• اگر سمپادی هستی همین الان عضو شو :
    ثبت نام عضویت

بیلی بچه. - ۶۰۲۰

  • شروع کننده موضوع
  • #41

Billy the kid

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
694
امتیاز
2,658
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 1 | آموزشگاه هنری میدیا
شهر
تهران.
دانشگاه
تهران
رشته دانشگاه
طراحی صنعتی
خواب خوب بهشت| سم شپارد

بسم الله.
خواب خوب بهشت| سم شپارد

نشر ماهی
ترجمه: امیر مهدی حقیقت
امتیاز: هشت از ده

8450433.jpg


خب کتاب یه مجموعه داستان کوتاهه که تقریبا" همه ی داستان هاش به زندگی ِ آمریکایی مربوطه. وقتی که می خوندمش خیلی حس جامعه و زندگی آمریکایی بهم می داد. مکان ِ تعداد ِ زیادی از داستان هاش هم غرب آمریکا جایی که گله داری و کشاورزی مرسومه بود. از اینش خیلی خوشم اومد چون به نسبت ِ شرق آمریکا، اطلاعات کمتری درباره ی غرب داشتم و کلا" حال و هوای غرب برام ملموس تر شد.

داستان های این مجموعه خوب َن، شاهکار نیستن ولی خوبن. دو سه تا داستان ِ خیلی خوب هم توش وجود داره. کلا" نثر کتاب آسونه و اذیت کن نیست. داستان ها کوتاهن و سریع تموم می شن و در واقع یه برش از زندگی آمریکایی ان.( کشتم خودمو با این زندگی آمریکایی! :D)

دیالوگ های بعضی از داستان هاش خیلی شبیه ِ دیالوگ هایی ان که توی ناتور دشت وجود دارن، مثلا" گربه های بتی و پروست نبود. و کلا" دیالوگ ها خیلی دلنشینن.

فضای داستانها هم کاملا" ملموس ه و ترجمه واقعا" خوبه و نکته ی بدی نداره.

کلا" کتاب ِ خوبیه، به خوندنش می ارزه.
 
  • شروع کننده موضوع
  • #42

Billy the kid

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
694
امتیاز
2,658
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 1 | آموزشگاه هنری میدیا
شهر
تهران.
دانشگاه
تهران
رشته دانشگاه
طراحی صنعتی
خاطرات صد در صد واقعی یک سرخپوست پاره وقت| شرمن الکسی

بسم الله.
خاطرات صد در صد واقعی یک سرخپوست پاره وقت| شرمن الکسی

نشر افق
ترجمه: رضی هیرمندی
امتیاز: هفت و نیم از ده

indian.jpg


داستان کتاب در مورد یه سرخپوست بچه ی ناقص الخلقه به اسم جونیوره که خیلی باهوشه و یه روزی تصمیم می گیره بره به یه مدرسه ای بیرون از قرارگاه ِ سرخپوست ها؛ مدرسه ای که فقط برای سفید پوست هاست.


کتاب رو دوست داشتم؛ از این جهت که اطلاعات خیلی خوبی داشت از زندگی معاصر سرخپوست ها در قرارگاه های غرب آمریکا؛ به طور مثال این که دائم الخمرن و این که وضع توی اردوگاه ها چه جوریه.
نکته ی دیگه اینکه کتاب خیلی ملودرام طور بود و به شدت اشک بر انگیزنده. البته این اشک و آهش اصلا" چیپ و مسخره نبود، اتفاقا" خیلی هم پخته بود.
شخصیت پردازی ِ خوبی داشت، شخصیت جونیور، دوست های سفید پوست و سرخپوست و خانواده ش خیلی خوب پرورونده شده بود.

پایان داستان یه شاهکار ِ به تمام معنا بود و به شدت سینمایی. قشنگ یه پایان ِباز ِ تصویر دار ساخته شده بود.

تو یه جایی خوندم که این کتاب تو حال و هوای ناتور دشته، مثلا" یه جورایی ناتور دشت ِ معاصر؛ باهاش مخالفم.( رگ سلینجر پرستی ! :-") این که جفت ِ کتاب ها در مورد مشکلات ِ یه نوجوون هستن، درست؛ ولی فاز ِ دو تا کتاب کاملا" با هم متفاوته. هولدن پسریه که خیلی شاکیه از دور و اطرافش ولی جونیور کاملا" محیط ِ زندگی ِ خودش رو پذیرفته، درسته که یه سری انتقادها داره( مثلا" همین مشکل الکلی که سرخپوست ها دارن) ولی کلا" کنار اومده. در حالی که هولدن نمی تونه رذالت دنیای بزرگسالی رو بپذیره و باهاش کنار بیاد.

ولی در کل کتاب خوبی بود، به یه بار خوندنش می ارزید.
 
  • شروع کننده موضوع
  • #43

Billy the kid

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
694
امتیاز
2,658
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 1 | آموزشگاه هنری میدیا
شهر
تهران.
دانشگاه
تهران
رشته دانشگاه
طراحی صنعتی
1984| جرج اورول

بسم الله.
هزار و نهصد و هشتاد و چهار | جرج اورول

انتشارات نیلوفر
ترجمه: صالح حسینی
امتیاز: نه و هفتاد و پنج از ده

1984.large.jpg


کتاب، کتاب ِ معروفیه، پس از گفتن خلاصه ی داستان صرف نظر میشه.

شوع کتاب واقعا" خسته کننده و عذاب آوره، تقریبا" پنجاه صفحه ی اول، شکنجه ی کامله چون واقعا" کشش خاصی توش وجود نداره. ولی بعد از اون به جذاب ترین ِ کتاب ها تبدیل میشه. البته قسمتی از ملال آور بودن اول کتاب، تقصیر فونت عهد شاه وزوزک میرزای کتاب ه که بعد از هزار سال، یه ویرایش جدید نشده.
بگذریم.

کتاب واقعا" تکان دهنده است. پیش بینی ای که اورول از دنیا کرده خیلی عجیبه؛ از این نظر که شناخت کاملی از سیاست و حیطه ی نه چندان پاکش داشته.
این دائم زیر ِ نظر بودن ِ آدم ها و این عوض کردن ِ هر لحظه ی روزنامه ها برای اثبات ِ کامل ِ درستی ِ حرف حزب حیرت انگیزه و ترسناک. واقعا" برام سواله که اورول چطور تونسته همچین فضایی رو تصور و درک کنه و بعد از درک کردنش، هنوز توی دنیا زندگی کنه! :O

شوک های کتاب واقعا" فوق العاده است، قسمتی که شخصیت های اصلی دستگیر میشن، یا زمانی که به شخصیت مرد گفته می شه که زنه همه چیز رو اعتراف کرده...

اساسا" کتاب، یه کتاب ِ ادبی نیست( با وجود تمام ِ ارزش های بسیار ادبی ش)، یه بیانیه ی کاملا" سیاسیه. اورول اینجا مثل ِ مزرعه حیوانات با زبان کنایه صحبت نمی کنه، بلکه کاملا" صریح حرفشو می زنه.

این کتاب، کتابیه که هر آدمی سوای ِ سواد و ملیتش باید حد اقل یه بار بخونتش...
 
  • شروع کننده موضوع
  • #44

Billy the kid

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
694
امتیاز
2,658
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 1 | آموزشگاه هنری میدیا
شهر
تهران.
دانشگاه
تهران
رشته دانشگاه
طراحی صنعتی
اخترا انزوا| پل استر

بسم الله.
اختراع انزوا| پل استر

نشر افق
ترجمه: بابک تبرایی
امتیاز: نه و هفتاد و پنج از ده

Logo.ashx


کتاب یه جور اتوبیوگرافی ه. پل استر این کتاب رو بعد از مرگ ِ پدرش می نویسه و عمدتا" درباره ی رابطه ی پدرش با دنیا، پسرش، زندگی و آدمای دیگه است.
کتاب دو قسمت متفاوت داره: پرتره ی مردی نامرئی و کتاب خاطره.
قسمت اول( پرتره ی مرد نامرئی) بیشتر در مورد ِ اتفاقایی که سریعا" بعد از مرگ پدرش می افته و احساسات ِ لحظه ای ایه که استر در مورد مرگ پدرش داره.
قسمت دوم( کتاب خاطره)، استر سعی می کنه یه سری چیزایی رو که توی زندگیش اتفاق افتادن رو به پدرش ربط بده. توی این قسمت سعی ِ استر بر اینه که بتونه تئوری ِ شانسی رو که توی همه ی کتاب های استر به عنوان مولفه ی این نویسنده شناخته شده رو اثبات کنه. که البته مثال های محکمی هم میاره براش.

خب همون طور که از نمره ای که به کتاب دادم پیداس، کتاب ِ به شدت خوبی بود. نویسنده از تکنیک های متعدد نویسندگی استفاده کرد تا بتونه احساسات ِ عجیبی رو که تجربه کرده، به مخاطبش منتقل کنه. از لحاظ نویسندگی واقعا" یه کلاس درس بود( مثل بازی های ال کلاسیکو که برای مربی های فوتبال مثل ِ یه کلاس درسه :D).
باز هم مثل ِ بقیه ی کتاب های استر، به شدت با این کتابش هم همذات پنداری می کردم.
کتاب همچنین پر از جمله ها و عبارت هاییه که به درد ِ نقل قول کردن می خوره، مثلا:
مرگ ِ پس از یک بیماری طولانی را می توانیم رضا دهیم، حتی مرگ تصادفی را می توانیم به تقدیر نسبت دهیم. اما مرگ آدمی بی هیچ دلیل آشکار، مرگ آدمی صرفا" چون آدم است، چنان به مرز نامرئی ِ زندگی و مرگ نزدیکمان می کند که دیگر نمی فهمیم در کدام سویش هستیم. زندگی بدل می شود به مرگ، و انگار این مرگ تمام مدت مالک این زندگی بوده است.

کلا" کتاب ِ شاهکاریه. شدیدا" توصیه میشه. :)
 
  • شروع کننده موضوع
  • #45

Billy the kid

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
694
امتیاز
2,658
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 1 | آموزشگاه هنری میدیا
شهر
تهران.
دانشگاه
تهران
رشته دانشگاه
طراحی صنعتی
بلاخره یه روزی قشنگ حرف می زنم. | دیوید سداریس

بسم الله.
بلاخره یه روز قشنگ حرف می زنم.| دیوید سداریس

نشر چشمه
ترجمه: پیمان خاکسار
امتیاز: نه از ده

Me-Talk-Pretty-One-Day-Cover.jpg


خب کتاب یه اتوبیوگرافیه از دیوید سداریس.
نویسنده از بچگی ش شروع می کنه ولی این جوری نیست که بگه " در یکی از روز های سرد ِ زمستان، من به دنیا اومدم...". خیلی شیک شروع می کنه به گفتن از وسط ِ زندگی ش؛ تیکه هایی از زندگی ش رو تعریف می کنه. مثلا" راجع به تنبلی زبونش یه فصل توضیح میده، بعدش یه دفعه میره سر ِ این موضوع که پدرش عاشق ِ موسیقی جَز ئه و بچه هاش رو مجبور می کرده که بشینن و جَز گوش بدن.

کتاب از این نظر برای من جالب بود که اطلاعات ِ خوبی داشت از زندگی یه خانواده ی آمریکایی. توصیفات و توضیحاتش خیلی صمیمی بود.
یکی دیگه از تیکه هاییش که خیلی دوست داشتم، قسمتی بود که داشت راجع به کانسپچوال آرت و پرفورمنس آرت صحبت می کرد. اون هرج و مرجی که توی هنر ِ اون سال ها به وجود اومده بود، کاملا" محسوس بود؛ زندگی هنرمندا با اسپید و گرس و الکل مثلا".

طنز ِ کتاب رو می پسندم، خیلی تمیز بود. درسته که باعث نمی شه درجا خنده تون بگیره، ولی خیلی درسته.
در ضمن کتابی بود که می شد ازش نقل قول های خوبی آورد، ولی به دلیل تنبلی مفرط تیکه های خوبش رو ننوشتم.
نکته ی دیگه ش، ترجمه ی بسیار بد ِ عنوان کتاب بود. اصلا" منظور رو نمی رسوند. ترجمه ی بد، تمام ِ زیبایی عنوان ِ کتاب رو خراب کرد.

در کل کتاب ِ خوبی بود.
 
  • شروع کننده موضوع
  • #46

Billy the kid

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
694
امتیاز
2,658
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 1 | آموزشگاه هنری میدیا
شهر
تهران.
دانشگاه
تهران
رشته دانشگاه
طراحی صنعتی
زن در ریگ روان | کوبو آبه

بسم الله.
زن در ریگ روان | کوبو آبه

نشر نیلوفر
ترجمه: مهدی غبرایی
امتیاز: هفت و نیم از ده

9998.jpg


داستان در مورد یه مردی ه که برای جمع کردن حشرات می ره به یه منطقه ساحلی که شن روان داره. بعد دیر می شه و تصمیم می گیره که شب توی دهکده بمونه. روستایی ها می برنش به کلبه ی یه زن که ته ِ یه گودال شنیه. صبح که می شه، مرده می فهمه که نمی تونه از گودال بیاد بیرون و روستایی ها زندانی ش کردن و می خوان که اون توی روستا بمونه و برای روستا کار کنه و ...

از چیزای خوبی که کتاب داشت، می تونم به داستان عجیبش اشاره کنم. این که یه آدم توی کلی شن گیر بیفته، جالبه. دیگه این که شخصیت پردازی ِ کوبو آبه، واقعا حرف نداشت؛ اشاره می کنم به اختلاط احساسات ِ معمولی مرد با علم که نشون دهنده ی پیشینه ی مرد به عنوان یه معلم بود. نویسنده خیلی خوب تونسته بود حسی رو که یه آدم معمولی در یه همچین شرایطی داره، با خصوصیات اخلاقی شخصیت اصلی مخلوط کنه و یه شخصیت بی عیب و نقص خلق کنه.

این پس زمینه ی بومی ِ کتاب رو هم خیلی دوست داشتم، قشنگ حس ِ ژاپن ُ داشت. :D

یه چیزی که توی داستان اذیتم کرد، این بود که بعضی جاها خـــــــــیــــــــــلی طولانی و خسته کننده شده بود، شاید نویسنده این تیکه ها رو از قصد گذاشته بود، مثلا" برای این که بگه زندگی کردن وسط ِ شن ها خیلی خسته کننده است. :-?

در کل کتاب بدی نبود، راضی بودم.
 
  • لایک
امتیازات: N.M
بالا