miyoftadam var teke zendegim , var too sera borzi oftade bood​
khod khodam goftam bel beram ye siri selesh konam , balkam Aroom shod , hey daghe E ye bar serem A gojoo dar mikerdam lard , veli hechi nemididam​

maderam bad bakhti joosh mizad hamesh A too mafshoo devaeesh jedooya ghovetoo mirekh var halgham . raftam vashesh goftam mader piale oo re estoondi A fali hamsaye ?1​

gof : dokhtere khuresh ovordesh . goftam key ? goft : diroo pasin . halam potal shod . deloore zedam var darya , goftam mader , dokhtere khureshe mikhum . maderam cheshmash holik shodan ye peshengoo abi zedam var sooretesh , hulesh var gasht​

bubou beraderoo del gordash gerefte bood mikhandid . maderam gof : rezayoo peserem besham , E hanoo lelooEye , akberoo​

beraderam gof nana E dokhteroo mese esperichooyie , menam holeki ye ta heshtam zire sheghezesh . ba'ad az ye sa'at gap zedan , fahmidam khuroo lelooyi hash salesh oomade bood dere khoone ma . harfe ukheram bubum gof : rezayoo miba vardarim beberim shahid beheshti !!! goftam : bubu ma ke diyoone nistam , gof : pa ye (?!!) roo var zerisf​
 

negginnium

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
891
امتیاز
10,168
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
بندرعباس
سال فارغ التحصیلی
92
دانشگاه
-
رشته دانشگاه
sth
پاسخ : لهجه کرمونی‏!‏

به نقل از INTREPID :
فک کنم تلفظ شون اینا باشه !
تلفظشو میدونم، ممنون.
منظورم نگارش متنش بود. بدون پاراگراف بندی و رعایت علامتا و اینا ...
 

INTREPID

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
146
امتیاز
697
نام مرکز سمپاد
علامه حلی
شهر
کرمان
سال فارغ التحصیلی
92
پاسخ : لهجه کرمونی‏!‏

به نقل از sir.amirreza sadra :
ور دورهم دوشتيم كفتو عماچوكرويي ميخورديم مادرم گف دردابلات اي پياله رم وردارببر ور فالي همسايه شكم داره الا بو كل گيجش كرده ورهوس افتاده.آقاماخود دمپايوا لاناخوني شلوارو كردي شوفري ورخستيديم رفتيم درخونشونهمتو كه درزديم ديدم ننو يه دخترو خوشكلويي در واكرد ماهم عين ميخ طويله اي داريم سيلش ميكنيمهمچي مث دسته جوغني خورده باشه ور مدنگ سرم ايتو شده بودمدگه هچي يادم ني تاصباصبش گاگيجو ميرفتم... مادرم ميگفت ننارضايو حكماچشمت زدننادون خدا را نميبرد دل رضايوش زدنيه ساتي ترنگ بودم مث كرپو أ ديوارميرفتم بالا سات بعدش دلمقيچو ميرفت ميوفتادم وتكزندگيم ورتو سرابرزي افتاده بودخود خودم گفتم بل برم يه باردگه سيري سيلش كنم بلكم دلم آروم شدهي دقه اي يه بار سرم أ گوجودر ميكردم لرد ولي هچي نميديدممادرم بدبختي جوش ميزد همش أ تو مفشو دواييش جدوا قوتو ميرخ ور حلقمرفتم وشش گفتم مادر پياله او استوندي از فالي همسايه؟گفت:دخترخوارش اوردشگفتم كي؟گفت:ديرو پسينحالم پتال شددلوزدم ور درياگفتم مادر دخترخوارش ميخاممادرم چشماش هليك شدن يه پشنگو آبي زدم ور صورتش حالش ورگشت بابو برادرو دل گرداش گرفته بود ميخنديدمادرم گفت:رضايوندرت بشم پسرم بشم اي هنو للوييهاكبرو برادرم گف ننا اي دخترو مث اسپريچوييهمنم هولكي يه تا هشتم زير شغزشبعداز يه ساعت گپ زدن فميدم خوارو للويي هش سالش اومده بود درخونه ماحرف آخرم بابام گف:رضايور ميبا ورداريم ببريم شهيد بهشتي!!!گفتم بابا م كه ديونه نيستمگف پ يه مترقميص رو ور زريسف
ببخشید میشه لطفا یه نفر بگه این مترقمیص چیه؟؟!
 

memar

کاربر فعال
ارسال‌ها
53
امتیاز
166
نام مرکز سمپاد
فرزانگان یک کرمان
شهر
کرمان
دانشگاه
دانشگاه یزد
رشته دانشگاه
مهندسی IT
پاسخ : لهجه کرمونی‏!‏

به نقل از INTREPID :
, gof : pa ye (?!!) roo var zerisf
من میدونم این یعنی چی
یعنی برو ته زریسف !ته زریسفم که قبرستونه!!
کنایه از اینکه "برو بمیر" :D
حالا هرکی ادعا لهجه کرمونی داره بیاد جلو!!
 

INTREPID

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
146
امتیاز
697
نام مرکز سمپاد
علامه حلی
شهر
کرمان
سال فارغ التحصیلی
92
پاسخ : لهجه کرمونی‏!‏

به نقل از memar :
من میدونم این یعنی چی
یعنی برو ته زریسف !ته زریسفم که قبرستونه!!
کنایه از اینکه "برو بمیر" :D
حالا هرکی ادعا لهجه کرمونی داره بیاد جلو!!
اون آخرش - پس برو بمیر - معنی نمیده .
معنیه لغوی کلمه ی مترقمیص چیه ؟! شاید یه جاییش فاصله میخواد .
 

memar

کاربر فعال
ارسال‌ها
53
امتیاز
166
نام مرکز سمپاد
فرزانگان یک کرمان
شهر
کرمان
دانشگاه
دانشگاه یزد
رشته دانشگاه
مهندسی IT
پاسخ : لهجه کرمونی‏!‏

به نقل از INTREPID :
اون آخرش - پس برو بمیر - معنی نمیده .
معنیه لغوی کلمه ی مترقمیص چیه ؟! شاید یه جاییش فاصله میخواد .
آره بین متر و قمیص باید فاصله باشه!
من اون موقع اشتباه گفتم .قمیص همون پارچه است اینجا معنی کفن میده :Dاما مفهوم جمله رو درست گفتم.
یعنی کفنت کنن!!همون بمیری!
 

memar

کاربر فعال
ارسال‌ها
53
امتیاز
166
نام مرکز سمپاد
فرزانگان یک کرمان
شهر
کرمان
دانشگاه
دانشگاه یزد
رشته دانشگاه
مهندسی IT
پاسخ : لهجه کرمونی‏!‏

به نقل از INTREPID :
ولی فک کنم قمیص فعل امر نباشه . قمیص یعنی : اون چیزی که بر پوست بدن می پوشند = پیرهن
آقا کرمونی دیکشنری خاص خودشو داره!!
دایره لغات فارسی رو باهاش قاطی نکنین!
 
بالا