• اگر سمپادی هستی همین الان عضو شو :
    ثبت نام عضویت

سفر نامه های عید 1391

  • شروع کننده موضوع
  • #1

marvelous

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,156
امتیاز
4,615
نام مرکز سمپاد
دبیرستان فرزانگان ۳
شهر
مشهد
مدال المپیاد
برنز بيست و هفتمين المپياد ادبی
دانشگاه
علوم پزشکی مشهد
رشته دانشگاه
پزشکی
خب با توجه به اینکه الان عیده و تعطیلات و خیلیا میرن مسافرت و بعدشم تابستونو اینا به نظرم این تاپیک لازم بود :D

اینجا میتونین سفرنامه های خودتون رو بنویسین و با توجه به این که اینجا انجمن جغرافیا و گردشگری هس نه خاطرات :-" توی سفرنامه هاتون

بیشتر در مورد جاهای دیدنی که رفتین، وضعیت جغرافیایی، تفاوت های فرهنگی, اداب و رسوم و معرفی جاهایی مث رستورانا و مراکز تفریحی و تجاری و ... صحبت کنین :D

طوری که نوشته شما حتا بتونه راهنمای افراد دیگه ای باشه که میخوان به اونجا سفر کنن :D

تاپیک مسافرت نوروزی بود ولی اونجا به نظرم موضوع بحث متفاوت بود
 

peihaghi

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,333
امتیاز
2,348
نام مرکز سمپاد
علامه حلی 1
شهر
تهران
دانشگاه
امیر کبیر
رشته دانشگاه
مکانیک (ساخت تولید)
پاسخ : سفرنامه های سمپادیا - ۱۳۹۱

امسال سفر ما به استان گلستان بود . استانی فراموش شده در گوشه ای از این کشور پهناور . هنگامی که از استان مازندران وارد استان گلستان شدیم خیلی چیز ها تغییر کرد . اولین تغییر رطوبت هوا بود . رطوبت هوا در استان گلستان به ویژه در شهر گرگان بسیار مطبوع و دلنشین است . تغییر دوم کم شدن ترافیک بود . ترافیک شهر گرگان بسیار کم بود و شهر های دیگر که ... . مهمترین تغییر کم شدن مسافران نوروزی بود . افرادی خیلی کمی به گلستان سفر می کنند .
اولین میدان شهر گرگان ساختمانی خفن دارد . با وجود کوتاه بودنش از عظمت و مدرنیته برج میلاد کم و کسری ندارد . خود شهر گرگان شهری پیشرفته و تمیز است . هتل ما در نهارخوران بود . ولی ما از زور گرسنگی نهار را در رستوران "سید مسعود" در نزدیکی ناهارخوران صرف کردیم .نمیدانم هدف آنها از این که همراه با اکبر جوجه رب انار خام دادند چه بود ولی هرچه بود خوشمزه اش نمی کرد .
میدان هتل ما ( هتل شهرداری ) دقیقاً مشابه فرحزاد تهران بود . جایی که رودخانه دارد ، سفره خانه سنتی دارد و پدالو . هتل ما به صورت کلبه هایی در مجاورت با جنگل بود . هرچند که جنگلی زمستانی بود ولی هنوز خزه ها و برگ های کوچک چسبیده به درختان حس جنگل بودن را القا می کرد.
به نظر من این استان یکی از غنی ترین استان هاست چرا که در هر گوشه از جنگلش جویی روان است .


لازم به ذکر است که این شهر از تعداد زیادی موسسه مالی و اعتباری برخوردار است . و از آن جالب تر این است که خیابان اصلی شهر خیابان عدالت نام دارد نه شهید فلان یا امام فلان .

میدان نهارخوران در جاده ای قرار دارد که به طرف روستای زیارت می رود ، روستایی که دقیقاً عین لواسان است . فقط نمیدانم چرا ساختمان های روستا از خود گرگان بلند تر بودند !

روز دوم به سمت گنبد کاووس و سپس مرز شمالی حرکت کردیم . در راه از باران های اخیر هنوز مقداری آب ( در حد دریاچه هایی کوچک ) آب یافت می شد . با جرئت میتوانم بگویم که تنها جایی از استان که ترافیک دارد همان گنبد است که دلیلش واضح است . یکی خود گنبد کاووس و دیگری پیست اسب سواری گنبد .

گنبد کاووس ساختمانی بسیار زیبا دارد . برجی بلند و یک کلاه رویش . تنها سوراخ آن هم نورگیری است که در بالا قرار دارد . این برج بلند ترین سازه ی آجری جهان است و کاربرد فانوس داشته است .
 

N.M

لنگر انداخته
ارسال‌ها
3,605
امتیاز
13,361
نام مرکز سمپاد
فرزانگان یک
شهر
تهران
مدال المپیاد
طلای دوره ۲۷ المپیاد ادبی
دانشگاه
دانشگاه تهران
رشته دانشگاه
ادبیات فارسی
پاسخ : سفرنامه های سمپادیا - ۱۳۹۱

عرضه‌اي ندارم تو نوشتنِ سفرنامه. :D ترجيح مي‌دم جاهايي كه رفتيمُ تيتروار بنويسم با يه توضيح كوچولو!

رودِ كارون، پرآب ترين رودِ ايران / خيلي جاها :-"
هرشهري كه مي‌رفتيم، سر و كلّه‌ي كارونم اون جا پيدا مي‌شد. دفعه‌ي اول، اهواز و شب رفتيم لبِ كارون. چراغايي كه روشن كرده بودن، ردّش رو آب افتاده بود. خورشيدم داشت غروب مي‌كرد. خلاصه منظره‌ي فوق العاده‌اي بود! مشكلش اين بود كه بعضي وقتا يهو به شدّت بوي باتلاق و اينا مي‌اومد! :D واقعاً كم رسيده بودن به كناره‌هاي كارون(حدّاقل اون جاهايي كه ما رفتيم). آدم مثلاً با زاينده رود كه مقايسه مي‌كرد مي‌فهميد اينُ! يكم كثيف بود، و اون قسمت كه ما بوديم با وجود شلوغ بودن و ... ، امّا طرف ما چراغي نبود توي ساحل(؟)! يعني تو تاريكي نشسته بوديم! اون بغل يه پارك بود كه وسايل بازيش باحال بودن! :D همه مثِ كشتي‌ـاي به گل نشسته بودن ;))
دفعه‌ي دوم صب زود رفتيم لب كارون، يه پارك ساحلي ديگه. قايق سواريم كرديم! خوب بود؛ امّا بازم مشكل كثيفي بود! :D
بعد يه سوال از اهوازيا! آب كارون به طور طبيعي شفاف و زلال نيست يا گل شده؟ :D
پُلاي روي كارونم خوب بودن.
در كل خوب بود ولي .. 8-> شاعر مي‌گه لبِ كارون، چه گل بارون، ----... :-" 8->

مقبره علي بن مهزيار / اهواز
چقد جنوب امام زاده داشت :)) بعد تازه بعضياشون خيليم معاصر بودن :)) يكيشون، پسرش سه سال پيش مرده بود!! علي بن مهزيارُ از اون جهت رفتيم كه شنيده بوديم يه ساختمون تاريخي داشته كه سازمان محترم ميراث فرهنگي كامل خرابش كرده تا دوباره بسازه. :| بعله. :|

رود دز / دزفول
به شخصه دزُ بيشتر از كارون دوس داشتم. جايي كه ما مستقر شديم، خيلي باصفا بود. رود تميز و شفاف بود و بهشم خوب رسيده بودن. بغل رود تو يه قسمت پارك آبي و اين جور چيزا بود! درياچه به خصوص نزديك سدّ دز خيلي خيلي قشنگ بود.

مقبره دعبل خزاعي / شوش
نام كامل: نام کامل ابوعلی، دعبل بن علی بن رزین بن عثمان بن عبدالله بن بدیل بن ورقاء خزاعی کوفی :-" :D شاعر
جاي قشنگي بود مقبره‌ش. خلوت و تميز ! گنبدش شبيه گنبد دانيال نبي بود تقريباً
m_1371.jpg


قلعه شوش/شوش
[اين قسمتُ شك دارم. يادم رفته توضيحاتشُ! :D ]
رضاشاه به باستان شناساي فرانسوي اجازه‌ي 100 ساله داده بود براي حفّاري تو ايران. اوناعم كم لطفي نكردن و خيلي چيزا رو بردن با خودشون! :| از پايه‌هاي تخت جمشيد تا ...
كاخ آپادانا رو كه حفّاري كردن و چيزاي درست حسابيشُ از كشور خارج كردن، كلّي آجر از دوره‌هاي مختلف و كتيبه و اينا موند ايران. با اونا، قلعه‌ي شوشُ ساختن براي سكونت باستان شناساي فرانسوي. :|
حالا از كار فرانسويا بگذريم، خودمونم كم‌ترين توجهُ به آجرا و كتيبه‌هاي اون جا نمي‌كنيم. پسرخاله‌ي من يه كتيبه پيدا كرد پايين ديوار وسط سطل آشغال، كه روش به خط ميخي نوشته شده بود. :| واقعاً ... :rolleyes:

چغازنبيل/شوش
چغازنبيل در واقع نيايشگاه عيلام(يكي از تمدناي خيلي خيلي قديمي) بوده(۱۲۵۰ پیش از میلاد) واقع تو شهر دوراونتاش كه خراب شده. تا زمان محمدرضا شاه چغازنبيل زير خاك بوده تا اين كه گيرشمن و گروهش(فرانسوي) ميان از زير خاك درش مي‌آرن. :D بناي اصلي، همون بناييه كه همه مي‌شناسيمش(زيگورات چغازنبيل) كه بهتر از بقيه‌ي بناها هم حفظ شده. 5 طبقه‌س[nb]البته من هرطور شمردم 7 تا بود. :-"[/nb] و بالاترين طبقه جاي نيايش خداشون بوده. معماريش فوق‌العاده‌س؛ عظمتي داره در نوع خود! آدم مي‌مونه كه خــــدا سال پيش، چطور اينُ ساختن؟ :D خيلي خيلي زياد كتيبه رو در و ديوار زيگورات هست كه تعداد دقيقشُ يادم نيس! 4 تا ورودي داره كه فقط يكيش به طبقه‌ي آخر مي‌رسه. دمِ دوتا از وروديا مجسمه‌ي گاو و شير-عقاب بوده براي مراقبت.[nb]گاوه الان تو موزه‌ي ملي ايران نگهداري مي‌شه. 8->[/nb] يه سري سكوهاي دايره‌اي و ايناعم براي مراسم مذهبي بودن. :-?
خداهاي ديگه‌م اين ور و اون ور زيگورات بودن! :D البته زياد چيزي ازشون نمونده بود، فقط پي ساختمون كه نمي‌دونم از كجا تشخيص داده بودن يه قسمت كوره بوده، يه جا فلان و ... :-??
نكته‌ي منفيش به نظرم بي در و پيكر بودنش بود. راهنماها كلاً بيكار بودن و به زور حرف مي‌زدن!! و حتّي به آدمايي كه براي عكّاسي، از ساختمون چند هزار ساله بالا مي‌رفتنم هيچي نمي‌گفتن. :| و اين‌كه كفِ بعضي جاها، سنگفرشاي چن هزارساله بود و ازش محافظت نكرده بودن و ما همين طور روش راه مي‌رفتيم. ( من با يه باستان شناسه بودم اون جا، وگرنه عمراً مي‌فهميدم الان زير پام سنگفرش عيلامه! :D :| )
در كل لايك عظيم! :D

مقبره دانيال نبي/ شوش
دانيال يه پيامبري بوده كه دوره‌ي داريوش زندگي مي‌كرده. روي ضريحش اين شعرُ نوشته بود:

الا اي كه اينك در اين بارگاه سر سجده داري به سوي اله
بگوش دل اين جا دمي گوش كن نگاهي به گذشته شوش كن
به ياد آر از دوره‌ي داريوش كه خود قبله گاه جهان بود شوش
در آن عهد آزاده مردي درست [اينُ هركار كردم نتونستم بخونم. :D]
نكو رو، نكوخوي و نيكو خصال مقامش نبي و نشان دانيال

آره ديگه، دانيال كسي بوده كه اوّل مثكه تو دربار كوروش قابل احترام بوده و بعد داريوش و اينا!
معماري مقبره‌ش خيلي باحال بود. مدلِ گنبدا تو اون منطقه، مث اين جا نبود كه شبيه پياز(؟) باشن. :D مخروطي بودن
www.safarpedia.ir-69306danial.jpg

خلاعصه لايك بهش!

× هوفـــــــ ! فعلاً بسّه :-" بازم مونده :-"
 

sahere

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,829
امتیاز
11,813
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 2
شهر
مشهد
دانشگاه
علوم پزشکی مشهد
رشته دانشگاه
گفتار درمانی
پاسخ : سفرنامه های سمپادیا - ۱۳۹۱

منم شیوه نرگس رو انتخاب می کنم :-"

جزیره قشم


قشم/موزه ژنو پارک
موزه بعداز ظهر ها باز میشد برای عموم هم آزاد بود. قسمت های اولیه ش از صنایع دستی لباس های محلی شروع میشد بعد میرسید به حیوانات خود جزیره!
قسمت حیواناتش :پرندگان ، پروانه ها و انواع خرچنگ و ملخ، ماهی ها، خزندگان و ...
فقط تعداد پستاندارانش کم بود .به جز خرس و نهنگش همه مال خود خلیج فارس بودن. خیلی کلکسیون کامل و قشنگی بود .انقدر که هر طرف میچرخیدم باز میدیدم یه چندتا حیوون رو جا انداختم :D

قشم/اکواریوم پروانه طلایی
خودشون نوشته بودن بزرگترین اکواریوم دریایی خاور میانه و اینا!
تقریبا 40تا اکواریوم داشت .انواع ماهی های خلیج فارس. ماهی هاشون کوچیک بودن بزرگش دیگه کوسه بود تقریبا 40سانت! لاک پشت پوزه عقابی و خرچنگ هم داشتن.
ماهی که خیلی ازش خوشم اومد نمو بود :D

قشم/قلعه پرتغالی ها
قلعه به جا مونده از دوران استعمار پرتغالی ها بود.یه آب انبار داشت چهار تا برج که خراب شده بودن دو تا هم نخل داشت.کنار ساحل هم بود.

یه امام زاده هم داشتن.آرامش خاصی داشت.اسمشو یادم نیست الان!
اینا تو خود قشم بودن.با تشکر از این راهنماهای نوروزی کلا تو سفر خیلی به کارمون اومدن :D

ساحل شیب دراز
جنوب جزیره و نزدیک جزیره هنگام هست.محل تخم گذاری لاک پشت های پوزه عقابی. این لاک پشت ها بعد از به دنیا اومدن میرن تو دریا و بعد هم اقیانوس تو سن 30سالگی به بلوغ میرسن و برای تخم ریزی بر میگردن شیب دراز.بهار فصل تخم گذاریشونه.
شب هم میان از آب بیرون.یه مهمان پذیر بود دور از ساحل یه سکو بزرگ هم بود کنار ساحل.شب اونجا چادر زدیم منتظر لاک پشت .گفتن شب قبل اومده ما هم موندیم دیگه.یه عده از دوستداران محیط زیست هم بودن .این لاک پشت ها بعد از شرع تخم ریزی تا نود تا تخم میذارن بعد همون وقتی که تخم میذارن میشه رفت نزدیکشون چون نمیتونن حرکت کنن! اون گروه حراست و اینا اگه لاک پشت بیاد نصفه شب منتظران لاک پشت :D رو از خواب بیدار میکنن برای دیدنشون!
قسمت نشد ما ببینیم !

دره ستاره افتاده
یه دره بود بی آب علف ،خشک ولی فرسایش طرح های قشنگی ایجاد کرده بود! اسمش رو گذاشتن ستاره افتاده چون باور قدیمی ها این بوده که اینجا که انقدر خوشگله به ار اینه که یه ستاره از آسمون افتاده و متلاشی شده و این دره رو اینجوری کرده.
بهتره که بعد از ظهر برای دیدن اینجا رفت .ظهر واقعا خیلی گرمه!

تنگه چاهکوه
بخش غربی جزیره واقع شده.علت به وجود اومدنش شکافته شدن گسل و فرسایش آب و باده1 سه تا چاه هم داره برای همین اسمشو گذاشتن چاهکوه!
اگه این تنگه آب داشت ینی جایی به جز قشم بود خیلی فوق العاده میشد.یه جایی مثله ارتکند تو خراسان :D
تا تنگه ده دقیقه پیاده راه بود .
x:
80guyn7kfun6df4xfoo2.jpg



جزایر ناز
تو ساحل جنوبی جزیره است.خیلی خیلی خیلی قشنگ بود x:
دوتا جزیره نزدیک ساحل اند بعد از ظهر که جزر دریا شروع میشه آبی که تا کمر میومده کم میشه .انقدر کم که حتی میشه با ماشین تا جزایر ناز رفت.با مد دوباره آب بالا میاد.
چون راه باز میشه خیلی صدفای خوشگلی مشه جمع کرد.
ساحل ناز پیست ماشین سواریشون بود :D
میگفتن تو سیزده به در کشته میده اینجا جمعه ها هم خود بومی ها واسه کل کل و اینا میومدن بازی میکردن با هم...اصن یه وضی

جزیره هنگام/دسته دلفین ها
از شیب دراز تا اسکله ای که میشد رفت هنگام راه زیادی نبود 10 دقیقه مثلا!اول که رفتیم دلفینا نبودن قایقا پیادمون کردن ساحل نقره ای !ماسه هاش تو شب برق میزنن تو روز سیاهن! بعد یه دفه همه هجوم بردن سمت قایقاشون رفتیم یه سیصد متر جلو تر یه دسته دلفین بودن گروهی دوتا دوتا و... بازی میکردن از زیر قایقامون رد میشدن.جالب بود.
خیلی لایک! 8->

جنگل های حرا
نیاز به تعریف نداره!تو کتابای جغرافی زیاد خوندیم.تنها چیزی که من فهمیدم اینه که ریشه های درختا آب رو واسه درخت تصفیه میکنن برای همین میتونن زنده بمونن.
خیلی آرامش بخش بود رفتن بین درختا و اینا!
c5e5t4miojs3zih96ibc.jpg


غار های خور بس
شب رفتیم نور نداشتن هنوز.از زمان ساسانیان به جامونده بود.یه قسمتش از گذشته بود یه قسمت رو هم خودشون اضافه کرده بودن.
یه سری پله رو که میرفتی بالا یه غار شروع میشد چندتا پله میخورد بعد پنجره داشت.فسیل صدف هم بین سنگ و خاکش بود.
بد نبود!

قسمت جالب قضیه تابلو علائم شون بود :| اصن هیچی نداشت باید به امید خدا یه راه رو میگرفتیو میرفتی :D

اینا تقریبا جاهایی بود که من رفتم بازم جاهای دیدنی داره :D
بقیه سفرنامه ام باشه واسه بعد ;;) :-"


پ.ن:عکسا رو خودم گرفتم.
این دوتاش خالی بود فقط :-"
 

ادیبَک

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,380
امتیاز
4,204
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
سنندج
سال فارغ التحصیلی
1392
دانشگاه
Lund University
رشته دانشگاه
Law
اینستاگرام
پاسخ : سفرنامه های سمپادیا - ۱۳۹۱

رفتیم استان گیلان. 8->

مسقیم به عشق دریا رفتیم بندر انزلی...!

جدا جای زیبایی بود ! اما خب بسیار گرم بود و تا جایی که یادمه یا عرق میکردم و لباسام خیس میشد یا بخار آب بود ! ( فک کنم عرق نبود! :-")
از یه طرف هر لباسی هم که می شستیم خشک نمیشد! :-"

قبل از همه که میشه گفت دریاش خیلی خوب بود! حیف کمی کثیف بود ! باید بیشتر رسیدگی بشه. البته ما رفتیم ویلای قشلاقی اونجا خیلی بهتر از پارک ساحلی بود.

دومین مکان تالاب انزلی بود. یعنی من واقعا جایی به این با صفایی نرفته بودم.محشر بود. اول باید قایق اجاره میکردی. 2 مدل داشت مبلی و معمولی. سرعت مبلیه بیشتر و راحت تره اما خب تقریبا گرونه . خلاصه کُلی سر و کله زدم با بابام با مبلی رفتیم. :D
چند قسمته..." یک قسمت پرندگان دریایی یه قسمت هم تالاب اصلی که از این گل های صورتی (شقایق؟!) داشت که از بقیه ش زیبا تر بود.

موزه ی نیروی دریایی ( موزه شاه ) هم جای خوبی بود. بسیار لذت بخش بود. علاقه مندان به تاریخ حتما سر بزنن.

بعدش برگشتیم رشت. اونحا چند هتل رفتیم که متاسفانه رزور بودن ولی هتل کیوان اتاق داشت. هتل خوب و تر تمیزیه توصیه ش میکنم :D
خود شهر رشت چیز خاصی نداشت همه جاشو رفتیم اما پارک دانشجوی رشت قشنگ بود. یه پارک بود که یه دریاچه طبیعی کناره ش بود که هیچ رودی هم واردش نمیشد و فقط حاصل آب بارون بود، جای خوبی برای ماهیگیری بود واقعا.
مقبره و منزل میرزا کوچک خان هم ارزش دیدن رو داشت . اما تو خیابون یه اما زاده دیدم که برام جالب بود. این امام زاده دقیقا وسط خیابون بود! 8->

از شهر فومن گذر کردیم فرصت چندانی برای گردش نبود و فقط کلوچه خریدیم ، شخصا هر کلوچه ای که خوردم حکم یه وعده غذایی بود برام! خیلی مقوی بود.

مکان بعدی که رفتیم قلعه ی رودخان بود که به جرئت میگم طبیعت بسیار بسیار زیبایی داشت! یک قلعه بود بر فراز کوهستانی پوشیده از جنگل...!
بایستی کوه رو میرفتی بالا تا به قلعه برسی... اما مرد میخواد بره بالا! واقعا سخت بود... خوب بود پله اینا داشت ! حدودا 1500 یا بیشتری پله داشت شخصا پدرم در اومد :-"
اما رسیدن به قلعه لذت خاصی داره! مخصوصا در مسیر هم طبیعت بکر و زیبایی هست! 8->


شخصا اولین تجربه ی شمال رفتنم بود. شهرای زیادی رفتم ، شرق و جنوب و مرکز ایران...! اما مردمی صبور تر ، آروم تر ، خوش اخلاق تر و با صفا تر و با احساس تر از مردم استان گیلان ندیدم تا به حال. x:



پارک ساحلی بندر انزلی:

38667412708645392122.jpg


تالاب انزلی:

82997075493818024100.jpg


کاخ رضا شاه:

37028721663808675506.jpg


10700339203121623003.jpg


مسیر جنگلی رودخان:

97335648272602534694.jpg


قلعه رودخان:


04795047330920203941.jpg
 
بالا