• اگر سمپادی هستی همین الان عضو شو :
    ثبت نام عضویت

جادوی سلینجر...؟!

Billy the kid

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
694
امتیاز
2,658
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 1 | آموزشگاه هنری میدیا
شهر
تهران.
دانشگاه
تهران
رشته دانشگاه
طراحی صنعتی
پاسخ : جادوی سلینجر...؟!

به نقل از نیمچه :
خب الآن باید بگم نویسنده ی خوبیه و مثلا از اولین نویسنده هایی بوده که بنده توی اول راهنمنایی توی شاخه های کلاسیکهای مدرن ازش کتاب خوندم و فلان؟
نویسنده ی خوبیه.ترجمه های نشر نیلاش بهترن از نظر من.
احمد گلشیری هم گند زده به کتاب "ده داستان"ش با اون "دلتنگی های نقاش خیابان چهل و هشتم".واقعا ترجمه ی بدیه.
همین.
نویسنده ی خوبیه.
ولی الآن که دقت میکنم میبینم نویسنده های بهتری(از نظر من) ازون وجود دارن که به اندازه ی سلینجر توی ایران محبوبیت ندارن و مورد کم لطفی قرار میگیرن
البته اون کتاب نه داستان ه.... به نظر من که ترجمه اش خوبه... یعنی افتضاح و این حرفا نیست....
 

nimche

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
542
امتیاز
2,261
نام مرکز سمپاد
دبیرستان علامه حلی 1
شهر
تهران
مدال المپیاد
مدال طلای بیست و ششمین دوره‌ی المپیاد ادبی
دانشگاه
دانشگاه تهران
رشته دانشگاه
مهندسی معماری و زبان و ادبی
پاسخ : جادوی سلینجر...؟!

به نقل از بیلی بچه...! :
البته اون کتاب نه داستان ه.... به نظر من که ترجمه اش خوبه... یعنی افتضاح و این حرفا نیست....
خانم جان شما میخوای به من بگی که احمد گلشیری مترجم خوبیه و اون کتاب ترجمه ی خوبی داره؟
آره؟
بذار رک و پوست کنده بگم.
احمد گلشیری،کتابهای خوبی رو ترجمه کرده.کتابایی که ترجمه های دیگه ای اغلب ازشون نشده.مثلا گزیده داستانهای چخوف و مارکز و همینگوی و جویس رو ترجمه کرده.واسه همینه که ملت فکر میکنن مترجم خوبیه.
ولی فقط با یه کم بررسی میشه دید که نه!بسیار کارش چرته.مثلا دوبلینی ها که ترجمه ی صالح حسینی(مد ظله) هستش.اون هم داستان کوتاه های جویسه که خیلی از داستاناش با کتاب گلشیری یک سانه ولی ترجمه ی بینظیر صالح حسینی کجا و گند زدن های پیاپی گلشیری کجا!
توصیه میکنم نه داستان انگلیسی رو بخونین تا متوجه بشین.
 

Billy the kid

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
694
امتیاز
2,658
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 1 | آموزشگاه هنری میدیا
شهر
تهران.
دانشگاه
تهران
رشته دانشگاه
طراحی صنعتی
پاسخ : جادوی سلینجر...؟!

به نقل از نیمچه :
خانم جان شما میخوای به من بگی که احمد گلشیری مترجم خوبیه و اون کتاب ترجمه ی خوبی داره؟
آره؟
بذار رک و پوست کنده بگم.
احمد گلشیری،کتابهای خوبی رو ترجمه کرده.کتابایی که ترجمه های دیگه ای اغلب ازشون نشده.مثلا گزیده داستانهای چخوف و مارکز و همینگوی و جویس رو ترجمه کرده.واسه همینه که ملت فکر میکنن مترجم خوبیه.
ولی فقط با یه کم بررسی میشه دید که نه!بسیار کارش چرته.مثلا دوبلینی ها که ترجمه ی صالح حسینی(مد ظله) هستش.اون هم داستان کوتاه های جویسه که خیلی از داستاناش با کتاب گلشیری یک سانه ولی ترجمه ی بینظیر صالح حسینی کجا و گند زدن های پیاپی گلشیری کجا!
توصیه میکنم نه داستان انگلیسی رو بخونین تا متوجه بشین.
حالا چرا می زنی برادر من؟؟؟؟؟؟!!!!!! :-ss
من ترجمه ها خیلی افتضاح تری از سلینجر خوندم.... البته شما هم راست می گی... باید یه ترجمه ی دیگه یا زبان اصلیشو خوند تا متوجه شد.... ولی حالا انقد عصبانیت نداره...!!!
 
  • لایک
امتیازات: N.M

N.M

لنگر انداخته
ارسال‌ها
3,605
امتیاز
13,361
نام مرکز سمپاد
فرزانگان یک
شهر
تهران
مدال المپیاد
طلای دوره ۲۷ المپیاد ادبی
دانشگاه
دانشگاه تهران
رشته دانشگاه
ادبیات فارسی
پاسخ : جادوی سلینجر...؟!

لایک به بیلی بچه :D
منـم به نظرم ترجمه ـش اونقدام "افتضاح" نبود ! حداقلش راحت خون بود ؛ ترجمه های بدتر ازین زیاد داریم !
با نشر نیلا هم موافقم . آها ، بعدم پیشنهاد میکنم "بالا بلندتر از هر بلند بالایی"ُ نخونی ، اون ترجمه ای رو بخونین که اسمش هست : تیر های سقف را بالاتر بگذارید نجاران و سیمور:پیشگفتار" هر دو رو خوندم ! اولی افتضاااح بود ....
 

nimche

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
542
امتیاز
2,261
نام مرکز سمپاد
دبیرستان علامه حلی 1
شهر
تهران
مدال المپیاد
مدال طلای بیست و ششمین دوره‌ی المپیاد ادبی
دانشگاه
دانشگاه تهران
رشته دانشگاه
مهندسی معماری و زبان و ادبی
پاسخ : جادوی سلینجر...؟!

به نقل از بیلی بچه...! :
حالا چرا می زنی برادر من؟؟؟؟؟؟!!!!!! :-ss
من ترجمه ها خیلی افتضاح تری از سلینجر خوندم.... البته شما هم راست می گی... باید یه ترجمه ی دیگه یا زبان اصلیشو خوند تا متوجه شد.... ولی حالا انقد عصبانیت نداره...!!!
آخه بنده رو سر این قضیه عقده ای کردن!
یادمه ده سالم بود.با کلی پز روشنفکری و باد و ادا رفتم توی شهرکتاب پهلوی کتابفروشی که رفیقم بود.با تکیه دانشی که نداشتم شروع کردم به تعریف از گلشیری بابت ترجمه ی گزیده داستان کوتاه های چخوف و گزیده داستانهای کوتاه همینگوی و گفتم که واقعا بزرگترین مترجم ایران و جهانه و فلانه و بیساره و به ظرایف بهای زیادی میده که یهو دیدم جناب کتابفروش با یه دسته کاغذ کوبید تو سرم و بعد داد دستم.نگاشون کردم.غلطهایی بود که ملت از ترجمه های گلشیری گرفته بودن.یه دسته کاغذ A4 بودش.مو به مو.غلطهای خنده دار و سوتیهای وحشتناک.بعد جناب کتابفروش شروع کرد به سخنرانی درباره ی اینکه احمد گلشیری چقد انسان فرومایه ایه و شیر مادرش حرومش و ازین حرفا.من فقط بهت زده داشتم نگاه میکردم.انقد تو ذوقم خورده بود که داشت گریم میگرفت.
واسه همینه که سر این قضیه انقد با شدت برخورد کردم! :))
 
  • لایک
امتیازات: N.M

nimche

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
542
امتیاز
2,261
نام مرکز سمپاد
دبیرستان علامه حلی 1
شهر
تهران
مدال المپیاد
مدال طلای بیست و ششمین دوره‌ی المپیاد ادبی
دانشگاه
دانشگاه تهران
رشته دانشگاه
مهندسی معماری و زبان و ادبی
پاسخ : جادوی سلینجر...؟!

به نقل از نرگس² :
لایک به بیلی بچه :D
منـم به نظرم ترجمه ـش اونقدام "افتضاح" نبود ! حداقلش راحت خون بود ؛ ترجمه های بدتر ازین زیاد داریم !
با نشر نیلا هم موافقم . آها ، بعدم پیشنهاد میکنم "بالا بلندتر از هر بلند بالایی"ُ نخونی ، اون ترجمه ای رو بخونین که اسمش هست : تیر های سقف را بالاتر بگذارید نجاران و سیمور:پیشگفتار" هر دو رو خوندم ! اولی افتضاااح بود ....
البته دومی هم افتضاح هست!ولی خب کمتر از اولی!
 

Billy the kid

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
694
امتیاز
2,658
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 1 | آموزشگاه هنری میدیا
شهر
تهران.
دانشگاه
تهران
رشته دانشگاه
طراحی صنعتی
پاسخ : جادوی سلینجر...؟!

به نقل از نرگس² :
لایک به بیلی بچه :D
منـم به نظرم ترجمه ـش اونقدام "افتضاح" نبود ! حداقلش راحت خون بود ؛ ترجمه های بدتر ازین زیاد داریم !
با نشر نیلا هم موافقم . آها ، بعدم پیشنهاد میکنم "بالا بلندتر از هر بلند بالایی"ُ نخونی ، اون ترجمه ای رو بخونین که اسمش هست : تیر های سقف را بالاتر بگذارید نجاران و سیمور:پیشگفتار" هر دو رو خوندم ! اولی افتضاااح بود ....
هر دو تاش رو خوندم... آره... دومی بهتر ه...

دیدین چقد بده هر دفعه میری تو کتاب فروشی یه کتاب جدید از سلینجر می بینی... بعد می خریش می بری خونه، می خونیش می بینی همون داستان کوتاه هایی ه که صد بار خوندی با یه ترجمه ی افتضاح تر.... X-( ماشالا چه بازار کتابی داریم ما....!
 
  • لایک
امتیازات: N.M

nimche

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
542
امتیاز
2,261
نام مرکز سمپاد
دبیرستان علامه حلی 1
شهر
تهران
مدال المپیاد
مدال طلای بیست و ششمین دوره‌ی المپیاد ادبی
دانشگاه
دانشگاه تهران
رشته دانشگاه
مهندسی معماری و زبان و ادبی
پاسخ : جادوی سلینجر...؟!

به نقل از بیلی بچه...! :
هر دو تاش رو خوندم... آره... دومی بهتر ه...

دیدین چقد بده هر دفعه میری تو کتاب فروشی یه کتاب جدید از سلینجر می بینی... بعد می خریش می بری خونه، می خونیش می بینی همون داستان کوتاه هایی ه که صد بار خوندی با یه ترجمه ی افتضاح تر.... X-( ماشالا چه بازار کتابی داریم ما....!
آره خیلی بده ولی خب قبل از خرید میشه یه نگاهی بهش انداخت و دید که داستاناش تکراریه!!!
 

Billy the kid

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
694
امتیاز
2,658
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 1 | آموزشگاه هنری میدیا
شهر
تهران.
دانشگاه
تهران
رشته دانشگاه
طراحی صنعتی
پاسخ : جادوی سلینجر...؟!

به نقل از نیمچه :
آره خیلی بده ولی خب قبل از خرید میشه یه نگاهی بهش انداخت و دید که داستاناش تکراریه!!!
دیگه بعد از سه بار که سرم کلاه رفت دستم اومده باید چی کار کنم...! :D
 

nimche

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
542
امتیاز
2,261
نام مرکز سمپاد
دبیرستان علامه حلی 1
شهر
تهران
مدال المپیاد
مدال طلای بیست و ششمین دوره‌ی المپیاد ادبی
دانشگاه
دانشگاه تهران
رشته دانشگاه
مهندسی معماری و زبان و ادبی
پاسخ : جادوی سلینجر...؟!

کلا ازین کلاه سر رفتنا خیلی اتفاق میفته
مخصوصا توی کتابهای مثل گزیده داستان کوتاه های فلان کشور
یهو میبینی نصف داستانا رو قبلا توی کتاب داستان کوتاه های مخصوص اون نویسنده خوندی....
خیلی بده....
 
  • لایک
امتیازات: N.M

آرمان آریا

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
314
امتیاز
381
شهر
شیراز
پاسخ : جادوی سلینجر...؟!

سوال برانگیز:
هولدن کالفید چی شد تهش؟ تو کتاب " هفته ای یه بار آدمو نمی کشه" ،داستان "روز آخر مرخصی آخر" داداشش گفت مرده یَنی؟
... واسه آخرین بار می پرسم نیویورک چه خبر؟))
(( خبر خوب ندارم، ستوان .داداشم هولدن گم شده.من خونه نبودم که نامه ی خبرش اومد.))
 

Arghavan S

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,191
امتیاز
17,146
نام مرکز سمپاد
---
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
0
پاسخ : جادوی سلینجر...؟!

به نقل از Fatima/sh :
سوال برانگیز:
هولدن کالفلید چی شد تهش؟ تو کتاب " هفته ای یه بار آدمو نمی کشه" ،داستان "روز آخر مرخصی آخر" داداشش گفت مرده یَنی؟
... واسه آخرین بار می پرسم نیویورک چه خبر؟))
(( خبر خوب ندارم، ستوان .داداشم هولدن گم شده.من خونه نبودم که نامه ی خبرش اومد.))
اون داستانها قبل از نوشته شدن ِ ناتوردشت نوشته شده‌ن . یه پیش‌زمینه‌ای خود ِ سلینجر داشته برای ِ هولدن و خانواده‌ش و اینا ، بعد توی ِ داستان کوتاه هاش اینا رو پرورونده هِی ، که آخرش همه رو جمع بندی کرده توی ِ ناتوردشت .
اینجوریاس .
 

mamareza

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,664
امتیاز
1,999
نام مرکز سمپاد
دبیرستان علامه حلی
شهر
تهران
دانشگاه
آزاد تهران
رشته دانشگاه
دندانپزشکی
پاسخ : جادوی سلینجر...؟!

منم ناتورش رو خوندم ... .
سبکش جدیده...یه خط داستانی رو دنبال نمیکنه... .

ترجمش به نظرم ضعیف بود... .

اما آخرش قشنگ تموم شد... .
 

Arghavan S

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,191
امتیاز
17,146
نام مرکز سمپاد
---
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
0
پاسخ : جادوی سلینجر...؟!

کدوم ترجمه‌ش رو خوندی ؟
 

Billy the kid

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
694
امتیاز
2,658
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 1 | آموزشگاه هنری میدیا
شهر
تهران.
دانشگاه
تهران
رشته دانشگاه
طراحی صنعتی
پاسخ : جادوی سلینجر...؟!

به نقل از ارغوان اس. :
کدوم ترجمه‌ش رو خوندی ؟
تا اونجایی که من ذهنم یاری می کنه, ناتور دشت دو تا ترجمه داره که یکیش " ناتور دشت" ه, یکیش " ناطور دشت" ه... اونی که ناتور دشت ه, توش هولدن هی فحش می ده و بی ادبه و اینا که ترجمه خوبشه, اونی که ناطور دشت ه توش هولدن یه بچه ی مودب و سر به زیر ه که افتضاحه...!
 

behradv

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
183
امتیاز
958
نام مرکز سمپاد
علّامه حلّی تهران
شهر
تبریز و تهران
دانشگاه
دانشگاه تورنتو
رشته دانشگاه
علوم مهندسی
پاسخ : جادوی سلینجر...؟!

من شدیدا توصیه می کنم هر کس می خواد ناتور دشت رو بخونه، نسخه انگلیسی ش رو بخونه. در مورد خیلی از کتابای دیگه ترجمه شاید بهتر از اصل از آب در بیاد، چون خواننده می تونه راحت تر ارتباط برقرار کنه، ولی در مورد این کتاب به نظرم اصلا این طور نیست. خیلی بعیده زیبایی اثر بعد از ترجمه حفظ بشه، و مطمئنم ترجمه ش اون فضا لازم برای کتاب رو نداره.

البته من خودم فارسیش رو نخوندم، ولی از چند قسمتی که دیدم به نظرم اومد خیلی خوب ترجمه نشده. انگلیسیش هم خیلی ساده و روانه، و راحت می شه فهمید.

مثلا زیبایی این دو تا متن رو مقایسه کنین:
(Spoiler Alert! برای خوندن متنا هایلایت بفرمایید! :D)

ترجمه:
به نقل از نرگس² :
""اون ترانه رو بلدي "اگه يكي اوني رو كه از تو دشت مي‌آد بگيره"؟-دوس دارم..."
"اصلش "اگه يكي اوني رو كه از تو دشت مي‌آد ببينه‌"س. اصلش شعره، مال رابرت برنزه."
راس مي‌گفت. اصل شعره همونه، "اگه يكي اوني رو كه از تو دشت مي‌آد ببينه‌". ولي من اون موقع نمي‌دونستم.
گفتم"فكر كردم "اگه يكي اوني رو كه از تو دشت مي‌آد بگيره"س به هرحال، همه‌ش مجسّم مي‌كنم چن تا بچّه‌ي كوچيك دارن تو يه دشت بزرگ بازي مي‌كنن.هزارْ هزار بچه‌ي كوچيك؛ و هيشكي هم اون جا نيس، منظورم آدم بزرگه، غيزِ من. منم لبه‌ي يه پرتگاه خطرناك وايساده‌م و بايد هركسي رو كه مي‌آد طرف پرتگاه بگيرم-يعني اگه يكي داره داره مي‌دوئه و نمي‌تونه داره كجا مي‌ره من يه دفه پيدام مي‌شه و مي‌گيرمش. تمام روز كارم همينه. ناتورِ دشتم. مي‌دونم مضحكه ولي فقط دوس دارم همين كارو بكنم، بااين كه مي‌دونم مضحكه."


اصل:
"You know that song 'If a body catch a body comin' through the rye'? I'd like — "
"It's 'If a body meet a body coming through the rye'!" old Phoebe said. "It's a poem. By Robert Burns."
"I know it's a poem by Robert Burns."
She was right, though. It is "If a body meet a body coming through the rye." I didn't know it then, though.
"I thought it was 'If a body catch a body,'" I said. "Anyway, I keep picturing all these little kids playing some game in this big field of rye and all. Thousands of little kids, and nobody's around — nobody big, I mean — except me. And I'm standing on the edge of some crazy cliff. What I have to do, I have to catch everybody if they start to go over the cliff — I mean if they're running and they don't look where they're going I have to come out from somewhere and catch them. That's all I'd do all day. I'd just be the catcher in the rye and all. I know it's crazy, but that's the only thing I'd really like to be. I know it's crazy ."

به به ;;)!

حالا بگذریم. به نظرم ناتور دشت هم کتاب خیلی خوبیه. خیلی زیبا بود واقعا. البته از اون کتاباس که ملت یا اصلا خوششون نمیاد، یا خیلی خوششون میاد و حد وسطی زیاد براش نیست.
هولدن هم به نظرم تو مایه های زه زه ی درخت زیبای من بود...! البته مسلما تفاوت های خیلی زیادی دارن و به خاطر اختلاف سنی اصلا افکارشون قابل مقایسه نیست، ولی ذاتشون یه جوریایی شبیه همه.
در پاسخ به دوستانی هم که می گن شخصیت هولدن به عنوان یه پسر بچه 16 - 17 ساله شخصیت عادی ایه، و رفتارش توی کتاب رو می شه از هر پسری تو اون سن انتظار داشت، به نظرم خیلی هم این طور نیست. آدمای این جوری کم ن. آدمای مثه هولدن خیلی نیستن (هر چند زه زه های نسبتا زیادی می شه پیدا کرد!). در واقع "ناتور دشت" ها تعدادشون به نظرم خیلی کمه، و همیشه زجر کشیده ن، می کشن و خواهند کشید ( و این زجر ها هم توی کتاب به وضوح دیده می شه)...!

در کل به نظرم کتاب خیلی با ارزشیه، شاید یکی از بهترینایی که تا حالا خوندم. زنده باد ناتور های دشت :)

ویرایش: آره اشتباه کردم، 18 سالش نبود! ولی مثه این که وقتی روایت می کرد 17 ساله شده بوده... مرسی، درست کردم!
 

L.E

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
980
امتیاز
6,736
نام مرکز سمپاد
دبیرستان فرزانگان 1 ِ تهران
شهر
تهران
پاسخ : جادوی سلینجر...؟!

به نقل از بهراد :
من شدیدا توصیه می کنم هر کس می خواد ناتور دشت رو بخونه، نسخه انگلیسی ش رو بخونه. در مورد خیلی از کتابای دیگه ترجمه شاید بهتر از اصل از آب در بیاد، چون خواننده می تونه راحت تر ارتباط برقرار کنه، ولی در مورد این کتاب به نظرم اصلا این طور نیست. خیلی بعیده زیبایی اثر بعد از ترجمه حفظ بشه، و مطمئنم ترجمه ش اون فضا لازم برای کتاب رو نداره.

البته من خودم فارسیش رو نخوندم، ولی از چند قسمتی که دیدم به نظرم اومد خیلی خوب ترجمه نشده. انگلیسیش هم خیلی ساده و روانه، و راحت می شه فهمید.
کلا معمولا هر کتابی نسخه ی اصلیش بهتر از خودشه!
ولی به نظرم ناتور دشت با وجود اینکه خیلی بی پروا نوشته بود،ترجمه ی خیلی خوبی داشت!
البته منظورم ناتور دشته نه ناطوردشت!
شاید کمتر کتابیو ببینیم که با ترجمه ی فارسیش خیلی ازین قسمتاش مونده باشه + خیلیم خوب می شد هولدنو درک کرد!

البته موافقم که باید نسخه ی انگلیسیشم خوند...ولی ترجمه ی خیلی خوبی داشت استثنا!

+ هولدن 16 سالش نبود؟!گفتید 18!بگذریم!
 

Billy the kid

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
694
امتیاز
2,658
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 1 | آموزشگاه هنری میدیا
شهر
تهران.
دانشگاه
تهران
رشته دانشگاه
طراحی صنعتی
پاسخ : جادوی سلینجر...؟!

به نقل از بهراد :
من شدیدا توصیه می کنم هر کس می خواد ناتور دشت رو بخونه، نسخه انگلیسی ش رو بخونه. در مورد خیلی از کتابای دیگه ترجمه شاید بهتر از اصل از آب در بیاد، چون خواننده می تونه راحت تر ارتباط برقرار کنه، ولی در مورد این کتاب به نظرم اصلا این طور نیست. خیلی بعیده زیبایی اثر بعد از ترجمه حفظ بشه، و مطمئنم ترجمه ش اون فضا لازم برای کتاب رو نداره.

مخالفم...
من همین چن وقت پیش کتاب اصلش رو گرفتم و تا یه جاهاییش هم خوندم ولی به شخصه با ترجمه ی محمد نجفی خیلی بیشتر ارتباط برقرار کردم تا با متن انگلیسی کتاب... به نظرم ترجمه ی ناتور دشت واقعا" شاهکاره...
 

Arghavan S

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,191
امتیاز
17,146
نام مرکز سمپاد
---
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
0
پاسخ : جادوی سلینجر...؟!

اون احتمالا ً به خاطر ِ عادت کردن به ترجمه‌ش‌ـه ، و اینکه آدمیزاد با زبان ِ خودش بیشتر حال میکنه تا با یه زبان ِ دوم !
 

Billy the kid

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
694
امتیاز
2,658
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 1 | آموزشگاه هنری میدیا
شهر
تهران.
دانشگاه
تهران
رشته دانشگاه
طراحی صنعتی
پاسخ : جادوی سلینجر...؟!

به نقل از ارغوان اس. :
اون احتمالا ً به خاطر ِ عادت کردن به ترجمه‌ش‌ـه ، و اینکه آدمیزاد با زبان ِ خودش بیشتر حال میکنه تا با یه زبان ِ دوم !
من فکر نمی کنم به خاطر اون باشه... آخه من چند تایی کتاب توامان به زبان اصلی و ترجمه خوندم و این جوری نبوده... البته اون قسمت حال کردنش درسته :D...
 
بالا