جای زخم یه تاپیک دیگه که میدونم اگه قفل نشه خیلی بی طرفدار خواهد بود
حالا من یه چیزی گفتم این کارو نکنید
خاطرتون از بدترین جا های زخمتون
-که چرا به وجود اومد
-چه خاطره ایی ازش دارید
من يه جاي زخم دارم يه كوچولو پايين تر از ابروم!
بچه كه بودم رفته بوديم خونه ي عموم اينا!
با پسر عموم تو اتاق بوديم داشتيم بازي ميكرديم و خوشحال و اينا
بعد زن عموم صدامون كرد واسه ناهار!
باهم مسابقه گذاشتيم تا ميز ناهار خوري!
بعد من نميدونم چي شد يهويي با سر رفتم تو اُپن آشپزخونه قشنگ پاره شد سرم
فكر كنم پسر عموم از پشت يواشكي هولم داد
من در زمان نی نی ایتم( ) مامانم به بابام میگه من 2 مین میرم حموم مراقب این بچه باش بعد من سوار رو رو ئکم بودم بعد میفتم ازش بعد بالای پلکم یه خط کوچولو افتاده که هنوزم هست اینا همش به خاطر اینه که بابای من 2 مین مراقبم نبوده (اصن افسرده شدماااا )
اول دبستان بودم رفته بودم نوشابه بخرم واسه نهار ( از همون بچگی مستقل بودم )
بعد باد میامد در خونمون داشت بسته میشد منم دوییدم و رو یه کپه خاک که واسه بنایی ریخته بودن سر خوردم و افتادم و ...
دیگه چیزی یادم نمیاد
پای راستم از بالا تا پایین شکافت در حدی که به تاندون رسیده بود
اون موقع بلد نبودم به تعداد بخیه هام بشمرم
هنوزم ردش به قوت خودش باقیست
هیچکس به خبرگی من در زخم شدن نمیرسه B-)افتخارم میکنم
من یهدونه جای بخیه دارم کف دستم
یه بخیه 8 تایی کف پام
در دوران طفولیت یه بار رفته بودم تو دار قالیه بابا بزرگم بعد بالای ابروی راستم بخیه خودره
یه بارم حس پرواز بم دس داده بود احساس میکردم پرنده ام بعد از رو بالا پشته بوممون با چتر باروونی پریدم توجه خونمون ویلایی بود بعد پله داشت به بالا پشته بوم اونموقع هم دست چپم هم پای چپم شکست
سارا، سارا!
میشه شکستگی هم بگیم؟؟
خوب من میگم
خونه ی عمم اینا پله زیاد داشت بعدش منم این پله هارو عشقی میگذروندم
یکی دوتا،یکی سه تا،یکی چهار تا و...
بعدش ی بار در همین راستا ی حرکت انجام دادم سه پله ای...
دیگه پام پیش خورد و ترک...
کلاس اول بودم تازه
ولی در کل کیف داد همه رو گچ پام یادگاری مینوشتن.
زخمیم که موندگار باشه نداشتم.
آمادگی که میرفتم یه بار داشتیم تو حیاط میدویدیم، این شخص واسه من لنگ گرفت ( 12 ساله داره انکار میکنه خودش ولی من یادمه ) پخش زمین شدم. زیر چونه ام پاره شد. بخیه کردم.
3 دبستان که بودم پارکینگ خونمون از اینا بود که یه سراشیبیه. داشتم با سرعت تمام مدویدم پایئن خوردم زمین زانوی راستم خورده بود لب یه چیز تیز پاره شد. در حدی که پامو که تا میکردم استخوان پام پیدا بوده تو بیمارستان هم اول گفتن نمیشه بخیه کرد ولی بعد شد
یه 2 ماه پیش هم یه جمعه شبی ساعت 2 نشسته بودم تو هال داشتم برنامه ریزی درسی میکردم بعد بلند شدم برم تو آشپزخونه روی سرامیکای خونه لیز خوردم با صورت اومدم رو زمین. بین هر دو تا سرامیکی هم یه فاصله 3-4 میلیمتری هست توش گچ میریزن انگار، یه تیکه بود این گچ ها دراومده بود بین دو تا سرامیک خالی بود من بینیم صاف خورد لب اونجا.
شب فکر کردیم چیزیش نیست فرداش فهمیدیم که یه چیزاییش هست بخیه کردم باز
دیگه، بچه که بودم کلا با دویدن مشکل داشتم ( ) همه اش میخوردم زمین آرنج ها و زانوهام زخم میشد ولی اونا جاش نمونده هیچکدوم
میتونم آخریش رو بگم... .
2-3 ماه پیش رافته بودم سالن پینگ پنگ... .
رفتم که تو نوبت یه میز وایستم... .
طرف یهو کوب زدنش گرفت... .جوری زد که علاوه بر ورم زخم هم شد... .
هنوز هم جاش هست... .
اگه شکستگی هم حسابه من میگم :
من پای راستم در عرض 1 سال سه بار شکست (یا به قولی در رفت!). یه بار داشتم تکواندو تمرین میکردم محکم خورد به کنار تخت و ...
بعد جاش انداختم، روز بعد از اینکه بازش کردم دوباره ورزش کردم و دوباره ...
بعد اول تابستون دوباره یه اتفاقی افتاد که این دفعه کار به گچ گرفتن رسید و...
بعد اولای مهر سر کوچه ی مدرسمون نزدیک بود ماشین بهم بزنه، عقب عقب رفتم افتادم تو جوب، دوباره همون پام در رفت و ...
دیگه خلاصه ه این نتیجه رسیدم این پا دیگه واسه من پا نمیشه
???ای وای من چقد خرم اینو یادم رفته بودحالا جای زخم که نیست ولی بازم یه بلاییه که سرم اومده اثرش مونده )
2-3 سال پیش بود،پسردایی هام داشتن توسر وکله ی هم میزدن یکیشون بطری دلسترو پرت کرد طرف اون یکی.بعد این بطریه خورد به میزی که من جلوش نشسته بودم،کمونه کرد درش خورد قشنگ رو پل دماغم این شد که الان دماغم(حالا همون بینی :P)یه قوس بسیار زیبا داره