• اگر سمپادی هستی همین الان عضو شو :
    ثبت نام عضویت

مـبـیـنــا - ۸۱۲۶

  • شروع کننده موضوع
  • #1

marvelous

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,156
امتیاز
4,615
نام مرکز سمپاد
دبیرستان فرزانگان ۳
شهر
مشهد
مدال المپیاد
برنز بيست و هفتمين المپياد ادبی
دانشگاه
علوم پزشکی مشهد
رشته دانشگاه
پزشکی
  • شروع کننده موضوع
  • #2

marvelous

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,156
امتیاز
4,615
نام مرکز سمپاد
دبیرستان فرزانگان ۳
شهر
مشهد
مدال المپیاد
برنز بيست و هفتمين المپياد ادبی
دانشگاه
علوم پزشکی مشهد
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : مـبـیـنـــا -۸۱۲۶ - ناتــور دشت

ناتور دشت

salinger_103_h_Copy_.jpg


اسم اصلی کتاب: The Catcher in The Rye

اولین کتابی بود که واسه کتابخوانی گروهی (سری 2) انتخاب شد... :D چیزایی که میگم تقریبن هموناییه که توی اون تاپیک هم گفتم...

لینک خرید اینترنتی

کتاب در مورد چیه؟:
روایت چند روز از زندگی پسری نوجوان در خیابان های شهر، بحران هویت و سختی های دوره نوجوانی...
هولدن که پسری 16 ساله است به دلیل ضعف درسی از مدرسه اخراج میشود و ار آنجا که نمیخواهد والدینش با خبر شوند ، سعی میکند چند روز را پنهانی در شهر بگذراند...و در همین حین اتفاقاتی برای او پیش می آید و با افرادی رو به رو می شود که در مجموع سعی در نشان دادن عقاید و تفکرات نوجوان 16 ساله آمریکایی و انتقاداتی از نگاه او به اوضاع جامعه است...

( چه ادبی نوشتم :-" از خودم خوشم اومد :-" )


نظر من در مورد کتاب:
این دوره بحرانی که آدم از همه چی بدش میاد و از همه متنفر میشه ممکنه تو نوجونی واسه خیلیا پیش بیاد ولی بعضی وقتا گذری هستش و گاهی میتونه به افسردگی برسه.سلینجر این دوره و احساساتش رو خیلی ملموس و قابل درک توصیف کرده بود.
به نظرم هولدن دنیای آدم های بالغ را دنیای کثیف و پوچ و پر از حقه بازی میدونه و نمیتونه به خوبی باهاش ارتباط برقرار کنه در صورتی که همه چی به اون بدی که فکر میکنه نیست. در مقابل اون بچه هارو خیلی دوست داشتنی و پاک میدونه مثلا ارتباط نزدیکش با خواهرش فیبی یا این که دوست داره ناتور دشت باشه و بچه ها رو از افتادن به پرتگاه که فکر کنم در اصل منظورش دنیای قلابی بزرگترها باشه حفظ کنه!


در کل کتاب خوبی بود... ینی حقش بوده که توی زمان خودش شاهکار حساب شه چون نثرش و موضوعش سنت شکنی بوده یه جورایی...

(قسمت هایی از پستم تو کتابخوانی گروهی) ;;)


قسمتایی که من دوس داشتم:
1.مشخصه ی یک مرد نابالغ این است که میل دارد به دلیلی با شرافت بمیرد٬و مشخصه ی یک مرد بالغ این است که میل دارد به دلیلی ٬با تواضع زندگی کند...
2.سقوطی که من ازش حرف میزنم و تو دنبالشی سقوط خاصیه یه سقوط وحشتناک.مردی که سقوط میکنه حق نداره به قهقرا رسیدنشو حس کنه یا صداشو بشنوه.همین شور به سقوطش ادامه میده. همه چی آمادس واسه سقوط کسی که لحظه ای تو عمرش دنبال چیزی میگرده که محیطش نمیتونه بهش بده.واسه همینم از جست و جو دست میکشه.حتا قبل از این که بتونه شروع کنه دست میکشه...


کتاب ماجرای خیلی خاصی و میشه گف تعلیق نداشت... همه ش اتفاقای این چند روز بود...

بحث هایی شد در مورد شباهت این کتاب به عقاید یک دلقک...بین علما اختلاف بودو اینا :-" این نظر منه: ;;)

خلاصه ش : عقاید یک دلقکو نمیشه خیلی با این مقایسه کرد چون هدف هاینریش بل فرق میکرده.بیشتر کاراش جنبه انتقادی شدید به خصوص از آلمان داشته و این از تبعات جنگ جهانی بوده....

در حاشیه: 1.ترجمه آقای نجفی خیلی خوب بود...اصولن تو اینجور کتابا که به نثر عامیانه نوشته شدن ترجمه خیلی مهمه و باعث میشه که خواننده راحت تر ارتباط برقرار کنه با داستان... :D
2. قسمت صحبت هولدن با فیبی و اون معلمه به نظرم اوج داستان و نتیجه گیری بود یه جورایی...
 
  • شروع کننده موضوع
  • #3

marvelous

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,156
امتیاز
4,615
نام مرکز سمپاد
دبیرستان فرزانگان ۳
شهر
مشهد
مدال المپیاد
برنز بيست و هفتمين المپياد ادبی
دانشگاه
علوم پزشکی مشهد
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : مـبـیـنــا -۸۱۲۶- عقاید یک دلقک

عقاید یک دلقک

w1v6p50r_Copy_Copy_.jpg

اسم اصلی کتاب: Ansichten einse clowns
لینک کتاب خوانی گروهی سوم


کتاب خوبیه :D هم تاثیرگذاره هم آدمو مجبور میکنه که فکر کنه...حرفاشو خیلی جاها واضح نگفته واسه همین باید بری تو عمق مطلب گاهی :D
فیلمشم هس مث که :-"

کتاب در مورد چیه؟:
در مورد زندگی یه هنرمند پانتومیم که معشوقه ش به خاطر یه سری اختلافات مذهبی ترکش میکنه... کتاب داستان زندگی چندروزه از زندگیه هانسه... در قالب همین چندروز خیلی انتقادات و حرفاو عقایدو بیان کرده...

نظر من در مورد کتاب:
محور و پیام اصلی کتاب انتقاد از جامعه کاتولیک های افراطی بود و آلمان بعد از جنگ. جنگ توی جامعه ی بل تاثیر روانی،اجتماعی و سیاسی زیادی گذاشته بود. آلمان و عقاید فاشیسمی بعد از جنگ یه جورایی دنبال یه شروع جدید بودن و همه چیز در حال تغییر بوده.پول دوستی و سرمایه داری رایج شده که بل اونو درقالب ثروت پدر و مادرش کاملا مسخره کرده.هانس به ثروت خانواده ش پشت کرد تا آرامشو جای دیگه پیدا کنه... بل این سلسله تغییرات و انتقادات تندشو در جریان یه شکست عشقی بیان کرده...
یه بخش دیگه هم انتقاد به جایگاه اجتماعی یه سری افراد بود...
و انتقاد از بعضی هنجارهای دست و پاگیر جامعه که لزومی برای وجودشون نمیدید...
خیلی جاها تند رفته بود...ینی حداقل واسه من قابل درک نبود طرز نگرشش...ولی با همه اینا بازم ارزش خوندن داش... :D

قسمت هایی که دوس داشتم:

* این چه دینی است که نه تنها احساسات و عشق او را نایده می گیرد بلکه تنها عشق او را نیز از دستش می رباید

* انتقاد اجتماعی اش خالی از هرگونه رنگ و بوی ایدئولوژک یا دفاع ایدئولوژیک است. این انتقاد نسبت به تمام آنچه قوه ی تشخیص را از انسان میگیرد، آنچه که باید طبق ان زندگی کند،آنچه که مدعی است سعادت دو جهان را نصیب انسان میکند بدبین است و به هیچ چیز جز انسان با تمام ضعف ها و سادگی هایش اعتقاد ندارد....

* و در نقد مذهب کاتولیک وقتی با اسقفی حرف میزنه مینویسه"وقتی آدم وعظ های شما را گوش می دهد خیال می کند قلبی به بزرگی و پهنای بادبان دکل جلوی کشتی دارید، اما شما فقط می توانید در سالن انتظار هتل ها پرسه بزنید و به فریب دادن مردم بپردازید و گمراهشان کنید . در حالی که من جان می کنم و عرق می ریزم تا لقمه نانی در بیاورم ،شما با همسر من به مشورت و گفتگو می پردازید و سعی می کنید بدون گوش دادن به حرف دل من ، او را از راه به در کنید . به این می گویند تزویر و ریا و حرکت نا صادقانه ...
 
  • شروع کننده موضوع
  • #4

marvelous

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,156
امتیاز
4,615
نام مرکز سمپاد
دبیرستان فرزانگان ۳
شهر
مشهد
مدال المپیاد
برنز بيست و هفتمين المپياد ادبی
دانشگاه
علوم پزشکی مشهد
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : مـبـیـنــا - ۸۱۲۶- جنس ضعیف

جنس ضعیف

4qnp940k_Copy_Copy_.jpg

اسم اصلی کتاب :Le Sex inutile
خب نویسنده کتاب یه روزنامه نگار و گزارشگر ایتالیایی هس که کتاباش برنده جایزه های مختلف شدن و مصاحبه های جالبی هم با چن تا از شخصیت های مشهور داشته...


کتاب در مورد چیه؟ :
گزارش سفر اوریانا و همکارعکاسش دوییلیو به تعدادی از کشورای شرقی هس...هدفشون از سفر تهیه گزارش در مورد زندگی زن ها توی این کشوراس...
کشورایی که رفتن هم پاکستان ، هند ، هنگ کنگ ، مالزی ، ژاپن و در مسیربرگشت هاوایی بود...
توی هر شهر هم سعی میکرد با زنای عادی و قشر مرفه حرف بزنه و به مقایسه سطح زندگی زن ها با هم دیگه و بررسی یه سری احساسات و تابوهای اجتماعی بپردازه...


نظر من در مورد کتاب:
کتاب کاملن حالت گزارش رو داشت...
با حداقل قضاوت های شخصی در مورد اتفاقاتی که می دید...
اگه هم جایی میخواس نظرشو بگه جوری نبود که انگار بخواد عقیده شو تحمیل کنه به کسی...دلیلشم به نظرم این بود که خود اوریانا متوجه این موضوع شده بود که تا توی شرایط خیلیا قرار نگیره نمیتونه قضاوت کنه...اما با همه اینا اخر کتاب نتیجه ای که میخواستو گرفته بود...

بعد یه نکته ای که باید در نظر گرفته شه این بود که کتاب حدود ۵۰ سال پیش نوشته شده...مسلمه که تغییرات زیادی از اون موقع تا حالا توی چیزایی که دیده ایجاد شده...

توی سیر گزارش سعی داشت که ریشه اصلی ضعف زن ها توی جوامعو پیدا کنه...دلیل اینکه چرا خیلی از زن ها با وجود
تحصیلات بالا، شغل مناسب و موقعیت اجتماعی خیلی خوب باز هم از درون احساس ضعف میکنن...

و تو یه قسمتایی هم میخواس نشون بده که تلاش برای استقلال ظاهری و حقوق برابر چه چیزاییو از زنا میگیره و در عوض چیو بهشون میده...

نظراتی که اول کتاب بود هم جالب بود...ینی نتیجه گیری پایانی گزارشش+قسمتایی از مقدمه یه جورایی نقد گزارش بود...

قسمت هایی که من دوست داشتم:

* همیشه سعی می کردم تا اون جا که میشه درباره ی زنا و چیزایی که به اونا مربوطه ننویسم. نمیدونم چرا از این کار ناراحت میشدم و کل ماجرا به نظرم مسخره می اومد. اخه مگه زنا از یه نژاد دیگه اَن، یا از یه سیاره دیگه اومدن که باید جداگونه و تو بخش خاصی از روزنامه درباره شون مطلب نوشت؟ مثل بخش ورزشی، یا سیاسی، یا هواشناسی!

* اغلب زنای دنیا دارن راه غلطی رو میرن که فقط به عذاب و بدبختی ختم میشه! کلمه های پیشرفت و استقلال این روزا به دهن تمام زنای دنیا افتاده. هرجای دنیا که رفتم به همین دوتا کلمه برخوردم که مثل سقّز تو دهن همه نشخوار میشو بدون اینکه فکر کنن ممکنه باعث دل درد بشه...

* مشکلای مردا به چیزایی مثل نژاد، یا پول و شغل برمیگرده اما مشکلای زنا دور یه موضوع میگرده: زن به دنیا اومدن!
منظورم فرق فیزیکیشون با مردا نیست! منظورم تابوهاییه که این فرق ظاهری به زندگی زنا تزریق میکنه...
 
  • شروع کننده موضوع
  • #5

marvelous

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,156
امتیاز
4,615
نام مرکز سمپاد
دبیرستان فرزانگان ۳
شهر
مشهد
مدال المپیاد
برنز بيست و هفتمين المپياد ادبی
دانشگاه
علوم پزشکی مشهد
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : مـبـیـنــا - ۸۱۲۶ - بعضی ها هیچ وقت نمیفهمن!

بعضی ها هیچ وقت نمیفهمن!

hichvaghtnemifahmanb_Copy_.jpg

لینک دانلود کتاب صوتی
این کتاب ترجمه یه قسمتی از یه کتاب دیگه هس به اسم Werke Gesammelte ...
همون طور که خود نویسنده هم اشاره کرده کتاب در مورد عقاید نویسنده راجع به انسان ها و رفتارشونه...
در مورد تناقض هایی که توی رفتار و افکار خیلی ها وجود داره ولی کسی بهش توجه نمیکنه...


نظر من در مورد کتاب:‌

نثرها به زبون گفتاری بود و این باعث میشد که راحت تر بتونی با احساسات و منظور نویسنده ارتباط برقرار کنی...
توخولسکی میخواسته بخشی از انسانو با همه پیچیدگی هاش توصیف کنه و برای جذاب تر شدن نوشته از بیان طنز استفاده کرده... خیلی جاها توی توصیفاتش عقاید شخصیشو وارد کرده که بعضیاش به نظرم قابل قبول نبود...مثل این: " آدما به دودسته تقسیم میشن: مذکرا نمیخوان فکر کنن و مونثا نمیتونن فکر کنن..." ( :| :-")


و مثل اکثر آثاری که توی دوره جنگ نوشته شدن، خیلی جاها از جنگ و رفتارهای دور از انسانیت آدم ها به تندی انتقاد کرده...
بعضی جاها البته به نظرم توی قضاوت هاش زیاده روی کرده... حتا خودشم اول کتاب تاکید میکنه که همه چیزایی که اون راجع بع آدما میگه لزومن درست نیست...


در کل کتاب جالبی بود...حجمش هم مناسب بود و ارزش یکی-دو بار خوندنو داشت... پیشنهاد میکنم کتاب صوتیشو گوش کنین :D


قسمت های جالبی از کتاب:

* تو اسپانیا سازمان حمایت از حیوانات تاسیس کرده بودن که احتیاج مبرم به پول داشت. شازمان برای پرکردن صندوقش یه مسابقه بزرگ گاوبازی راه انداخت.

* از دید یه کارمند ایستگاه قطار، خداحافظی کردنای هر روزه ی مسافرا دم قطار یه حالت کاملن کلیشه ای داره. از دید یه پرستار، مرگ چهره ی دیگه ای داره تا از دید یه عزادار. هرکاری رو که آدم مرتب و به صورت حرفه ای انجام میده، اونو فسیل میکنه. شاید بهتر باشه آدم پیشامدای زندگی خودشو هم از دید یه کارمند ایستگاه قطار ببینه...
 
  • شروع کننده موضوع
  • #6

marvelous

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,156
امتیاز
4,615
نام مرکز سمپاد
دبیرستان فرزانگان ۳
شهر
مشهد
مدال المپیاد
برنز بيست و هفتمين المپياد ادبی
دانشگاه
علوم پزشکی مشهد
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : مـبـیـنــا - ۸۱۲۶ - دکترجکیل و مسترهاید

دکتر جکیل و مسترهاید

DrJekyllVaMrHyde.jpg

اسم اصلی کتاب: The Strange Case of Dr.Jekyll and Mr.Hyde

کتاب در مورد چیه؟:
اخبار عجیبی از مرد کوتاه قد شنیده میشه...مردی که هر کسی با دیدنش دچار احساس تنفر و انزجار میشه...
موقعی که دختربچه سر راهش قرار میگیره راهشو کج نمیکنه و مستقیم از روش رد میشه ...
خدمتکار هاید رو موقعی که مرد محترمیو با بی رحمی کشته، دیده...
اما از همه عجیب تر‌ ارتباط این مرد با دکتر جکیله... ادم متشخصی که هیچ جوری نمیشه فهمید چرا به هاید اعتماد داره...
و طرف دیگه داستان دوست و وکیل دکتر جکیل یعنی اترسن قرار داره که به شدت کنجکاوه و میخواد همه چیو بفهمه...


استیونسن شاعر و نویسنده معروف انگلیسیه که با رمان جزیره گنج به شهرت رسید...
پایه داستان اینه که در وجود هر ادمی خیر و شر کنار هم هستن و وجدان خیلی جاها جلوی بروز شرارت رو میگیره... حالا اگر ادم بتونه این دو قسمت رو از هم جدا کنه چه اتفاقی می افته؟ روح پاک خالص و روح شرور مطلق...


نظر من در مورد کتاب:
کتاب خیلی خوبی بود...با توجه به اینکه نوشته مربوط به قرن ۱۹ بوده موضوع کتاب و طرز نوشتن نوعی بدعت بوده...
به نظرم داستان بیشتر حالت کارآگاهی و ماجراجویانه داشت که خیلی خوب و ماهرانه با تخیل ترکیب شده بود... در شروع داستان معماهایی که قدم به قدم به جواب نزدیک تر میشد و در عین حال سوال های جدیدی رو توی ذهن مخاطب ایجاد میکرد...
پردازش‌ شخصیت ها و حوادث هم خوب بود و تعداد افراد و مکان ها هم کم بود که باعث میشد کتاب راحت تر خونده شه...


شاید بشه گف یه بعد روانشناسی فلسفی هم داشته داستان... مربوط یه همون جنگ خیر و شر درون ادم...

پایانش ولی به خوبی بقیه ش نبود یه ذره کلیشه ای و کشدار تمومش کرده بود... میتونس یه پایان باز خیلی خوب واسش در بیاره یا همین پایان رو مختصر تر بنویسه...
 
  • شروع کننده موضوع
  • #7

marvelous

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,156
امتیاز
4,615
نام مرکز سمپاد
دبیرستان فرزانگان ۳
شهر
مشهد
مدال المپیاد
برنز بيست و هفتمين المپياد ادبی
دانشگاه
علوم پزشکی مشهد
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : مـبـیـنــا - ۸۱۲۶ - رویای سبز

رویای سبز

B207.jpg
B205.jpg


کتاب در مورد چیه؟:
دختری از یتیم خونه...دختری سرشار از احساسات پاک و معصومانه... دختری که در طول زندگیش تونست خیلی هارو شیفته خودش و احساساتش کنه...
کسی که همه نداشته هاشو با تخیل قوی و غنی ش جبران میکنه و میخواد از تک تک لحظات زندگشی لذت ببره...

داستان زندگی یه دختربچه س از موقعی که یه خانواده اونو به سرپرستی قبول میکنه... بزرگ میشه، دانشگاه میره و ازدواج میکنه... و بعد هم میشه داستان بچه های آنی و گیلبرت...


نظر من در مورد کتاب:
مجموعه داستان هاییه از زندگی روزمره ی ادم ها... شاید بشه گفت مجموعه ای از داستان های عامه پسند که خیلی هماهنگ کنار هم چیده شده و توصیفات زیبا و حوادث گاه و بیگاه، اون رو جذاب تر کرده...


شخصیت ها با جلو رفتن کتاب تغییر میکردن
تعدد اشخاص و مکان ها طی روند داستان خیلی ازار دهنده نیست... شاید به این خاطر که خیلی از این شخصیت ها مقطعی هستن... در واقع از شخصیت های زیاد داستان سازی های مختلف کرده و وقتی داستان اون شخصیت تموم شده به حاشیه برده شده :D
کلیشه ای هم نبودن... خیلی جاها میخواس بگه که ممکنه زندگی یه نفر از دور خیلی ایده آل به نظر برسه ولی در اصل اونم مشکلات خودشو داره...
تنها ضعف کوچیکی که توی شخصیت پردازی کتاب به نظرم رسید گیلبرت بود... با توجه به اینکه شخصیت مرد اصلی داستان بود کم در موردش نوشته بود و بیشتر چیزایی بود که آنی در مورد اون فکر می کرد...

خیلیا میگن توصیفات زیاد و رویاپردازی های آنی بعضی جاها خسته کننده میشه، اما به نظر من بیشتر به شخصیت خواننده برمیگرده... من به شخصه توصیفاتشو دوست داشتم چون باعث میشد تصویر خیلی کامل و واضحی از فضایی که نویسنده در نظر داشته توی ذهن منم شکل بگیره... کلن فضاسازیش خیلی خوب بود... :D

یه قسمتایی واسه نشون دادن روحیات آنی خیلی شخصیت آنی رو شبیه یه فرشته نجات کرده بود :D کسی که به همه کمک میکنه و همیشه هم موفقه...! :D واسه من یه ذره غیر عادی بود :D


با خوندن کتاب یه حس امیدواری به زندگی و اینا توی آدم یه وجود میاد :D فک کنم هدف خود نویسنده هم این بوده که نشون بده زندگی با همه تلخی ها و دشواری ها و اینا چه قدر میتونه لذت بخش باشه...
در کل پسندیدمش... با وجود طولانی بودن چند بار خوندمش ولی به کسایی که حوصله خوندن توصیفات زیادی و احساستیو ندارن اصن توصیه نمیشه :D

حاشیه: اگه میخواین بخونین ترجمه قدیمی نشر پیکان خیلی بهتره :D سانسورو اینا داره ولی نثرش گیراتره به نظرم...!


قسمتای جالب فعلن در دسترس نمی باشد :-"
 
  • شروع کننده موضوع
  • #8

marvelous

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,156
امتیاز
4,615
نام مرکز سمپاد
دبیرستان فرزانگان ۳
شهر
مشهد
مدال المپیاد
برنز بيست و هفتمين المپياد ادبی
دانشگاه
علوم پزشکی مشهد
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : مـبـیـنــا - ۸۱۲۶ - بیگانه

بیگانه
1472-1506-home.jpg

کتابخوانی گروهی پنجم

کتاب در مورد چیه؟:
دیروز مادر اقای مورسو فوت کرده و اون میخواد واسه مراسم کفن و دفن به آسایشگاه بره...
برای کسایی که شاهد مراسم بودن خیلی سخته که باور کنن مورسو هیچ احساسی نسبت به مرگ مادرش نداشته... نه اشکی نه غم و ناراحتی...
گرمای هوا آزارش می داد... نمیفهمید که چرا اینکارو کرده... جناره مرد رو روی ساحل بود و مورسو باز هم هیچی واسش مهم نبود...
و جلسات دادگاه... حکمی که مورسو در برابرش مقاومت نکرد و کسایی که مدام گناه کار بودن و وجدان خاموش اونو بهش یادآور می شدن...
ولی مورسو به هیچ چیز معتقد نیست... پس چرا نگران اعدام باشه؟

نظر من در مورد کتاب:

کامو توی این کتاب میخواسته یه فرد با تفکر پوچ گرا رو نشون بده و به خوبی این کارو کرده... حس بی تفاوتی نسبت به زندگی...
شاید بشه گف داستان " روایت یک بی روایتی" بود...روایت کسی که با بازی زندگی بیگانه بود...
مورسو آدمی بود که از تکرار بازی زندگی و کلیشه ها بدش میومد و زندگیشو دقیقن همون طوری که دلش می خواس پیش می برد...
نسبت به مرگ مادرش بی احساس بود چون نمی خواس خودشو گول بزنه...همیشه بیان حقیقت محض...
دلیلی برای رد دوستی همسایه ش نمیدید...پس به اون اجازه داد که فک کنه دوستشه و اخر هم به خاطر همون یه نفرو کشت...
می خواس با ماری ازدواج کنه چون دلیلی برای رد پیشنهادش نمی دید...چون ماری این پیشنهادو داده بود...
و حتا حس بی تفاوتی حتی توی زندان در بدترین شرایط ممکن...


خیلی از کتاب خوشم نیومد و به نظرم خیلی هم شاهکار نبود البته برای کسایی که این جور نوشته هارو دوست دارن میتونس کتاب خیلی خوبی باشه. در کل کتابایی که تعلیقش بیشتره و حالت کلاسیک یا ماجرایی و اینا داره بیشتر می پسندم و فضای اگزیستانسیال و داستان مدرن دوست ندارم. :D به زور تموم کردم کتابو :-"

قسمتای جالب:

* توی زندان موقعی که میخواد بگه نسبت به شرایط چه احساسی داره:
جز این ناراحتی ها، خیلی بدبخت نبودم...باز هم هنوز مسئله ی مهم کشتن وقت بود...از وقتی که یاد گرفتم چیز ها را به یاد بیاورم دیگر حوصله ام سر نرفت...
...از نظر من یک روز بود که مدام در سلولم گسترده می شد و یک کار بود که دنبال می کردم...

* شنیدم و متوجه شدم که مرا باهوش خطاب کردند.اما نمی فهمیدم چه طور صفات یک آدم معمولی می تواند به اتهام هایی کوبنده علیه یک گناهکار به حساب آید...

* هرگز در زندگیم واقعا نتوانسته ام پشیمان چیزی باشم.همیشه تسلیم چیزی بودم که واقع می شد، چه امروز و چه فردا...

* به هر جهت، همیشه کمی مقصریم...

حاشیه:
ترجمه لیلی گلستان رو اگه بخونین اولش به اندازه متن اصلی نقد و اینا از کتاب آورده... به شخصه نپسندیدم این کارو چون هم خیلی طولانی و حوصله سر بر بود هم اینکه گاهی تعریف الکی ار کتاب میشد :D
یه قسمت فقط بود از مارسل آرلان خوشم اومد:
او در بازجویی اش، در محاکمه اش و به هنگام محکوم شدن اش به سان بیگانه ای حضور دارد.آیا او را متهم می کنند؟به چه جرمی؟ گناهکار است،چون بسیاری اشخاص بر این اعتقادند، اما نه می خواسته گناهکار باشد و نه می دانسته که گناهکار است...
کشیشی در زندان از گناه می گوید و قهرمان آقای کامو با حسن نیت میگوید: اما من نمیدانم گناه چیست.او را متهم میکنند به غیر انسانی بودن: اما آیا او می تواند بگوید که من دقیقا یک انسان هستم؟...
 
  • شروع کننده موضوع
  • #9

marvelous

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,156
امتیاز
4,615
نام مرکز سمپاد
دبیرستان فرزانگان ۳
شهر
مشهد
مدال المپیاد
برنز بيست و هفتمين المپياد ادبی
دانشگاه
علوم پزشکی مشهد
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : مـبـیـنــا - ۸۱۲۶ - بچه های بد شانس

مجموعه بچه های بدشانس
tmpphpfpoND6.jpg

کتاب در مورد چیه؟:
سه بچه که پدر و مادرشون رو توی اتش سوزی از دست میدن و تا چشم به هم میزنن الاف که از بستگان دورشونه سرپرست اون ها میشه در حالی که تا اخر داستان به ارثیه بودلر ها چشم داره‌...
سانی، کلاوس و ویولت از دست الاف راحت میشن و سرپرستی اونا به دست اشخاص دیگه می افته و هر کتاب از این سری راجع به جاهاییه که رفتن...
روند اصلی داستان هم با علامت سوال های بیشماری پیش میره که به سازمانی به اسم V.F.D و افرادش مربوطه...



نظر من در مورد کتاب:
در کل نپسندیدم کتاب رو به نظرم نویسنده خواسته بود با پیچیدگی معماها و زیاد کردن علامت سوالا کتاب رو جذاب تر کنه اما نتونسته...! به عنوان یه کتاب فانتزی واسه رده سنی ۱۰-۱۲ سال شاید جذاب باشه ولی کتابی نیست که هر کسی خوشش بیاد :D آبکی و لوسه یه ذره :-" خیلی روی غم انگیز و گریه دار بودن کتاب تاکید کرده بود نویسنده که من فک میکنم بیشتر جنبه حرص خوردن داش :D
رمزا و معماها یه قسمتایی خیلی ماهرانه پرداخته شده بود ولی من تم کلی کتابو دوس نداشتم :D

روند داستان گاهی نامفهوم و مبهمه و به تناقض هایی میرسه که تا اخر داستان هست و پایان کتاب هم گنگ بود واسه من...
طرح کلی داستان بر اساس حوادث و اتفاقاتیه که میفته و تا یه معما حل میشه ماجراهای جدید و کتاب جدید :D


شخصیتاش به نسبت بقیه چیزای کتاب بهتر بودن... قهرمانای داستان که هر کدوم یه ویژگی خاص داشتن...مخترع، معلومات زیاد و آشپز...!
و سایر شخصیتا که خاکستری هم داشتن و سیاه و سفید مطلق نبودن...


یه جاهایی به عنوان مقدمه نویسنده متنای کوتاهی نوشته بود که بعضیاش خیلی جالب بود :D

حاشیه:
نقاشیای کتاب خیلی خوب بود :ایکس
 
  • شروع کننده موضوع
  • #10

marvelous

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,156
امتیاز
4,615
نام مرکز سمپاد
دبیرستان فرزانگان ۳
شهر
مشهد
مدال المپیاد
برنز بيست و هفتمين المپياد ادبی
دانشگاه
علوم پزشکی مشهد
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : مـبـیـنــا - ۸۱۲۶

ویکُنتِ دو نیم شده


55714.jpg


کتاب در مورد چیه:
شب قبل از نبرد... و احساس غریبی که شاید دل خیلی از هم رزم هاش هاشو بلرزونه... فکر کردن به مرگی در چند قدمی تو...
ویکنت از جنگ برمیگرده اما با یک نیمه بدنش... نیمه ای که از زندگی و ادمای اطرافش متنفره...
اما نیمه دیگه چی؟ توی جنگ نابود شده یا منتظر یه فرصته که خودشو نشون بده؟

داستان از زبون یه بچه روایت شده که خودش نقش خیلی خاصی توی داستان نداره فقط یه قسمتای کوتاهی در مورد خودش توضیح میده و بقیه حرفاش مربوط به داستان ویکنته از موقعی که نیمه ش از جنگ برگشت و به خرابکاری و بروز روح پلیدش پرداخت :-" تا موقعی که اون نصفه دیگه ش هم برمیگرده و در خوبی افراط میکنه :D و به جایی میرسه که اینا عاشق یه نفر میشن و مردم از دس هر دو نیمه عاصی میشن...!


نظر من در مورد کتاب: نثر خیلی خیلی ساده و روونی داشت... روایت داستانم پردازش متفاوت به تضاد خیر و شر بود... کاری که کالوینو توی خیلی از نوشته هاش میکنه؛ ینی به داستان درآوردن کلیشه ها به صورتی که جذابیت خودشو از دست نده

نحوه روایتشو دوس داشتم، ینی طوری که از زبون یه شخص بدون نقش خاص توی داستان باشه نه اول شخص


به شخصه قهرمان داستانو خیلی نپسندیدم، غیرقابل باور میشد بعضی جاها...
اون قضیه عشق رو هم خوب وارد داستان نکرده بود...
کتاب رو هم خوب تموم نکرده بود...
در کل هم چیزخاصی نداشت کتابش :-" فقط به درد یه بار خوندن می خورد... از بقیه نوشته های کالوینو ضعیف تر بود به نظرم...
 
  • شروع کننده موضوع
  • #11

marvelous

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,156
امتیاز
4,615
نام مرکز سمپاد
دبیرستان فرزانگان ۳
شهر
مشهد
مدال المپیاد
برنز بيست و هفتمين المپياد ادبی
دانشگاه
علوم پزشکی مشهد
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : مـبـیـنــا - ۸۱۲۶

بار دیگر شهری که دوست می داشتم

کتابخوانی گروهی هشتم

9645529344.240.jpg

کتاب در مورد چیه؟
داستان عشقی که به خاطر وابستگی بیش از حد هلیا به خانواده ش به جدایی میرسه...
نامه های عاشقانه ای که با زیباترین کلمات و توصیف ها عشق به هلیا و خاطراتشونو از بچگی توصیف کرده...


نظر من در مورد کتاب:
خب کتاب نوشته های عاشقانه ای بود که راوی در مورد عشق هلیا نوشته بود... این سوژه عاشق شدن پسر با درجه اجتماعی پایین تر و ترک خانواده و اینا که تکراری بود ولی چیزی که این کتابو از سایر کتابای عاشقانه - که اکثرن آبکی و چرت هستن - جدا میکرد نثر خیلی قشنگش بود و طرز متفاوت روایت داستان...


نثر کتاب خیلی جالب بود برام... پر از تشبیه و استعاره های قشنگ... فقط به نظرم یه ذره زیاده روی کرده بود توی توصیفاتش گاهی...ینی اگه از این توصیفات کم میکرد و روی پرداختن به داستان اصلی کار می کرد بهتر میشد...


فک میکنم چیزی که باعث شد نثر کتاب خیلی واسم جالب و جدید باشه این بود که بیشتر اوقات ما شاهکارهای ترجمه شده رو میخونیم و خب ترجمه هر چی هم که قوی باشه بازم به زیبایی نثر اصلی نمیشه... پس وقتی یه کتاب اینجوری با این همه توصیفو استعاره و اینا میخونیم خوشمون میاد...

شخصیت پردازی کتاب نزدیک به صفر بود :D به نظرم چون کل کتاب فقط چندتا نامه بود، و نقطه قوت کتاب هم توصیف احساسات و گه گاهی خاطرات بود دیگه نویسنده به توصیفات اضافی و معرفی شخصیت ها خیلی توجه نکرده...

به نظرم یه نقطه ضعف کوچیک دیگه هم که داشت گنگ بودن روایت کتاب بود... ینی این تغییر زمان و مکان و شخص توی نوشته تا جایی میتونه خوب باشه که باعث سردرگمی زیاد خواننده نشه... یه قسمتایی از کتاب دیگه زیادی مبهم شده بود
 
  • شروع کننده موضوع
  • #12

marvelous

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,156
امتیاز
4,615
نام مرکز سمپاد
دبیرستان فرزانگان ۳
شهر
مشهد
مدال المپیاد
برنز بيست و هفتمين المپياد ادبی
دانشگاه
علوم پزشکی مشهد
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : مـبـیـنــا - ۸۱۲۶

انجمن شاعران مرده

9646358012.240.jpg

ترجمه ی حمید خادمی
دفتر نشر معانی و کتاب پنجره


کتاب در مورد چیه؟ داستان یه دبیرستانه و دانش‌‌آموزاش. معلم ادبیات جدیدی دارن که سعی می‌کنه نگرش بچه‌ها نسبت به زندگی عوض شه و کاری کنه که خودشون رو از قالب‌های تکراری زندگی رها کنن.اسم کتاب هم اشاره به محفلی داره که چندتا از دانش‌آموزا تشکیل دادن برای دورهم بودن و خوندن شعر...

نظر من در مورد کتاب: خیلی عادی و معمولی بود. اگه دنبال تفاوت‌های خیلی خاص تو کتابا هستین سراغ این کتاب نرین
موضوع داستان مشابه سایر داستان‌هایی که فضای اتفاق افتادنش مدرسه‌ست، بود. دغدغه‌های پسرای نوجوون تو اون سن و محلی که ساخته بودن برای لحظاتی دوری از سخت‌گیری های اطرافیانشون و با هم بودن.
دوتا ویژگی جالب توجه داشت، ۱. نحوه‌ی بیان ایده‌ی اصلی داستان که لذت بردن از زندگی، دوری از ‌افکار کلیشه‌وار و غنیمت شمردن دم بود، در قالب سخنرانی‌های کیتینگ و اشعار شاعرای معروف. ۲. پایان فوق العاده‌ش. در حالی که تازه داری به شخصیت‌ها و سیر داستان عادت می‌کنی آخر داستان تو رو سر جات میخکوب می‌کنه...! :D در واقع داستان یهو تموم میشه و تورو میذاره با تموم سوالایی که در مورد شخصیت ها و سرنوشتشون تو ذهنت مونده. مث اکثر رمانای مدرسه ای تهش به گل و بلبل و اینا ختم نمی‌شه. :D

ترجمه‌ش هم خوب بود. شعرارو سعی کرده بود تا جایی که می‌شه با حفظ مفهوم اصلی ترجمه کنه و از همه مهم‌تر آخرش اصل شعرارو به انگلیسی آورده بود. یه جاهایی هم تو متن اصلی طنز و بازی با کلمات جوری بود که با ترجمه‌ش مفهوم طنز از بین می‌رفت برای همین تو پانوشت توضیح داده بود در موردش.

قسمت هایی از کتاب:
,Gather ye rosebuds while ye may
:Old time is still a flying
,And this same flower that smiles today
.Tomorrow will be dying​
 
بالا